معرفی فیلم‌های نادیده گرفته شده کارگردانان جهان سینمایی مارول

[ad_1] جهان سینمایی «MCU» با در اختیار داشتن 23 فیلم در طول سیزده سال، به بزرگترین مرکز تولید آثار ابرقهرمانی در تمام دوران تبدیل شده است. این کمپانی محبوب در کنار همکاری با بازیگران درجه یک و دادن نقش‌های مورد علاقه کُمیک بوکی به آن‌ها، برخی از کارگردانان کمتر شناخته شده را نیز مورد توجه

کد خبر : 52804
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۴
معرفی فیلم‌های نادیده گرفته شده کارگردانان جهان سینمایی مارول

[ad_1]

جهان سینمایی «MCU» با در اختیار داشتن 23 فیلم در طول سیزده سال، به بزرگترین مرکز تولید آثار ابرقهرمانی در تمام دوران تبدیل شده است. این کمپانی محبوب در کنار همکاری با بازیگران درجه یک و دادن نقش‌های مورد علاقه کُمیک بوکی به آن‌ها، برخی از کارگردانان کمتر شناخته شده را نیز مورد توجه عموم قرار داده است. بنابراین، به دلیل محبوبیت MCU، بسیاری از کارگردانانی که سکان این پروژه‌ها را بر عهده داشته‌اند اکنون بیشتر به خاطر فیلم‌های مارولی خود شناخته می‌شوند. البته تعجبی ندارد که با بودجه‌های هنگفت و جلوه‌های ویژه حیرت انگیز، این فیلم‌ها مورد توجه عموم مردم قرار گیرند. با این حال، مدیران مارول هیچ کارگردانی را تصادفی برای فیلم هایشان انتخاب نمی‌کنند.

برخی از این کارگردانان، فیلم‌های شگفت انگیزی را در کارهای قبلی خود داشته‌اند که بسیاری از طرفداران از آنها چیزی نشنیده‌اند. این فیلم‌ها آثار سینمایی هستند که کارگردانان آن‌ها فعالیت خارق‌ العاده‌ای روی آن انجام داده‌اند، اما گیشه و تماشاگران به طور کامل از کار آنها استقبال نکرده‌اند. این دست آثار به خاطر کارگردانی تمیز و داستان‌های گاهاً جالب خود مورد تمجید منتقدان نیز قرار گرفته‌اند. به طور خلاصه، این کارگردانان فقط نباید به خاطر آثار بلاک‌باستری خود در گیشه MCU شناخته شوند. بلکه آنها باید این عناوین کمتر شناخته شده را نیز در کانون توجه مردم داشته باشند. بنابراین ما در ویجیاتو قصد معرفی فیلم‌های دستِ کم گرفته شده کارگردانان جهان سینمایی مارول را داریم.

Jon Watts – Cop Car

جان واتس کاگردان خوش ذوق، جوان و 39 ساله فیلم‌های مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه و دور از خانه در جهان سینمایی مارول است. او در این سال‌ها با تمرکز بر جهانی مرد عنکبوتی توانسته با لحنی کاملاً راحت و روان شوخ طبعی و بی نظمی نوجوانانه این شخصیت را به نمایش در‌آورد. با این حال، او دو سال قبل از تولید بازگشت به خانه در مارول، فیلم موفق ماشین پلیس یا «Cop Car» را تولید کرده بود، فیلمی جاده‌ای و هیجانی که با داستانی کاملاً متفاوت از شِن، خون و گروگان‌ها تشکیل شده بود. این فیلم داستان دو پسر نوجوان را دنبال می‌کند که یک ماشین پلیس به ظاهر رها شده را پیدا می‌کنند و تصمیم به سرقت آن می‌گیرند؛ ناغافل از این که گروگانی در صندوق عقب آن وجود دارد. در واقع این ماشین مربوط به یک کلانتر قاتل است که سپس تصمیم می‌گیرد آن کودکان را شکار کند.

فیلم Cop Car دارای لحن مخالفی با مرد عنکبوتی بازگشت به خانه است، آن هم با یک قهرمان تاریک‌، شروری ترسناک و اکشنی خشن و دلخراش. فیلم با نمایش شخصیت‌هایی ساده از روایت یک داستان جنایی پیچیده خودداری می‌کند و این نشان می‌دهد که واتس در داستان سرایی خود چقدر با استعداد است زیرا مخاطب هرگز چیز بیشتری از این تریلر جاده‌ای نمی‌خواهد. این فیلم در باکس آفیس به چشم نیامد، با این حال بازخوردهای مثبت زیادی دریافت کرد. همچنین از کوین بیکن به خاطر نمایش وحشتناک یک کلانتر، تعریف و تمجید شد، اما این کار به اندازه کافی نتوانست این فیلم را به محبوبیت برساند.

Shane Black – The Nice Guys

شین بلک هرچند نام ناآشنایی برای علاقه‌مندان به سینما نیست، اما بدون شک او پس از تولید قسمت سوم مرد‌آهنی بیشتر مورد توجه عموم مردم قرار گرفت. این فیلم کُنش فوق العاده‌ای بین سینما دوستان داشت، اما طرفداران و مخالفان این داستان را به دو طیف جدا تقسیم کرد. عده‌ای این کار را بهترین فیلم کریسمسی با مضمون ابرقهرمانی می‌دانند. و البته عده‌ای به خاطر حضور شخصیت شروری چون ماندارین و عدم توجه درست به آن از فیلم فراری هستند. به طور کلی، این یک فیلم انفرادی لذت بخش بود و ماجراجویی عالی برای استارک و بهترین دوستش، جیمز رودز داشت.

اما سه سال پس از Iron Man 3، بلک فیلم رازآلودِ بچه‌های خوب یا «The Nice Guys» را با لحنِ درونی یک کمدی سیاه کارگردانی کرد. داستان این اثر در سال 1970 و در لس آنجلس جریان دارد که در آن یک کارآگاه خصوصی به همراه یک مامور پلیس تازه کار در مورد مفقود شدن یک بازیگر فیلم با توطئه خودکشی ظاهری تحقیق می‌کنند. این فیلم مزه نوستالژی آثار کارآگاهی و رفاقتی قدیمی را با شوخ طبعی تاریک و اکشنی تند و تیز به زبان بیننده بر می‌گرداند. شیمی رایان گاسلینگ و راسل کرو در محیط نئو نوآر فیلم می‌درخشد؛ و همچنین با شرایط بی نظم و دیالوگ‌های شوخ طبعانه، بچه‌های خوب یکی از بهترین فیلم‌های سال 2016 بود، که البته در گیشه موفق نبود. این فیلم علی رغم نظرات مثبت منتقدان، فقط اندکی سودآوری نمایشی داشت.

Joe Johnston – October Sky

بدون تردید جو جانستون یکی از محبوب‌ ترین فیلمسازان هالیوودی برای هم سن و سال‌های من است. این فیلمساز نام آشنا در سال‌های طولانی فعالیتش در هالیوود آثار نوستالژیکی چون جومانجی، موشک‌زن، عزیزم، بچه‌ها را کوچک کردم، پارک ژوراسیک قسمت سوم و خیلی از اثار دیگر را در کارنامه کاری خودش داشته است. جو جانستون همچنین اولین فیلم کاپیتان آمریکا، تحت عنوان اولین انتقامجو را نیز برای مارول کارگردانی کرده است، فیلمی که روشی هیجان انگیز و تازه را برای زنده کردن یکی از شاخص ترین شخصیت‌های مارول باز کرد.

اما این کارگردان مطرح بیش از یک دهه قبل از تولید اولین انتقام‌جوی، فیلم کمتر شناخته شده آسمان اکتبر یا «‌October Sky» را نیز تولید و منتشر کرده بود؛ این فیلم بر اساس داستان واقعی هومر هیکام، فرزند یک معدنچی زغال سنگ است، که الهام بخش پرتاب اسپوتنیک-۱ برای ناسا شد. آنچه در این فیلم وجود دارد یک داستان زیبا نوشته شده خانوادگی و با احساس است. این فیلم درام از اکشن پویای کاپیتان آمریکا و از تخیل فوران کرده جومانجی بسیار دور است اما جانستون یک داستان کاملاً تأثیرگذار را در آسمان اکتبر روایت می‌کند. این کار از کارگردانی گرفته تا فیلمبرداری و انتخاب بازیگران درخشان ساخته شده و تمام وعده‌های پیش فرض خود را عملی می‌کند.

این فیلم موفقیت چندانی در گیشه نداشته است، احتمالاً این موضوع به دلیل مضامین الهام بخش آن است که در فیلم‌های دیگر نیز بارها مورد بررسی قرار گرفته‌اند. با این حال جذابیت مقاومت ناپذیری که در اجرای نقش اصلی Jake Gyllenhaal و فیلمنامه صمیمی آن وجود دارد، این کار را به یکی از بهترین و البته نادیده گرفته شده‌ ترین آثار این ژانر تبدیل کرده است. جانستون با آسمان اکتبر به یک اثر خانوادگی قابل ستایش دست یافت اما متأسفانه آن چنان که شایسته آن بود، در میان مردم شناخته نشد.

Anna Boden and Ryan Fleck – Mississippi Grind

آنا بوودِن و رایان فِلک دو کارگردانی هستند که می‌توان گفت قوی ترین شخصیت انتقام جویان یعنی کاپیتان مارول را به صفحه نمایش طرفداران مارول آوردند. بوودِن و فلک فیلمی مربوط به دهه 90 را وارد کانون MCU کردند که نیک فیوری و فیل کولسون را به عنوان عوامل فعال SHIELD و همچنین تاریخچه پیچیده مربوط به کارول دانورز نشان می‌دهد. اما سه سال قبل از تولید کاپیتان مارول، بوودن و فلک فیلم کمتر دیده شده، «Mississippi Grind» را کارگردانی کردند. این فیلم داستانی است پیرامون یک رفاقت و البته ماجرای یک قمار و قمارباز. در واقع این اثر فیلمی است که یک سفر جاده‌ای را با محوریت دو دوست قمارباز به سراسر جنوب ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد.

شیمی بین رایان رینولدز و بن مندلسون در این اثر یک نکته درخشان است، زیرا بوودن و فلک مسلماً در مورد مسئله اعتیاد به قمار که کمتر مورد بحث قرار گرفته است کاوش می‌کنند. بنابراین معرفی درست یک شخصیت و رابطه بین فردی نقش عمده‌آی در چنین آثاری دارد. بازیگری در این کار فوق العاده است و فیلمنامه با دیالوگ‌های واقع گرایانه و به طور طبیعی جریان دارد. رینولدز شوخ طبعی و جذابیت منظم خود را به ادرون این کار نیز می‌آورد و مندلسون هرگز اعتیاد خود را بزرگ نمایی نمی‌کند، و البته مشکلات یک معتاد واقعی را نشان می‌دهد. فیلم «Mississippi Grind» بدون توجه زیاد مخاطبان در گیشه شکست خورد. بنابراین می‌توان گفت این اثر نیز به شکل ناجوری از دید مخاطب پنهان مانده است.

Jon Favreau – Chef

جان فاورو کسی است که جهان سینمایی مارول را با کارگردانی Iron Man و Iron Man 2 و همچنین آوردن رابرت داونی جونیور به نقش تونی استارک شروع کرد. این دو فیلم به دلیل شوخ طبعی، اکشن جذاب و بازیگران اصلی شگفت آور هنوز هم یکی از بالاترین امتیازات را در بین فیلم‌های مارول در تمام دوران دارند. جالب اینجاست که فاورو خود در این فیلم به عنوان Happy Hogan، محافظ تونی استارک نیز بازی کرده و در هفت فیلم MCU نیز این نقش را تکرار کرده است. در سال 2014، سه سال پس از Iron Man 2، فاورو کارگردانی، تهیه‌کنندگی و بازی در فیلم Chef را بر عهده گرفت، داستانی که یک آشپز مشهور در آن یک کامیون غذا را بازگشایی می‌کند تا شور و اشتیاق فراموش شده خود را دوباره زنده کند.

این فیلم چیزی فراتر از عنوان خود را ارائه می‌دهد، و مخاطب را با یک سفر جاده‌ای، حوادث دراماتیک و البته غذا‌های خوشمزه، جذب تماشای تصاویرش می‌کند و حرفه آشپزی را به روشی پیچیده و پرشور ارائه می‌دهد. در واقع این فیلم داستانی دل انگیز از خانواده و سرگرمی با آشپزی است که باعث می‌شود مخاطبان احساس خوبی داشته باشند و البته دهانشان پُر از آب شود. با این حال، فقط غذا نیست که در این اثر می‌درخشد. شیمی بین بازیگران به لطف سبک کاری روانِ جان فاورو بسیار واقعی، شیرین و باور پذیر است؛ همه چیز این اثر رنگارنگ، شوخ، صمیمی و کاریزماتیک است. کاری پر از غذاهای شگفت انگیز و شخصیت‌های پرشور، فاورو با سرآشپز یکی از بهترین فیلم‌های خانوادگی یک دهه اخیر را تحویل داده است.

James Gunn – Slither

جیمز گان یکی از محبوب‌ ترین کارگردانان سال‌های اخیر در حوزه آثار ابرقهرمانی بوده است. او در کمپانی مارول با تولید دو قسمت از Guardians of the Galaxy یا نگهبانان کهکشان به شهرت فراوانی رسیده و این روز‌ها نیز با انتشار تریلر فیلم جوخه انتحار برای کپانی دی سی دوباره نامش سر زبان‌ها آمده است. گان در این سال‌ها شخصیت‌های کمتر شناخته شده‌ای مانند استار لورد، گروت و راکت راکون را به طرز خنده‌دار و هیجان انگیزی مورد توجه طرفداران فیلم‌های ابرقهرمانی قرار داده است. جیمز گان با داستان‌های عالی، اکشن ناب و کمی بداهه پردازی، دو تا از بزرگترین فیلم‌های کمیک بوکی سال 2014 و 2017 را کارگردانی کرد.

با این حال، گان به عنوان یک کارگردان مطرح، هشت سال پیش از تولید نگهبانان کهکشان، فیلمی کمدی ترسناک و درخشان تحت عنوان خزیدن یا «Slither» را نیز کارگردانی کرده بود. این فیلم درونمایه و مفاهیم مشابهی با آثار علمی تخیلی و هیولایی دهه هشتاد میلادی دارد. داستان این گونه است که پس از حمله بیگانگان به یک شهر کوچک در ایالات متحده آمریکا، کلانتری و پلیس محلی به دنبال کشف رمز و رازی به ظاهر مخوف، درگیر یک سری ماجرای خونین و گوناگون می‌شوند. کرم‌های بیگانه در این فیلم شهروندان را آلوده کرده و آن‌ها را به زامبی‌ها و هیولاهای وحشتناک تبدیل می‌کنند.

این فیلم خنده دار و در عین حال وحشتناک است، و ادای احترامی است به دوران فیلم‌های ترسناک هیولایی با بودجه کم در سال‌های بین دهه 80 تا 90 که بیشتر رواج داشتند. شاید داستان این فیلم عجیب و غریب به نظر برسد، اما خزیدن کاملاً اثری لذت بخش است و به طور ماهرانه‌ای به لحن و فضای خود آگاه است که طرفداران این سبک را راضی می‌کند. فیلم خزیدن با وجود واکنش مثبت منتقدان با شکست تجاری مواجه شد، اما در طی سالها به لطف ایده جالب و کارگردانی عالی از گان به فیلمی کالت بدل گشت.

Taika Waititi – Hunt For The Wilderpeople

شخص Taika Waititi کارگردانی یکی از بی نظیرترین فیلم‌های MCU تاکنون به عنوان Thor: Ragnarok را به عهده داشته است. فیلم او حکم یک طراوت و طنز شیرین را برای جهان مارول داشت، به ویژه پس از فیلم ناامید کننده ثور: دنیای تاریک. این فیلم رنگارنگ و حواس پرت به قدری سرگرم‌کننده بود که ثور بامزه‌ای را وارد MCU کرد. وایتیتی این روز‌ها مشغول کارگردانی ثور: عشق و تندر است. با این حال، سه سال قبل از آنکه راگنوراک، وایتیتی را به چشم افکار عمومی بیندازد، وی با شکار انسان‌های سرگردان توانایی خود را به منتقدان سینمایی معرفی کرده بود.

فیلم داستان یک پسر بچه بازیگوش می‌باشد که پس از یتیم شدن مجبور است با یک پیرمرد در طبیعت وسیع نیوزیلند زندگی و با مشکلات فراوانی روبرو شود. این فیلم حاوی یک لحن ماجراجویانه و شیرین است که منجر به یک بازی موش گربه مانند در سبک بقا می‌شود. تماشای توسعه روابط بین شخصیتی فیلم از دشمنی تا دوستی و پیوند پدر و پسری برای مخاطبان یک تجربه غنی از احساس است. به طور کلی این یک داستان فوق العاده از فرزندخواندگی و پدر بودن با شخصیت‌های خنده دار و یک طرح جذاب است. این فیلم یک جواهر پنهان است که با سبک و امضای وایتیتی ساخته شده، اما متاسفانه زیر رادار عموم مردم قرار نگرفته است.

برچسب‌هافیلمفیلم اکشنمارول
کپی شد

https://vgto.ir/9r4

[ad_2]

لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.