روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

[ad_1] مریم روحی: کتایون اشرف مربی و نایب رئیس فدراسیون قایقرانی که حدود ۷ سال پیش توانست پاروی طلایی یا به عبارتی اسکار قایقرانی جهان را از آن خود کند بعد از کسب برنز ارزشمند با سونیا گماری در بازی های آسیایی اینچئون حالا مسیرش را برای توسعه این رشته را ادامه می دهد. او

کد خبر : 185775
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۸:۲۱
روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

[ad_1]

مریم روحی: کتایون اشرف مربی و نایب رئیس فدراسیون قایقرانی که حدود ۷ سال پیش توانست پاروی طلایی یا به عبارتی اسکار قایقرانی جهان را از آن خود کند بعد از کسب برنز ارزشمند با سونیا گماری در بازی های آسیایی اینچئون حالا مسیرش را برای توسعه این رشته را ادامه می دهد.

او نه تنها یک مربی بلکه یک مادر تاثیر گذار در ورزش ایران است که می تواند الگوی خوبی برای دیگر زنان ورزشکار باشد؛ کسی که برخلاف بسیاری از زنان ورزشکار بعد از به دنیا آمدن تک فرزندش پیشرفت در قایقرانی را آغاز کرد و حالا رکسانا رازقیان دخترش ملی پوش اسلالوم ایران است. رازقیان لژیونر قایقرانی که در حال حاضر در فرانسه زندگی می کند در گفت وگو با خبرآنلاین درباره حمایت های پدرش در ادامه ورزش کتایون اشرف و خودش صحبت کرد و از سال تحویل ۱۴۰۱ دور از ایران گفت.

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

گفت وگوی رکسانا رازقیان با خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:

درباره شرایط تان در فرانسه بگویید. به غیر از ورزش چه فعالیت دیگری انجام می دهید؟

در حال حاضر دانشجوی ترم دوم رشته علوم ورزشی در تولوز فرانسه هستم.

در فرانسه عضو باشگاهی هستید یا به صورت آزاد تمرین می کنید؟

من عضو تولوز هستم و برای این باشگاه هم پارو میزنم. برای اینکه به سطح ملی مسابقات فرانسه برسم و بتوانم در این رقابت ها شرکت کنم باید امتیازاتی کسب کنم. سال پیش به دلیل کووید مسابقه ای نبود و امسال تازه مسابقات شروع شده و آن هم به خاطر دانشگاه نمی توانم همه را شرکت کنم. در رقابت هایی هم که شرکت کردم به فینال A رسیدم و خوشبختانه نتیحه خوبی کسب کردم.

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

درباره قایقرانی ایران و اسلالوم صحبت کنید؛ بازی های آسیایی در پیش است.

در اسلالوم ما علت و معلول وجود دارد؛ وزارت ورزش برای رشته ای هزینه می کند که نتیجه و مقام داشته باشد و از طرفی رشته ای به موفقیت می رسد که برای آن هزینه شود. در گذشته اسلالوم ما زیرساخت خوبی داشت اما به مرور زمان از بین رفت. ۷ سال پیش ما دوباره شروع کردیم اما برای ایستادن روی سکو خیلی عقب هستیم و نیاز به زمان داریم.

وزارت ورزش هم همکاری خوبی با اسلالوم داشته اما اینکه بگوییم شانس مدال هستیم واقعا سخت است. هرکسی که به مسابقات اعزام شود چه من باشم چه نباشم همه توانش را برای بازی ها می گذارد. این رویای هر ورزشکاری است و هرکسی اعزام شود از جان و دل مایه می گذارد.
 

به عنوان یکی از دختران ایرانی نظر شما درباره شرایط ادامه فعالیت زنان ورزشکار بعد از ازدواج و فرزند آوری چیست؟ چرا در بیشتر مواقع ورزشکاران کنار می روند یا با افت شدیدی مواجه می شوند.

من ازدواج نکردم و نمی توانم نظر درستی بدهم اما به هرحال این را می توانم بگویم که هر فعالیت دیگری در کنار ورزش مثل تحصیل واقعا انرژی می خواهد. در حال حاضر من دو برابر زمان های دیگر انرژی می گذارم و گاهی خودم تعجب می کنم که چطور از سرکلاس به تمرین می روم، دوباره برمی گردم؛ در خانه کار می کنم؛ غذا درست می کنم، استرس کار و امتحان را تحمل می کنم و … .

داشتن همسر و خانواده هم مسئولیت دارد و من الان فقط مسئولیت خودم را دارم. بدون شک شرایط با ازدواج سخت تر می شود اما از نظر من این اتفاق در یک صورت سخت نمی شود و آن هم اینکه فرد، همسری همراه و پشتیبان داشته باشد. درست است که می گویند پشت هر مرد موفق یک زن است اما به نظر من برعکس هم می شود. غیرمکن است زنی ازدواج کند، مرد حمایتش نکند و به درجات بالا برسد. به نظرم حمایت یک مرد می تواند باعث شود زن به آن درجه از افتخار و موفقیت که قبل از ازدواج به آن نرسیده برسد چرا که بسیاری از اتفاقات پشتوانه عاطفی دارد و قدرت عاطفی می تواند به گذر از موانع کمک کند.

در سال های اخیر عدم حمایت مردان از همسران ورزشکارانشان مشکلاتی ایجاد کرده و حتی بحث ممنوع الخروجی نیز به میان آمده است. فرهنگ سازی چقدر می تواند به کاهش و از بین رفتن این مشکلات کمک کند؟

به نظرم چون این قانون وجود دارد مردان از آن استفاده می کنند و شاید اگر برای مردان هم این قانون وجود داشت زنان استفاده می کردند؛ مثلا تیم ملی فوتبال مردان در حال اعزام بود که کاپیتان تیم ملی ممنوع الخروج می شد! من قانون گذار نیستم اما به نظرم این قانون مشکل دارد.

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

پدر شما آقای رازقیان چه برای رکسانا دخترش و چه همسرش کتایون اشرف پشتیان خوبی بودند و با توجه به اتفاقات و شرایطی که شما تجربه می کنید تاثیرشان کاملا مشخص است. پدرتان چقدر در موفقیت های شما و مادر تاثیر گذار بودند و در مقابل سختی های که شما متحمل شدید چه رفتاری داشتند؟

چند وقت پیش به مادرم گفتم که من در عمرم حتی یک بار هم ندیدم که پدرم بگوید کاش پسر داشتم یا برای انجام کاری من را دست کم بگیرد. اصلا چنین رفتارهایی را از پدرم ندیدم و همیشه به من کمک می کند و توانایی هایم را دست کم نگرفته است.

کاملا جدی می گویم که رفتار پدر کارم را برای ازدواج سخت کرده چرا که دنبال مردی هستم که مثل او باشد اما چنین مردانی واقعا کم هستند. مادرم بعد از ازدواج و بچه دار شدن مدارج بالای ورزش را پشت سرگذاشت و من یادم هست  که سه نفری به چهارمحال و بختیاری می رفتیم تا مادرم پارو بزند و من و پدرم در ماشین می نشستیم تا کارش به پایان برسد. یک عکس هم دارم که مادر کاپ در دست دارد و من و پدرم کنارش ایستاده ایم.

اینکه تا این حد از پدرم  تعریف می کنم باید اضافه کنم که خانواده اش به خصوص پدرش تاثیر زیادی در رفتارهای او داشته و نقش او بوده که تا این حد پدر همراه من و مادرم است. بازهم می گویم که من حتی یک بار هم از پدرم نشنیدم که بگوید تو دختر هستی و نمی توانی کاری انجام بدهیم. بدون شک می گویم که جایی که من و مادرم ایستاده ایم همان داستانی است که گفتم؛ یک مرد قوی پشت ما بوده است.

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

درباره کتایون اشرف صحبت کنید؛ کسی که هم در زندگی و هم در قایقرانی در کنار شما بوده و یک مربی و مادر برای شما است. تاثیر او در پیشرفت و امروز شما چقدر است؟

نه اینکه مادرم باشد از او تعریف کنم اما کتایون اشرف آدمی با ایده های بزرگ است و امیدوارم دیده شود و اجازه بدهند که ایده هایش را اجرا کند. به این هم معتقد هستم که آدم های بزرگ راهشان را پیدا می کنند، همان طور که مادرم به قایقرانی کمک می کند. در تیم اعزامی به تایلند اصلا نام من نیست و قایقرانان جوان اعزام شدند و همین کافی است که قدر او را بدانند. البته مادرم رسالتش این بوده و اصلا مهم نیست که کسی این موضوع را بداند یانه و از نظر من او راهش را پیدا کرده است.

درباره خاطرات تان با مادر در حوزه قایقرانی بگویید.

یک بار سه نفری به چهارمحال بختیاری رفتیم و مادر قرار بود پارو بزند. سال ها قبل در پل زمانخان مشکلی پیش می آید و پل می شکند. همین موضوع باعث شد که در قسمتی از رودخانه جریان عجیبی با سنگ ایجاد شود که چند سال بعد آن را از بین بردند چرا که خیلی خطرناک بود و حتی کشته می داد. مادرم در آن روز تنها قایقران زن بود و قبل از اینکه داخل رودخانه برود به او گفتم قول بده که از این قسمت خطرناک رد نمی شوی و او هم گفت من میلیون ها درصد به تو قول می دهم! که احتمال ندارد از این جا رد شوم. من و پدرم ایستاده بودیم که یک دفعه دیدیم یک قایق نارنجی از قسمت خطرناک رد شد. من هم خیلی بچه بودم و با دیدن مادرم حالم بد شد اما او صحیح و سالم از رودخانه بیرون آمد. کسی هم که از آن قسمت سخت و خطرناک عبور می کرد به او اسطوره می گفتند اما آقایی کنارم ایستاده بود و بعد از این حرکت مادرم گفت: رد شدن از پل زمانخان هم دیگر بچه بازی شده است!

بعد از این اتفاق به مادرم گفتم هرگز احتمالات تو را قبول نمی کنم.

ما  خاطرات خوبی در کنار هم داریم. یک بار هم به اندونزی رفتیم مسابقه دادیم و چندین بار هم در رفتینگ قهرمانی کشور شرکت کردیم و تیم خوبی هم بودیم؛ البته اختلاف نظر زیادی داشتیم. واقعا حضور مادرم کنارم حس خوبی بود و حالا که دور هستیم جای خالی اش را واقعا حس می کنم.

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

سال تحویل ۱۴۰۱ تنها بودی؟

متاسفانه سال تحویل امسال نتوانستم کنار پدر و مادرم باشم چرا که وسط سال تحصیلی هستم و یک ماه و نیم دیگر تمام می شود.این دومین سال پیاپی است که ایران نیستم و قبل تر هم برای حضور در مسابقات به فرانسه رفتم. در هرصورت ما هم به این شرایط عادت کرده ایم.

من در این جا سفره هفت سین هم می اندازم و خیلی دوست داشتم برای عید خودم سبزه بگذارم اما چشم برهم زدم و دیدم زمانش گذشته است چرا که درگیر امتحانات میان ترم شدم. سال پیش چمن را از باغچه کندم و در گلدان گذاشتم البته من نخل مردابی دارم که به جای سبزه از آن استفاده می کنم.

بهترین خاطره تان از عید و سال تحویل چیست؟

همه دخترها در زمان کودکی یک بار چتری هایشان را کوتاه کردند و فکر می کنم خاطره من را خیلی از دخترها داشته باشند. ۴-۵ ساله بودم که نزدیک سال تحویل همه از من غافل شدند و هرکسی مشغول کار خودش بوده که زمان شمارش معکوس سال تحویل پیش خانواده آمدم و دیدند چتری هایم را از ته زده ام! مادرم اصلا نمی دانست چه بگوید ولی می دانم هم خندیده و هم ناراحت شده است. به هرشکل من سال را با همان موها تحویل کردم!

روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!

به عقیده بسیاری عید دیگر حال و هوای گذشته را ندارد آیا شما هم چنین حسی دارید؟

نمی توانم بگویم مثل قدیم است چرا که در گذشته یک جور دیگر بود و آدم ها کمتر درگیر کار بودند. تا زمانی که پدربزرگم در قید حیات بودند ما به شیراز می رفتیم و در کنار اقوام بودیم. من هم تک فرزند بودم و با بچه ها بازی می کردم و خیلی خوشحال بودم اما حالا عید هرکسی یک جای دنیا و ایران است و خیلی سخت است که دوباره دورهم جمع شویم.

۲۵۳۲۵۱

[ad_2]

لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.