پیشروها بیت کوین را اشتباه می دانند – مجله بیت کوین
لوگان بولینگر یک وکیل و نویسنده یک خبرنامه هفتگی رایگان در مورد تلاقی بیت کوین، اقتصاد کلان، ژئوپلیتیک و قانون است. با ادامه نفوذ بیت کوین در سیاست و سیاست ایالات متحده، بحث ها در مورد اینکه کدام حزب سیاسی به طور طبیعی با اخلاق نارنجی همسو است، گسترش یافته و تشدید شده است. تعداد
لوگان بولینگر یک وکیل و نویسنده یک خبرنامه هفتگی رایگان در مورد تلاقی بیت کوین، اقتصاد کلان، ژئوپلیتیک و قانون است.
با ادامه نفوذ بیت کوین در سیاست و سیاست ایالات متحده، بحث ها در مورد اینکه کدام حزب سیاسی به طور طبیعی با اخلاق نارنجی همسو است، گسترش یافته و تشدید شده است. تعداد فزایندهای که خود را مترقیها معرفی میکنند که وارد این فضا میشوند، بحثهای داغی را در مورد اینکه چگونه بیتکوین در ایدئولوژی چپ سیاسی قرار میگیرد، تسریع کرده است. آیا بیت کوین پیشرو است؟ آیا اساساً مترقی نیست؟ آیا چیز دیگری است؟ برای درک اینکه چرا اینها حتی ممکن است سؤالات درستی نباشند و چرا به نظر می رسد که بسیاری (اگرچه نه همه) ترقی خواهان با بیت کوین درگیر هستند، باید برخی از زبان ها و شناسه های حزبی را که تمایل به محدود کردن تفکر ما دارند، اصلاح کنیم. به این نکته، زمان آن فرا رسیده است که پیشرفتگرایی «P» بزرگ را از پیشرفتگرایی «p» کوچک جدا کنیم.
من کاملاً معتقدم که بیت کوین، اگرچه با ایده های ظاهراً مترقی هماهنگ است، اما در نهایت از پارادایم تکه تکه شده و دو حزبی ما در سیاست ایالات متحده فراتر می رود. با این وجود، بدیهی است که این بدبینی از سوی گرایش چپ سیاسی وجود دارد گروه، به ویژه مترقی ها، باقی می ماند حاد و رام نشدنی. پس مشکل اینجا چیست؟ چرا افرادی که از نظر سیاسی به عنوان مترقی معرفی می شوند؟ بدنام کردن بیت کوین، فناوری که به طور قابل اعتمادی به بسیاری از نگرانی ها و اولویت های ادعایی آنها می پردازد؟ این یک سوال آزاردهنده است و توسط تعدادی از بیت کوین کاران که از سمت چپ به فضا آمده اند (از جمله خودم) آن را بررسی کرده اند. مطمئناً یک عنصر اعتماد بیش از حد به ماشین آلات – و بیش از حد برآورد کردن صلاحیت – دولت و درک نادرست از نحوه کارکرد پول وجود دارد، اما من فکر می کنم موارد دیگری نیز در جریان است که کمتر مورد بحث قرار می گیرند. من می خواهم برخی از این افکار را روی میز بگذارم.
اول، من فکر می کنم بیان برخی از تعاریف مفید است، زیرا “پیشرو” ایده های متفاوتی را برای افراد مختلف بیان می کند. بیایید با تمایز بین ترقی گرایی و ترقی گرایی شروع کنیم. در حالی که احتمالاً به نظر می رسد که این دو مفهوم مترادف هستند، واگرایی آنها در زمان واقعی یک مسئله آشکار با دومی به عنوان یک پیشرفت سیاسی رسمی و حمایت از اولی است.
بیایید با حروف کوچک “p” مترقی شروع کنیم. این یعنی چی؟ من استدلال می کنم که در نهایت به اولویت دادن به بهبود کیفیت کل زندگی و تمایل به اصلاح یا فراتر رفتن از سیستم های موجود برای انجام این کار اشاره دارد. این به این معناست که ایدهها و ایدهآلها اتوبوس را به حرکت در میآورند، و هر ابزاری که مفیدتر باشد، آنهایی هستند که به راحتی مورد استفاده قرار میگیرند. من می دانم که این تعریف کمی سست است، اما فکر می کنم این بخشی از موضوع است. من شخصاً استدلال می کنم که کیفیت زندگی مستلزم و مستلزم حفظ و حفظ درجه خاصی از حاکمیت است. من همچنین استدلال میکنم که کیفیت زندگی نباید یک سیستم بسته با مجموع صفر باشد که در آن تنها راه افزایش آن برای یک گروه، انتقال آن از گروه دیگر است.
پیشرفتگرایی سرمایه «P»، همانطور که به زیرمجموعه رسمیتر سیاسی دموکراتها اشاره میکند، کاملاً متفاوت است. مانند همه وابستگیهای سیاسی در آمریکا، من فکر میکنم این نیز به یک هویت تبدیل شده است، و هویتی که بیشتر خود را بر خلاف آنچه نیست تعریف میکند. همان طور که جمهوری خواهان از محافظه کاری و دموکرات ها از لیبرالیسم دور شده اند، مترقی ها نیز از ترقی گرایی دور شده اند.
در حالی که هیچکس انتظار ندارد جمهوریخواهان یا دموکراتها لزوماً با یک انسجام فلسفی و/یا سازگاری اخلاقی فاسد عمل کنند، من فکر میکنم خیلیها هستند که انتظار دارند مترقیها به این شیوه عمل کنند. با این حال، مانند جمهوری خواهان و دموکرات ها به طور گسترده تر، من استدلال می کنم که مترقی ها از برخی از اولین اصولی که ظاهراً زیربنای ایدئولوژی آنها هستند، منحرف شده اند. این نوع رانش در سیاست ما اجتناب ناپذیر به نظر می رسد و استدلالی برای تلاش برای شکستن و فراتر رفتن از پارادایم های حزبی قدیمی ما است.
در مجموع، مترقی برابر با مترقی نیست. گاهی اوقات چنین میکند، اما مطمئناً درست نیست که مترقیها ذاتاً یا همیشه نمونهای از ایدههای مترقی هستند.
اگر به همه راههای خلاقانه، مبتکرانه و بله، پیشروی فکر کنیم که در آن بیت کوین میتواند به عنوان ابزاری برای رسیدگی به مسائلی مانند آب و هوا، نابرابری ثروت، دسترسی برابر مالی و آزادی عمومی انسان مورد استفاده قرار گیرد، ممکن است تعجب کنیم که چرا مترقیها چنین نیستند. صمیمانه رشد و استفاده از آن را تایید می کند. یکی از راههای توجیه این ناهماهنگی ظاهری این است که پیشروها همیشه الگوهای ایدههای مترقی نیستند.
در واقع، برخلاف تصور رایج، مترقیان انحصار معرفتی و معتبری بر آنچه مترقی یا غیر مترقی است ندارند. سرمایه “P” پیشرفت گرایی یک هویت متعهد سیاسی است. ترقی گرایی با حروف کوچک «p» سیاسی است به این معنا که همه چیز سیاسی است و پیامدهای سیاسی دارد، اما یک هویت نیست. برای باور و حمایت از ایده های مترقی، لازم نیست خود را یک مترقی بدانید. ایدههای مترقی «p» کوچک نیازی به هویت ندارند و به آن هویت نمیدهند. این تفاوت بین چیزی است که به بازار شایسته ایدهها نزدیکتر است و شایسته سالاری دیکتهشده از بالا به پایین که با آزمایش خلوص حفظ میشود.
بعلاوه، من فکر میکنم ارزش این را دارد که تا چه حد از برنامه اقتصادی مترقیها با حروف کوچک «p» مترقی است، به این معنا که به دنبال فراتر رفتن یا تغییر شکل سیستمهای ریشهدار کنونی است، و چقدر از آن فقط تکرار در چارچوبی به سبک FDR است. استفاده از همان مجموعه ابزارهایی که در وهله اول مشکلات را ایجاد کردند. از برخی جهات، من فکر میکنم مترقیها برای همیشه به دنبال آپوتئوز کامل سیاست روزولتی هستند، و تا زمانی که شرایط طبقاتی به طور کامل تنظیم شود، به طور گستردهتر دستکاری میکنند. من میتوانم استدلال کنم که جمهوریخواهان به طور مشابه تلاش میکنند تا ریگانیسم را احیا کنند، اگرچه انسجام، کاربرد و معنای هر دوی این چارچوبها در طول زمان خالی و تحریف میشود، مانند یک بازی نسلی از تلفن سیاست.
من فکر می کنم گویای این است که ابله روشنفکر راست هنوز کارل مارکس است. من فکر میکنم که گویای این است که بیشتر تأثیرات برجسته و اجداد سران چپ – چه سنتیتر، مثلاً جو بایدن، چه مترقیتر، مثلاً برنی سندرز – یادگارهای اوایل قرن بیستم هستند.
مترقیها، مانند جمهوریخواهان و دموکراتهای سنتیتر، ظاهراً در قید چارچوبهای قدیمی هستند و برای همیشه از آنها برای راهحلهای جدید استفاده میکنند.
سالها پیش، زمانی که در رشته حقوق تحصیل میکردم، استاد حقوق اساسیام درس خود را با این سؤال آغاز کرد که آیا قرص آبی میخواهیم یا قرص قرمز فقه مشروطه؟ کسانی از ما که مرجع را دریافت کردیم، با اشتیاق قرص قرمز ضرب المثل را انتخاب کردیم، که به هر حال او قرار بود برای ما تجویز کند.
قرص قرمز – حقیقت پشت این تصنع، به گفته استاد ما – این بود که قانون اساسی ایالات متحده یک سند قدیمی و غیرقابل اجرا است که هرگز قرار نبود نسبتاً بدون تغییر باقی بماند و از نظر مذهبی برای قرن ها رعایت شود. که به این معنی نیست که مفید نیست، از نظر تاریخی مهم و از نظر بنیادی استوار نیست. اکثر کشورهای دیگر اسناد تأسیس را در مقاطع مختلف تغییر داده اند، زیرا تجربه زیسته به طور چشمگیری در طول قرن ها تغییر می کند و رهنمودهای مرتبط تر و قراردادهای جدید را وادار می کند، در حالی که قانون اساسی ما به ویژه پس از هجوم اولیه اصلاحات نسبتاً ثابت مانده است.
من فکر میکنم پیشرو بودن به این معنی است که مایل باشیم فراتر از مجموعهای از چارچوبهایی که با آنها زندگی میکنیم فکر کنیم و به نبوغ خود اجازه دهیم ما را به مسیرهای جدید هدایت کند. در این زمینه، من دائماً به توصیه رابرت جکسون، قاضی دیوان عالی فکر می کنم که «این خطر وجود دارد که اگر دیوان منطق دکترینی خود را با کمی خرد عملی تعدیل نکند، منشور حقوق اساسی قانون اساسی را به یک پیمان خودکشی تبدیل کند. ”
به طور مشابه، با توجه به چارچوبهای قدیمی و هویتهای حزبی که به طور مؤثر میانبرهایی برای تفکر هستند، دکترینیریسم تقریباً همیشه مانعی برای پیشرفت است.
بنابراین من اهمیت می دهم که الیزابت وارن و امثال او در مورد بیت کوین چه می گویند تنها تا آنجا که برداشت های سیاسی در کوتاه مدت برای نوع محیط نظارتی که ما برای ایجاد آن انتخاب می کنیم اهمیت دارد. اما وارن و دیگر ترقیخواهان نمیتوانند آنچه را که مترقی است با فرمان دیکته کنند.
برای مثال، هیچ چیز پیشرفتهتر از کار افرادی مانند تروی کراس، شان کانل، دانیل باتن، مارگوت پائز، ناتانیل هارمون و بسیاری دیگر که از بیتکوین به عنوان ابزاری برای رسیدگی به تغییرات آب و هوایی استفاده میکنند، وجود ندارد. تایید یا تایید (یا فقدان آن) از طرف ترقی خواهان این را تغییر نمی دهد.
برای جمعبندی، فکر میکنم وقتی میپرسیم چرا بهنظر میرسد پیشروها به بیتکوین نمیپردازند – فناوریای که به طور مسلم «p» کوچکتر است – پیشفرض میگیریم که پیشروها همیشه ایدههای مترقی را تأیید میکنند. و من فکر میکنم که این به سادگی درست نیست، به همین دلیل است که میخواهم بر آنچه که فکر میکنم تمایز فزاینده بین پیشرفتگرایی و ترقیگرایی است، ادامه دهم، بهویژه در رابطه با اقتصاد و بیتکوین.
اگرچه بیت کوین ممکن است پیشرو نباشد، اما پیشرو است. به همین دلیل است که علیرغم استقبال گرم جمهوری خواهان، بیت کوین متعلق به آنها نیست. به هر حال، پدرگرایی با ارزشهای خانوادگی به سبک جمهوریخواهان، به سبک ریگان/بوش، همچنان پدرسالارانه است – فقط طعمی متفاوت از همتایان سیاسی آنها.
در نهایت، من فکر میکنم که پارادایم دو حزبی راکد در آمریکا، ما را از ادغام در اطراف ابزارهای امیدوارکننده – مانند بیتکوین – برای رسیدگی به مهمترین مسائلمان باز میدارد. من فکر می کنم تلاش برای ادعای بیت کوین برای هر دو طرف شکاف حزبی یکی از بازی های احمقانه ضرب المثل ناوال راویکانت است که فقط جوایز احمقانه را به همراه دارد.
به نظر من، دنبال کردن مقادیر پیشرونده “p” با حروف کوچک مفیدتر است، به این معنی که بالاترین کیفیت زندگی را ارتقا می دهد و توسط هنجارهای سیستمی فعلی محدود نمی شود. این پیگیری ایدهها را بدون توجه به اینکه کدام گروه هویت حزبی تمایل بیشتری به آنها دارد، پیشزمینه میکند.
این یک پست مهمان توسط لوگان بولینگر است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc. یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
برچسب ها :احزاب سیاسی ، اشتباه ، الیزابت وارن ، بیت ، پیشروها ، دانند ، را ، سیاست های ، فرهنگ ، کوین ، مترقی ها ، مجله ، می ، نظر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰