مینی سریال Tribes of Europa یا قبایل اروپا به کارگردانی فلوریان باکسمیر و فیلیپ کوچ، روایتگر دورهای از اروپای پسا آخرالزمان است که زمین با خاموشی در مقیاس بزرگ روبرو شده و این تاریکی حاکم بر زمین و اروپا دلیلی بر مرگ تکنولوژیهای مدرن جهان نیز شده است. در این خاموشی فرهنگ و تمدن، بشریت به قبایل مختلفی تقسیم شده که در تلاشند تا اروپا را به شیوه خود بازسازی کنند و وقتی یک مکعب مرموز وارد جریان کار میشود، تمام آرامشِ به ظاهر حاکم بر قاره اروپا از بین میرود. در ادامه با نقد سریال Tribes of Europa با ویجیاتو همراه باشید.
هنگامی که شروع به تماشای سریال جدید آلمانی Netflix، یعنی قبایل اروپا میکنید، این یک داستان دیستوپیایی معمولی به نظر میرسد. سال 2074 است و مردم اروپا از دسامبر 2029 (دسامبر سیاه) بدون تکنولوژی خاصی زندگی میکنند. آلمان قدیم با این رویداد تبدیل به عصر حجر شده و انسانها به فرقهها و قبایل گوناگون تقسیم شدهاند.
در این میان ما به عنوان بیننده با قبیلهای صلح طلب و متمرکز بر زندگی در طبیعت به نام Origins (اصیلها) آشنا میشویم. این قبیله به رهبری شخصی به نام جیکوب که سه فرزند به نامهای کیانو، لیو و ایلیا دارد، اداره میشود. همه این اطلاعات به طور مرتب در اپیزود اول سریال کنار هم گذاشته شده است. اما چه مشکلی قرار است در داستان عامل حرکت باشد؟
بدون تردید نکات پیش فرض داستان از قبیلهای صلح طلب که خود را از آتش مهاجمان خارجی پنهان نگه میدارند، برای یک ماجرای ادامهدار بسیار ضعیف است، بنابراین سازندگان در قسمت اول، قبیله Origine که به تازگی به بیننده معرفی شده بود را به واسطه یک مکعب نابود میکنند. یک سفینه از قبیله مرموز و آینده گرای آتلانتیس در جنگل سقوط میکند و ایلیا جوان، خلبان در حال مرگ و یک مکعب درخشان را پیدا میکند که به مکگافین (شیئی مفهومی که همه به دنبال آن میگردند و ماجرا بر اساس آن پیش میرود) کل مجموعه تبدیل میشود. اگرچه ممکن است حوادث ابتدایی سریال شبیه مجموعه The 100 باشد، اما در ادامه ماجرا کمی متفاوت میشود.
یکی از علائم تجاری یا کلیشههای رایج در هر فیلم یا سریال علمی تخیلی فروپاشی جامعه است که منجر به فساد گسترده در هر سطح میشود و شخصیتهای اصلی به دلیل فاجعه گفته شده از هم جدا میشوند و قسمت عمده زمان اجرا را برای جستجوی یکدیگر صرف میکنند. در چنین آثاری جامعه، بد است. فناوری، بد است و انسانها بدترین هستند. بعد چی؟ آیا شما چیز دیگری برای افزودن به آن دارید؟! جواب خیر است، پس بهتر است ساکت شویم، چرا که این سریال نیز ادامه دهنده همین مسیر است.
در اینجا نیز ناگهان گروه کلاغهای ترسناک (جبهه شرور داستان) که شبیه ساموراییها هستند و همه آرایش چشم سیاه دارند، به دنبال سفینه آتلانتیس در اردوگاه Origine نفوذ میکنند، و بیشتر اعضای این قبیله را ذبح میکنند، و این حادثهای است که سه خواهر و برادر اصلی ماجرا را در مسیرهای مختلف گرفتار میکند. با این خط داستانی واضح است که سریال Tribes of Europa قصد دارد احساس Game of Thrones را در بیننده زنده کند، و این الگو برداری، حادثهای است که بقیه روایت را توضیح میدهد.
سه خواهر و برادر هرکدام در ماجراهای جداگانه خود قرار میگیرند که تقریباً شبیه به قسمتهای پرشور پادشاهی بازی تاج و تخت است. در این میان نکته مهم این است که به نظر میرسد هر یک از این داستانها مستقیماً از یک روایت خاص هالیوودی الهام گرفتهاند اما پیچ و تاب تلویزیونی به آنها داده شده است.
برای مثال بزرگترین فرزند یعنی کیانو را به بردگی میکشند، اما او به واسطه جذابیت و قدرت درونیاش برای زندگی در میان طبقات عالی بعنوان برده مورد علاقه شخصی به نام لرد واروارا انتخاب میشود. این خط داستانی مستقیماً از بازیهای گرسنگی و حتی اسپارتاکوس الهام گرفته شده است، زیرا کیانو باید قبل از فهمیدن تنها راه نجات خود، نظارهگر انحطاط اخلاقی و سرگرمی مرگبار کلاغها باشد. بدون شک خط داستانی او جذابترین روایت سریال است، چرا که با یک پایان پیچیده، به بازیگر امیلیو ساکرایا اجازه میدهد دامنه چشمگیر مردانه و در عین حال آسیب پذیر خود را نشان دهد.
پس از کیانو روایت لیو، خواهر این خانواده است که خود را در یک فرقه دیگر میبیند: جمهوری کریمزون. جمهوری یک پناهگاه چند فرهنگی است که در آن اقوام مختلف قبایل میتوانند به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. اما لیو با ارتش جمهوری درگیر میشود، جایی که او با فرمانده خود تنش دارد و یک برنامه مخفی را دنبال میکند. این روایت شباهت بسیار زیادی به فیلم دیستوپیایی Divergent دارد، که البته سریال همانند فیلمها دچار سکون و ضعف جذابیت و کمبود عمق مورد نیاز در شخصیت سازی است.
اما کوچکترین فرزند خانواده یعنی، ایلیا، بار مکعب آتلانتیس و تمام جنبه علمیتخیلی سریال را به دوش میکشد. او با موسی، تاجر دوره گردی روبرو میشود که معدود دستگاههای باقیمانده فناوری را در بازار سیاه میفروشد. شخصیت موسی مانند یک تلاقی بین هان سولو و کاپیتان جک اسپارو است. داستان ایلیا یک مأموریت اسکورت، مانند داستان فرودو بگینز از ارباب حلقهها است که همه موارد کلیشهای ژانر شامل پیچ و خم، چرخش و خیانت را در خود دارد. با این توصیفات سریال قبایل اروپا نمایشی نیست که به عنوان یک درام پسا آخرالزمانی نوجوان پسند در کنار The 100 یا The Community قفسه بندی شود. چرا که به درستی این سریال پتانسیل حضور در لیگهای بزرگ اکشن، درام چند لایه با حضور The Walking Dead و Game of Thrones را دارد.
اما مشکل اصلی سریال Tribes of Europa عدم شخصیت پردازی مناسب برای ایجاد یک بستر احساسی و قابل درک است. اگر ما به عنوان بیننده نتوانیم در اعماق عشق بین شخصیتهای مرکزی شناور شویم، در ادامه چگونه میتوانیم با این احساسات سرد کنار بیاییم؟! آیا فقط به دلیل خانواده بودن آنها میشود با احساسات عاطفی کنار آمد؟! قطعاً خیر. شما به عنوان یک سازنده باید حداقل دو یا سه قسمت برای ساخت و پرداخت شخصیت هزینه کنید و سپس میتوانید بقیه وقت را برای رنج و جنبههای مرموز داستان صرف کنید. اگر این کار را انجام ندهید، هیچ مادهای برای شکوفایی سبک و ساختارهای بزرگ و داستانی ایجاد نمیکنید. واقعاً تعجب آور است که بسیاری از آثار علمی تخیلی مرتکب این خطا شدهاند و با این حال دوباره اینجا هستیم، و این خطا تکرار میشود.
البته مشکل سریال تنها در شخصیت نیز خلاصه نمیشود؛ هرچند این مجموعه از منظر تولید و ساختار فنی در دایره آثار خوب قرار میگیرد و طراحی لباس کاملا پیچیده و طراحی صحنه عالی دارد، اما فیلمبرداری کار نیز دچار یک روند خاص است. البته این ایراد از یک دیدگاه کاملا شخصی ناشی میشود. بنابراین، میتوانید آزاد باشید تا کاملاً از این انتقاد چشم پوشی کنید. من از دوربین با زاویه دید عریض خوشم نمیآید. این سبک تصاویر را در آثار ترنس مالیک و آلفونسو کوارون زیاد دیدهایم.
اگر طرفدار آن هستید و میتوانید آن را به مدت شش ساعت متوالی تحمل کنید، قطعاً قبایل اروپا مورد علاقه شما خواهد بود. اما وقتی این سبک کمکی به روایت شما نکند چه فایدهای دارد؟! سازندگان آلمانی این مجموعه برای اینکه آن را به مشخصه اصلی نمایش خود تبدیل کنند، هیچ برآیند خاصی نداشتهاند و این مشکل بزرگی است. علاوه بر این، رابطه جنسی غیرضروری بسیار زیادی (همانند بازی تاج و تخت) در این سریال وجود دارد که واقعاً اذیت کننده است. بیشتر آنها برای توجیه وجودشان به هیچ چیزی نمیرسند. در واقع چنین محتوای پوچی فقط آنجاست و باید با آن کنار بیایید.
در پایان باید گفت: به بیان سادهتر، سریال Tribes of Europa یا قبایل اروپا با تمام مشکلات ساختاریاش مانند عنصر مخلوطی از آثار شاخص ژانرهای علمیتخیلی و فانتزی محسوب میشود که در مسیر خود به تمام نشانههای کلیدی آن آثار یک ناخونک میزند. به وضوح روشن است که بودجه سریال برای خوب نشان دادن آن کافی بوده و من اعتراف میکنم که سازندگان از آن بودجه به طور موثر استفاده کردهاند. همچنین سقف اجراهای تیم بازیگری سریال نیز عالی است. بدون شک اولیور ماسوچی (سریال دارک) و امیلیو ساکرایا برجسته ترین موارد تیم بازیگری این کار هستند.
اما سرانجام، داستان پردازی کم فکر و فیلمبرداری گاهی توهین آمیز کیفیت کلی سریال را به شدت پایین کشیده است. همچنین پایان این سریال اشاره به فصل دوم دارد، و البته این پتانسیل نیز در این اثر وجود دارد؛ و ما صمیمانه امیدواریم که سازندگان به این نکته پی ببرند و به جای اینکه بیش از حد روی تصاویر خام تمرکز کنند، روی شخصیتها کار جدی کنند زیرا در پایان، داستانها و سفرهایی ادامه خواهند داشت که از عمق شخصیتی بالایی برخوردار هستند در نتیجه اگر با چنین آتار علمی تخیلی و فانتزیای ارتباط برقرار میکنید، دیدن این سریال را به شما پیشنهاد میکنم.
https://vgto.ir/8rp
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰