فیلم «Things Heard and Seen» یا حکایات شنیده و دیده شده، روی کاغذ با وجود لیست بازیگران جذابش و البته ژانر وحشتش، بسیار خوب به نظر میرسد؛ و این خود باعث شکل گیری این تفکر میشود که شما باور کنید با یکی از فیلمهای ترسناک برتر نتفلیکس روبرو خواهید شد. اما پس از مواجه با اثر و تماشای آن همه چیز متفاوت خواهد بود. اما چرا؟! برای یافتن پاسخ با نقد فیلم Things Heard and Seen همراه ویجیاتو باشید.
هیچ چیز ناامیدکنندهتر از فیلمی نیست که پایههای نسبتاٌ خوبی را در روایت داستانش پِی ریزی میکند، اما با یک پایان بندی نامناسب، هر چه در مسیرش رشته بود را نیز پنبه میکند. حالا فیلم «Things Heard and Seen» که اقتباسی از رمانِ «همه چیز بس به نظر میرسد» نوشته الیزابت براندیج است، درست مصداق بارز چنین مشکلی است. به طور خلاصه این فیلم داستان یک زوج جوان را روایت میکند که به واسطه ایجاد یک فرصت شغلی برای مرد خانواده، آنها از یک شهر بزرگ به منطقهای در حومه نیویورک نقل مکان میکنند؛ و این شروع یک فصل جدید در زندگی این خانواده سه نفره است. اما آنها پس از ساکن شدن در یک خانه قدیمی دچار حوادثی میشوند که زندگی عادی آنها را تحت شعاع خود قرار میدهد، و این ماجراها فضای کلی فیلم را تا به پایان شکل میدهد.
شاری اسپرینگر برمن و رابرت پولچینی به عنوان کارگردانان مشترک این اثر، فیلمنامه اقتباسی خود را با مخلوطی از گفتمان زناشویی، اسرار خانوادگی پنهان و ارواح شیطانی که شب در کمین هستند ، پُر کردهاند. اما مشکل اساسی این فیلم این است که ایده کار با وجود اقتباسی بودن بسیار قابل پیش بینی و تکراری است. اما چرا؟ چون ایده یک خانواده با گذشتهای وحشتناک که به خانه جدیدی نقل مکان میکنند که در آن هیچ چیز سر جای خودش نیست، اتفاق بکر یا تازهای در ژانر خانههای تسخیر شده نیست. حتی با وجود این که فیلم مورد نظر رویکردی کمی تغییر یافته را انتخاب میکند که جنایات واقعی و درام را به ایده تکراری فیلم اضافه میکند، بازهم همه چیز معمولی و خارج از عنصر هیجان است. بنابراین فیلم «Things Heard and Seen» یک اثر ترسناک بسیار نامرتب و بدون توازن ساختاری است.
آماندا سایفرید که اخیراً نامزدی اسکار برای نقش مکمل زن را با فیلم منک کسب کرده بود؛ در این فیلم نقش کاترین کلر، یک هنرمند و مادری را بر عهده دارد که در حال مبارزه با بیماری سختی است و همزمان زندگی معمولی خود را در شهر نیویورک با همسرش جورج (جیمز نورتون) میگذراند. اما تصمیم انتقال این خانواده به حومه نیویورک به این دلیل از راه رسیده است که جورج اخیراً موقعیتی را برای تدریس در کالج کوچکی به نام ویتون پذیرفته است، و اگرچه این زوج در ابتدای زندگی خود اختلاف زناشویی داشتهاند، اما کاترین احساس میکند که به شوهرش مدیون است؛ بنابراین آنها به یک کلبه قدیمی در نزدیکی کالج میروند.
این خانه جدید و قدیمی که ظاهراً نیاز به برخی از تعمیرات دارد؛ در شب اول اتفاقات ترسناکی را برای این خانواده رقم میزند، و آنها را به فکر و ترس فرو میبرد. برای مثال چراغها سوسو میزنند، بوی عجیب و غریب از گاراژ میآید و به نظر چیزی در کالبد خانه وجود دارد که ممکن است آنها را زیر نظر داشته باشد. اما با این اوصاف هرچه زمان میگذرد، کاترین و جورج تلاش میکنند تا با همسایگان جدید و اعضای کارکنان دانشکده نزدیکتر شوند و پرتره یک خانه و خانواده شاد را به تصویر بکشند. اما داستان به این سادگی پیش نمیرود؛ زیرا این زوج با اتفاقات پیرامون خود، رفته رفته دچار یک شکاف روحی و روانی عجیب میشوند. بنابراین ارواح کلیشهای داستان در این خانه بیشتر نقش پشتیبانی از ژانر را دارند؛ و در خط مقدم این رابطه جورج و کاترین است که خودنمایی میکند.
فیلمنامه این اثر تا جایی جذاب است که با وسوسه، وفاداری زن و شوهر مرکزی داستان را آزمایش میکند تا آنها شخصیت واقعی خود را نشان دهند. هم شخصیت کاترین با بازی آماندا سایفرید و هم همسرش جورج با بازی جیمز نورتون وارد وادی میشوند که برای زندگی مشترکشان خطرناک است. برای مثال رابطه و دوستی کاترین با پسری در همسایگی آنها، باعث ایجاد تنش آشکار جنسی میشود؛ و همچنین استفاده ابزاری جورج از مقام استادی و خوش تیپی ظاهری خود، باعث میشود او در دانشگاه در بین زنان جوان محبوب شود. او همچنین از جذابیت لغزنده خود برای اغوای یک زن محلی (ناتالیا دایر ستاره سریال Stranger Things) که در اصطبل اسب کار میکند، استفاده میبرد.
بنابراین، روایت در فیلم «Things Heard and Seen» از ترس تحت تأثیر ارواح خشنِ درون خانه به ترس از شخصی که در خانه و خانواده زندگی میکند (یعنی شک و گمان) تغییر پیدا میکند. همه اینها تا یک نقطه کار میکنند، اما سپس رمز و راز خانه از مسیر اصلی دور میافتد، و اساساً چند لحنی بودن روایت باعث سردرگمی بیننده میشود. به واقع این مشکلات زمانی به وجود میآیند که مضامین مختلف با ایده هدف زندگی تلاقی میکنند، برای مثال کاترین معتقد است که این خانه جریاناتی از گذشته را با خود دارد، در حالی که جورج فقط به لذتهای انسانی خود اهمیت میدهد. وجود مضامین دین، جنسیت، انزوا، اختلافات جنسیتی و ارواح شیطانی زمانی در یک فیلم درست کار میکنند که کارگردان یا فیلمنامه نویس در طول مسیر یکی از آنها را به کانون توجه بیننده تبدیل کند.
اما مشکل این فیلم درست همین موضوع است که خواسته نکات مختلف را وارد روایتش کند، ولی در عمل نتوانسته چنین مهمی را به اجرا درآورد. بنابراین فیلمساز در مسیر حرکت خود به هرچه در رمان مورد اقتباسش دیده ناخونک زده و آن را رها کرده است. گاهی اوقات یک اثر واقعاً پیشگامانه سینمایی میتواند از تلاش یک کارگردان برای اقتباس از رمانی که «غیرقابل تصویرسازی» به حساب میآید، پدید آید. درست مثل کار پیتر جکسون در ساخت ارباب حلقهها؛ اما غالباً آنچه باعث تمایز این کتابها در ساختار خود با سینما میشود، این است که ترجمه آنها از ادبیات به تصویر، اغلب کاری غیرممکن است.
شکستهای نجیب و قابل ملاحظهای در زمینه انتقال ادبیات به سینما وجود دارد که میتوان آنها را برای نمونه بیان کرد؛ برای مثال «Cloud Atlas» ساخته خواهران واچوفسکی یا «High Rise» ساخته بن ویتلی یکی از آنها هستند. این دو اثر نسبت به منبع اقتباس خود ابتکار زیادی به خرج دادند تا کارشان با موفقیت جهش به رسانه دیگری را درست انجام دهد؛ اما در نتیجه با وجود تلاش فراوان، عصاره پایانی این کارها، تماماً شایسته نشد. علت اصلی این حادثه غیر قابل ترجمه بودن آن آثار ادبیاتی برای سینما بود. حالا منبع فیلم «Things Heard and Seen» که رمان «همه چیز بس به نظر میرسد» است، همین مشکل را در خودش دارد. در روند یک اقتباس، ایجاد تغییرات بزرگ در داستان مشکلی ندارد، بالاخره سینما و ادبیات دو رسانه متفاوت هستند. اما «حکایات شنیده و دیده شده» به طور عجیب و غریب کل روایتی را که در رمان بوده را تغییر داده، اما بازهم نتوانسته حرف جدیدی را بزند.
بهترین لحظات این فیلم زمانی است که از تمایلات داستان شبح گونه خود منحرف میشود و به یک پرتره کمیک گونه تاریک از مردی تبدیل میشود که زندگی شخصی و شغلی خود را بر اساس مزاحمتهای خودش خراب میکند. اما فیلمسازان این اثر نتوانستهاند چنین مسیری را تا پایان دنبال کنند. بنابراین، بعد از دو ساعت که پای این اقتباس ترسناک بدون روحیه نشستهاید، آرزو میکنید کاش هیچ کدام را نشنیده یا ندیده باشید.
من در نهایت فیلم «Things Heard and Seen» را یک اثر سینمایی ناامیدکننده و معیوب مینامم. هرچند باید گفت: عملکرد سایفرد در این کار خوب است، سایفرد در این سالها بازیگری بوده است که اثبات کرده دامنه باورنکردنی در اجرای نقشهایش دارد. اما برجستهتر از او جیمز نورتون است که مستقیماً یک موجود ترسناک را در این اثر اجرا کرده است. با این اوصاف فیلم حکایات شنیده و دیده شده به راحتی یکی از ناامیدکننده ترین فیلمهای سال 2021 است؛ زیرا این کار همه ضربات مناسب را برای یک کار خوب داشته، اما در آخر کُمِیتش لنگ میزند.
بهترین فیلمهای ترسناک از نگاه ویجیاتو را بشناسید:
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- معرفی ده فیلم برتر ترسناک با مضامین عرفانی
- معرفی بهترین فیلمهای ترسناک زیر 90 دقیقه
- بهترین فیلمهای کمدی ترسناک هالیوودی
- بهترین فیلمهای ترسناک فرانسوی تاریخ
https://vgto.ir/9p3
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰