ایران و ترکیه توانسته بودند در طول ۱۳ سال بحران سوریه، روابط خود را مدیریت کنند و نگذارند دیدگاه متفاوت در مورد سوریه منجر به تنش در روابط دیرینه و همه جانبه شود بلکه در پرونده سوریه هم سازوکاری را برای همکاری ایجاد کردند که بدون دستاورد نبود. اکنون نیز دو کشور نباید اجازه دهند پرونده سوریه با همه اهمیتی که برای دو کشور دارد روابط دیرینه دو ملت را تیره سازد. در هر دو کشور حتی قبل از سقوط دمشق جریاناتی بودند که دنبال دشمن تراشی بودند بعد سقوط اسد صدای این جریان بیشتر بازتاب میشود.
سقوط بشار اسد نتیجه یک عملیات نظامی نبود که بتوان گفت تمهیدات دراز مدتی برای آن صورت گرفته باشد. امکانات تحریر الشام و سایر گروههای مسلح در ادلب به اندازه فتح دمشق نبود آنها حداکثر میتوانستند ادلب را حفظ کنند. فروپاشی نظام سوریه نتیجه ضربات بی سابقه امنیتی و اطلاعاتی به محور مقاومت بود که قبل از آن در لبنان منجر به ترور و حذف رهبران و فرماندهان حزب الله شده بود با این تفاوت که حزب الله بعد از این ضربات محبوبیت و مشروعیت خود را در لبنان و بویژه در بین هوادارانش حفظ کرده بود در حالیکه در سوریه عدم محبوبیت نظام اسد و فقدان پایگاه مردمی حزب بعث، فروپاشی اطلاعاتی بهسرعت منجر به سقوط نظام سیاسی شد. از اسد و ارتش بی آرمان سوریه توقع نمی رفت که تا پای جان مقاومت کنند لذا هنگامی که بشار احساس کرد کاملا در چتر اطلاعاتی موساد گرفتار شده و زمان حذفش فرارسیده فقط به نجات خود و خانوادهاش اندیشید.
سقوط امنیتی بدون درگیری نظامی در کشوری که بیش از نیم قرن توسط یک خاندان و یک اقلیت اداره شده بود، نسبت به سقوط نظامی این امتیاز را داشت که فروپاشی نظام به فروپاشی کشور منجر نشد همچنین با کشتار و خونریزی و انتقام جویی کور همراه نبود. با این حال سوریه تا تاسیس یک نظام جدید و رسیدن به ثبات، راه پیچیده ای در پیش دارد.
حملات نظامی اسرائیل به امکانات و زیر ساختهای دفاعی سوریه نخستین علامت بود که حفظ تمامیت ارضی و نظامسازی در سوریه کار آسانی نخواهد بود حاکمان جدید سوریه و متحد آنها چنانچه در مقابل نقض تمامیت ارضی سوریه سکوت کنند در کسب مشروعیت برای ایجاد یک نظام سیاسی قوی دچار مشکل خواهند شد و دیر یا زود باید نشان دهند که به اندازه بشار و پدرش قادر به متوقف کردن اسرائیل هستند. هیچ تردیدی نیست که اسراییل نسبت به همه همسایگانش طمع دارد و اگر مقاومتی نباشد تا مرزهای ترکیه پیش خواهد رفت. حزب الله با همه ضرباتی که متحمل شد توانست پیشروی زمینی اسراییل را متوقف کند. موضوع اشغالگری اسراییل تنها یکی از معضلات حاکمان جدید سوریه و ترکیه نخواهد بود، نحوه تعامل با گروههای کردی که از حمایت امریکا و اروپا برخوردارند و نحوه مشارکت دادن آنها در نظام سیاسی جدید معضل بزرگ دوم است. این گروهها از منظر ترکیه تروریست هستند. آیا ترکیه ریبرندینگ این گروهها را خواهد پذیرفت یا وارد یک جنگ طولانی مدت با آنها میشود؟ هنوز زود است در این خصوص سخن قطعی بتوان گفت.
مشکل سوم بازسازی اقتصادی سوریه است. شاید در ادلب، ترکیه قادر به حمایت مالی از متحدانش بود و می توانست بخشی از هزینه ها را برای کنترل موج مهاجرت به عهده اروپاییها بیاندازد اما اکنون اپوزیسیون سابق باید کل سوریه را اداره کند. اقتصاد ترکیه در سال ۲۰۲۳ تورم بالای ۸۰ درصد را تجربه کرده بود، با وجود برنامه های اصلاحی بعد از انتخابات ۲۰۲۳ و کاهش نرخ تورم به زیر ۵۰ درصد هنوز تراز تجاری ترکیه منفی است و نمی تواند به تنهایی به بازسازی اقتصادی سوریه کمک کند و نیازمند جذب کمکهای عربی و بین المللی است. عرب ها و اروپایی ها هم برای شرکت در بازسازی سوریه شرایطی دارند، از جمله مشارکت دادن گروههای کردی در حاکمیت جدید. فراموش نکنیم که ترکیه در دو دهه اخیر با اروپا هم بر سر مسایل منطقه مدیترانه مشکلات زیادی داشته است.
کسانی که تحلیل میکردند که طوفان الاقصی منجر به تحولات بزرگ و تغییر نظم سیاسی جدیدی در منطقه خواهد شد شاید چند ماه پیش نمی توانستند پیش بینی کنند که یکی از نتایج آن سقوط بشار اسد و دست بالای ترکیه در سوریه و باز شدن فضا و زمین سوریه برای اسراییل شود. هنوز زود است که بتوانیم در باره آرایش جدید صحنه خاورمیانه از جمله شامات با اطمینان سخنی بگوییم. ولی با وجود انتقادات و گلایه هایی که ایران و ترکیه در روزهای اخیر از یکدیگر داشته اند هنوز سوریه و حفظ تمامیت ارضی و ایجاد یک حاکمیت ملی قوی میتواند موضوع مذاکره و همکاری ایران و ترکیه باشد. بدون تردید کنترل خشم و اقدامات خودسرانه مسلحین و عدم کشتار و انتقام جویی کور و عدم تعرض به اماکن مذهبی یکی از نکات مثبتی بوده که در سایه روابط و تماس های دولتهای ایران و ترکیه اتفاق افتاده است.
*سفیر سابق ایران در ترکیه
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰