به گزارش «مبلغ»- جلسه تفسیر قرآن حجتالاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی؛ استاد حوزه علمیه طبق روال هر روزه صبح امروز با محوریت آیات سوره نساء در حوزه علمیه قم برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در آیات ۱۳ و ۱۴ این سوره میخوانیم: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ؛ یعنی اینها اوامر و احکام خداست، و هر کس پیرو امر خدا و رسول اوست او را به بهشتهایی درآورد که در زیر درختانش نهرها جاری است و آنجا منزل ابدی مطیعان خواهد بود، این است سعادت و فیروزی عظیم. و هر که نافرمانی خدا و رسول او کند و تجاوز از حدود و احکام الهی نماید او را به آتش درافکند که همیشه در آن (معذّب) است و همواره در عذاب خواری خواهد بود.
ارتباط آیه ۱۳ و ۱۴ نسبت به آیات قبل اینگونه است که وقتی خداوند احکام ارث و طبقات ارث را بیان فرمودند، وارد مطلب مهمی میشوند و آن تاکید بر این نکته است که این احکام و اوامر حدود الهی هستند و وقتی ثابت شد حدود الهی است هم لایتغیر است و هم انسان نمیتواند از آنها تخلف کند. البته حدود الهی محدود به آیات ارث نیست و آیات ارث به عنوان نمونه و مثالی از حدود الهی بیان شده است. بر این اساس میتوانیم بگوییم کلمه «تلک» همه احکام و دستورات دینی را شامل میشود. به عبارت دیگر اثبات شی، نفی ما عدا نمیکند و حدود الهی اعم از آیات ارث و غیر ارث است.
آیه ۱۳ میفرماید کسی که از خدا و رسول او پیروی کند داخل جنات میشود. این جنات دلیل بر کثرت است و این کثرت به جهت کثرت اعمال است؛ گویی هر کاری انسان انجام بدهد و هر اطاعتی داشته باشد یک تمثل بهشتی دارد. برای همین اولیای الهی نظرشان این است که انسان هر چه بیشتر و بهتر کار خیر انجام بدهد بهتر است چون اگر بیشتر و بهتر انجام دهد بهشتهای متعددی برایش تمثل پیدا میکند چنانکه جهنم هم همینطور است. این نکته را هم عرض کنم که بهشت و جهنم یک چیز خارجی نیست بلکه بر اساس کار انسان آفریده میشود یعنی همان زمان که انسان کاری انجام میدهد نتیجه کار خودش را هم تولید میکند و به عبارت بهتر حاصل کار جدای از کار نیست.
بهشت و جهنم، نفس عمل انسان است
پس اینطوری نیست خداوند بهشتها و جهنمهایی را بسازد و مردم را وارد آن کند بلکه نفس عمل انسان بهشت و دوزخ انسان است و همانطور که علم و عالم و معلوم اتحاد دارند، عمل و عامل و معمول هم اتحاد دارند و جدای از هم نیستند. جالب است که ملاصدرا نظریه اتحاد عاقل و معقول را از افاضات حضرت معصومه(س) گرفته است یعنی مطلب برایش مشکل بوده، به آن حضرت متوسل شده و در اثر آن اشراقاتی برای ایشان به دست آمده است. البته ما تاریخچه این نظریه را از ابن ترکه صاحب تمهید القواعد میدانیم.
نکته دیگری که از این آیه به دست میآید این است که بهشت را به طاعت میدهند. مطلب بسیار سنگینی است. بهشت را به اطاعت میدهند و اطاعت یعنی اراده انسان تحت اشراف اراده شخص دیگری قرار بگیرد. مثلا انسان یک بزرگی را میبیند و اختیار و اراده خود را در برابر اراده و اختیار طرف دیگر نادیده میگیرد. اطاعت خدا یعنی خدا به ما این توانایی را داده است که کارمان را بر اساس اراده الهی انجام دهیم. هرچه اراده مطیع قویتر باشد اطاعت قویتر است چنانکه هر چه انسان عالمتر باشد اطاعتش دقیقتر است.
نکته مهم دیگر این است کسانی که اینطور باشند نظرشان تبدیل به بصر میشود. اگر کسی صاحب اراده بود ولی در مقابل اراده مهمتر یعنی اراده خدا و پیامبر(ص) بدون اراده بود، صاحب نظری است که صاحب بصر میشود. بعضی وقتها از ما سوال میکنند چه کنیم چشم دیگرمان باز شود؟ چشم برزخی انسان زمانی باز میشود که انسان آنقدر اطاعتش را قوی کند که در برابر اراده مطاع، هیچ ارادهای نداشته باشد.
پس جنات از اطاعت درست میشود، اطاعت از یکی شدن اراده انسان با اراده شخص مطاع. وقتی انسان وارد این جنات میشود در آنجا خلود و استمرار دارد. رمز استمرار در این است چون اراده این افراد بهشتساز بوده و همیشه اراده خود را در مطاع خودشان فانی کردند این حالت برایشان استمرار دارد. به عبارت دیگر چون در دنیا این اراده و تفردشان با حضرت ولیشان فانی شد، لذا بهشتشان دائمی است و خلود دارند.
در آیه دو تا اسم اشاره آمده است؛ یک اشاره به احکام است که میگوید «تلک حدود الله» یعنی هر کس باید حدود الهی را بشناسد و انجام بدهد. اشاره بعدی «ذلک الفوز العظیم» است. میتوانیم بگوییم فوز عظیم خودش یک مقام از مقامات است. در عین حال که نتیجه مقاماتی است، خودش هم یک مقام است.
ما را با حدود الهی میسنجند
از این آیه استفاده میکنیم آدم باید وظیفهشناس باشد و حدود الهی را بشناسد، کار دوم این است از حدود الهی تجاوز نکند، کار سوم اینکه انسان باید اطاعت کند. اساسا ما را با حدود الهی میسنجند. این حدود را گاهی رعایت میکنیم، گاهی زیر پا میگذاریم. این خیلی مهم است. محدوده حضرت حق مهم است و کسی نباید از این حدود تجاوز کند. همچنین گفتیم برخی اعمال بهشتساز است، برخی اعمال جهنمساز است. این نکته را هم عرض کنم که بهشت و جهنم الآن وجود دارد ولی شرط ورودش روز قیامت است. میدانید که هر کاری ظاهری دارد و باطنی دارد. فقه برای ظاهر کار است. وقتی پرده کنار برود باطن اعمال طوری دیگر است.
یک تعبیر زیبای دیگری که در آیه هست این است که نسبت به بندگان مطیع میفرماید «یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا» و از الفاظ جمع استفاده میکند ولی وقتی به معصیتکاران میرسد میگوید «یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا» و الفاظ مفرد آمده است. رمزش این است که اینها چنانکه در دنیا کارهای زشتی انجام میدادند کارهای زشتشان آنها را دچار فردگرایی کرد. زمانی انسان دچار طغیان میشود که تشخص و فردیت داشته باشد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰