در تاریخ اسلام، رویدادهای بسیاری پدید آمده که دسته ای از آنها از حیث هزینه، دامنه و فراگیری و نیز خسارت های انسانی از واقعه کربلا و آنچه در روز عاشورای سال 61 هجری رخ داد، گسترده تر و بزرگ تر بودند، اما این رخداد، بیش از همه اذهان مسلمانان را به خود معطوف داشته، تا آنجا که حتی از سطح یک واقعه تاریخی پا فراتر نهاده و همچون پدیده ای پویا و زنده وارد حیات اجتماعی گردیده و هر روز بر گستره وجودی آن افزوده می شود، بنا بر این طرح این پرسش بجاست که چرا این واقعه چنین ویژگی ای پیدا کرده است؟
بی تردید علل و عوامل بسیاری در آن نقش آفرینی داشته، اما دسته ای از آنها اهمیت بیشتری دارند:
1.بیش از هر چیز ادبیات جهانی و فرامذهبی/فرادینی عاشورا است که نه تنها در گذر زمان رنگ کهنه گی نمی یابد، بلکه به مثابه آرمان های بشری، شکوفایی بیشتری می یابد؛ آزادگی و آزادی، توجه به حقوق انسانی، برابری و مساوات، ظلم ستیزی و عدالت خواهی، مسئولیت پذیری و اصلاح طلبی از مطلوب های آرمانی بشر است که از سوی امام حسین(ع) مورد توجه قرار گرفته است.
2.رفتار خشونت بار دستگاه خلافت اموی، در سایه دیانت اسلامی که در سخت گیری نسبت به خاندان آورنده اسلام و فشار بر آنان برای تسلیم سازی آغاز شد و با کشتن امام حسین(ع) و یارانش، مثله کردن بدن های کشتگان، اسب دوانی بر جنازه ها، غارت خیمه ها و نیز اسارت زنان و کودکان خاتمه پیدا کرد، با آنچه در ذهنیت مسلمانان و حتی عربان جاهلی جای گرفته بود، فاصله زیادی داشت.
ستیزه گری و کشتار البته خوی عربی مردم آن زمان بود، اما کشتن فردی از خاندان پیامبر(ص) توسط کسی که خود را جانشین آن حضرت دانسته و بی هیچ تردیدی مشروعیت و وجاهت خود را از سوی او گرفته، ذهنازار و پرسش آفرین است و به آسانی نمی تواند از خاطره ها زدوده شود.
3.کارکرد مردم زمانه، به ویژه کوفیان از منظری و شامیان از منظری دیگر، در ماندگاری واقعه نقشی تأمل برانگیز دارند. گر چه پیشینه مردم کوفه، آشکارا از سست مایگی و تزلزل رفتاری آنان حکایت دارد، اما تغییر پرشتاب آنان در ناهمراهی، مسأله ای مهم است، هر چند بخشی از آن خارج از عهده آنان بود، ولی بخشی دیگر را خود رقم زده بودند، اما شامیان داستان دیگری دارند؛ ناآگاهی از اوضاع زمانه، بی اطلاعی از آنچه بر آنان غلبه داشت و هم چنین ناآشنایی با دیانت، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) که در جایجای رفتارشان بروز داشته، عامل دیگری در متمایز سازی و مانایی، بلکه پویایی واقعه است.
4. تقابل نامتناسب و انتقام جویانه سپاهیان مسلح همراه با ساز و برگ جنگی با گروه اندک بی سلاح، و از بین بردن همه مردان و جتی کودکان و به زنجیرکشیدن بی پناهان بازمانده، همراه با شادی و هلهله، هر انسانی را به شگفتی وامی دارد.
5.نمادشدگی، ارزش شدگی و نیز آیین شدگی سنت عاشورا که البته تابع عوامل پیش گفته و در گذر زمان پدید آمد، خود بر دوام و گسترندگی آن اثر چشمگیر داشته است، به ویژه آمیختن آیین ها و مراسم با عواطف و احساسات شدید انسانی، فرهنگی را به بار آورد که کسی نمی توانست/ نمی تواند از کنار آن به سادگی گذر کند تا آن جا که عیار مسلمانی در ذهنیت دسته ای از افراد درآمد.
6. در آخر، پیوندی که عاشورا با معیشت مردم یافته و به تعبیر امروزیان، کارکرد اقتصادی عاشورا، خود مقوله ای مهم و اثرگذار است که در جای خود باید به آن پرداخت و زوایای آن را گشود، به ویژه آسیب هایی که از این ناحیه متوجه آن شده است.
* دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. [email protected]
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰