نقد دیدن این فیلم جرم است – آژانس شیشه‌ای ۲: آتش به اختیار

از آن دسته افرادی هستید که سریال آقازاده را به خاطر گذر از خط قرمزهای سیاسی دوست داشتید و شعارهای زمخت داخل سریال را دوست داشتید؟ پس یقینا از فیلم «دیدن این فیلم جرم است» خوشتان می‌اید، اثری که آنقدر عوامل فیلم با مضامین مطرح شده در فیلمشان حال کرده‌اند که نام فیلم را یک

کد خبر : 14891
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۶
نقد  دیدن این فیلم جرم است – آژانس شیشه‌ای ۲: آتش به اختیار


کوین نیک

از آن دسته افرادی هستید که سریال آقازاده را به خاطر گذر از خط قرمزهای سیاسی دوست داشتید و شعارهای زمخت داخل سریال را دوست داشتید؟ پس یقینا از فیلم «دیدن این فیلم جرم است» خوشتان می‌اید، اثری که آنقدر عوامل فیلم با مضامین مطرح شده در فیلمشان حال کرده‌اند که نام فیلم را یک نام بی‌ربط و جنجالی گذاشتند که بگویند هان! بینید! ما فیلمی ساختیم که کسی جرات ساختنش را در ایران ندارد. حرف بیراهی هم نیست فقط به جای واژه جرات باید گفت کسی در ایران «اجازه ندارد» چنین فیلمی بسازد مگر جایی مانند اوج یا باشگاه فیلم سوره که نهادهای انقلابی و حاکمیتی سردرآورده در سینمای ملی‌مان هستند.

دیدن این فیلم جرم است پس از دو سال بلاتکلیفی در بدترین شرایط اکران، رنگ سینماها و سانس‌ها را دیده و احتمالا به خاطر همین کمتر دیده شدنش در این ایام کرونایی موافقت اکرانش صورت گرفته است. فیلم تا حد زیادی تداعی کننده آژانس شیشه‌ای است، یک ماجرای گروگانگیری سیاسی که نهادهای انقلابی و دولتی مجبور می‌شوند روی هم اسلحه بکشند. بسیج با وزارت اطلاعات در می‌افتد و سپاه با پلیس و… دیدن این داستان و صحنه‌ها در سینمای ایران تک است و طبیعتا پشت همه این موارد یک سری شعار قلمبه و درشت وجود دارد تا مجوز ساخت فیلم صادر شود.

دیدن این فیلم جرم است می‌خواهد از فساد در دولت و حاکمیت بگوید و جوانان انقلابی را محصور در این فسادها به تصویر بکشد. بسیجی که می‌خواهد کار درست را انجام دهد ولی فساد مسئولین نمی‌گذارد. فیلم به نوعی شبیه به یک کودتای سیاسی است. این روزها در سینما نهادهای مختلفی از وزارت اطلاعات گرفته (آقازاده) تا حوزه‌های علمیه ( در برخی فیلم‌ها سعی می‌کنند خودشان را آدم خوب داستان معرفی کنند و دیگر نهادها را مقصر فساد در کشور بدانند.) سینما شبیه به مناظره‌ای انتخاباتی شده که همگی در آن همدیگر را به فساد متهم می‌کنند و تماشاگر هم باید بازیچه سیاست‌های اشتباه همه آنها شود.

رضا زهتابچیان که کارگردانی فیلم را برعهده گرفته است تاکنون یکی دو فیلم کوتاه ساخته و از سال ۱۳۸۵ به مدت چندین سال درگیر دریافت مجوز و ساخت فیلم «دیدن این فیلم جرم است» بوده؛ فیلمی که فارغ از خوب یا بد بودن آن از منظر کیفی، باید دیده شود و درباره آن حرف زده شود. دیدن این فیلم جرم است اثری است که واقعا شعار «سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران» برایش کم نیست و اغراق آمیز نیست. دیالوگ‌هایی در فیلم وجود دارد که ادا کردن آنها در خیابان با صدای بلند واقعا جرم است و البته این موضوع ناشی از خفقان و آزادی نداشتن در سینما و هنر کشورمان است.

سازمان سینمایی سوره دست کارگردان آزاد گذاشته شده تا هرچه می‌خواهد در فیلم خود بگوید و انتقادات را به زمین و زمان روانه کند. فیلم هم درست مانند تفاسیر سیاسی شکل گرفته در یک تاکسی که ممکن است زمین و زمان در آن به هم دوخته شود، تمامی ارگان‌ها و دستگا‌های حاکمیتی را به زیر تیغ انتقاد می‌برد.

اما فیلم چگونه در بین این همه های و هوی کردن از زیر توقیف در رفته؟ تیم سازنده با درایت تمامی انتقادات را از دل مضامینی که رهبری کشورمان مطرح ساخته بیان می‌کنند و نقل قول‌هایی از ایشان را وارد ماجرا می‌کنند تا کسی نتواند روی این انتقادات حرفی بزند. انتقاداتی که واقعا هم درست است اما کامل نیست.

. قهرمان فیلم یک ارزشی آتش به اختیار است که از آقازاده‌ها و مذاکره و… بیزار است و می‌خواهد هر جور که شده با گرفتن اسلحه حرفش را پیش ببرد و از گرفتن قلم به جای تفنگ، حذر می‌کند.

فیلم داستان جوانی مومن و بسیجی است به نام امیر که همسر محجبه‌اش، ریحانه به خاطر چادری بودن مورد ضرب و شتم یک شهروند قرار می‌گیرد. این شهروند توسط پایگاه بسیجی که امیر فرماندهی آن را تازه به عهده گرفته دستگیر می‌شود و امیر متوجه می‌شود که جنین داخل شکم ریحانه به خاطر حملات این فرد سقط شده است. در همین گیر و دار نامه‌ای از نیروی انتظامی به پایگاه می‌رسد مبنی بر اینکه شهروند دستگیر شده باید سریعا آزاد شود و پلیس می‌گوید که این دستور از بالا آمده است. به نظر می‌رسد شهروند یک مقام سیاسی رده بالا باشد.

پایگاه بسیج اما به حرف نامه نیروی انتظامی گوش نمی‌دهد و آتش به اختیار می‌شود. او تصمیم می‌گیرد حقش را به طور قانونی از این شهروند مست و لاابالی که بچه‌اش را کشته بگیرد.

فرمانده خود پایگاه که یک سردار سپاهی است هم نمی‌تواند با امیر وارد مذاکره شود و بعد از مدتی مردی برای آزادی این شهروند هم وارد پایگاه می‌شود؛ مردی که آقا زاده بوده و پسر آیت الله احتشام است (یک آیت الله فرضی در فیلم) امیر کوتاه نمی‌آید و به همراه چند تن از دوستانش که همراه او هستند آقازاده را هم دستگیر می‌کند و در همینجا پای نهادهای امنیتی گوناگون، از وزارت اطلاعات گرفته تا سرداران سپاه و مجلسی‌ها، به داستان فیلم باز می‌شود و کمترین نهادی که درگیر چنین ماجرای درشتی می‌شود، دولتی‌ها هستند و فیلم در واقع تا جایی که می‌تواند این پیام را می‌دهد که در چنین موارد بحرانی، دولت کمترین حق دخالت را در ماجرا دارد.

همانطور که پیش‌تر گفتم و از تیتر مطلب هم برمی‌آید، می توان گفت دیدن این فیلم جرم است نسخه آپدیت شده‌ای از فیلم آژانس شیشه‌ای به شمار می‌رود که در آن حاج کاظم کارکنان یک آژانس هواپیمایی را گروگان گرفته بود تا حقش را بگیرد و در اینجا یک جوان بسیجی آتش به اختیار، می‌خواهد حق ناموس وطنش را از یک شهروند انگلیسی-ایرانی بگیرد. با نمایش سریال آقازاده در این روزها، حال و هوای چنین فیلمی کمتر از زمان اکرانش رد جشنواره فیلم فجر عجیب و غریب است چرا که انتاقدات صریح سیاسی به دولت و حاکمیت در جایی مثل اقازاده و یا گاندو هم زده شده است. با این وجود باید اعتراف کرد هیچ‌کدام به تندی دیدن این فیلم جرم است، انتقادات خود را روانه نکردند و باید تاکید کنم این انتقادات کامل نیستند.

ایرانی کارت
Dicardo

تفاوت بین این دو فیلم (آژان شیشه‌ای و زهتابچیان) در نگاه‌های دو کارگردان است (هرچند ناگفته نماند حاتمی کیای امروزی با حاتمی کیایی که آژانس شیشه‌ای را ساخت زمین تا اسمان فرق می‌کند) در فیلم آژانس شیشه‌ای مذاکرات منطقی‌تری را مشاهده بودیم و کارگردان دائما قهرمانش را به سمت تفنگ در دست داشتن پیش نمی‌برد، اما زهتابچیان در فیلمش طوری وانمود می‌کند که حلال همه مشکلات تفنگ برداشتن و اسلحه کشیدن روی مخالفین است و روی لفظ آتش به اختیار بودن بیش از حد تاکید دارد.

زهتابچیان یک قهرمان ارزشی و بسیجی را کاراکتر اصلی فیلم خود کرده و دیالوگ‌هایی شعارگونه که بیشتر شبیه به پست‌های تلگرامی می‌مانند را از دهان او به تمامی نهادها و بدنه دولت و حاکمیت نثار می‌کند؛ حتی به قول کاراکتر اصلی فیلم به «ولایتمدارهایی که زیر پرچم ولی فقیه به هر کثافتکاری و چپاولگری دست می‌زنند.» این دقیقا عین دیالوگ فیلم است که در سینمای ایران، چهل و چند سال پس از پیروزی انقلاب شنیده می‌شود و افکار سینمایی‌های انقلابی با چندسالی تاخیر وارد چرخه زحل خود می‌شود (سیاره زحل هر ۲۹ سال یکبار دور خود می‌چرخد و انگاری از نو متولد می‌شود).

نقد دیدن این فیلم جرم است

دیدن این فیلم جرم است با مطرح کردن مضامین روز و به باد انتقاد گرفتن آنها، فیلمش را بیش از پیش در دل تماشاگر جا می‌دهد؛ مضامینی چون تجاوز به کودکان ایرانی در عربستان و یا چپاول کردن میلیاردها پول و ژن خوب و… که این روزها در هر جای ایران و در هر رسانه‌ای صراحتا از آنها صحبت می‌شود و کسی جوابگوی آنها نیست. مسائلی که همه از وجود آنها باخبریم اما خودمان را یا به کوچه علی چپ زده‌ایم و یا نهایتا با هشتگ زدن در شبکه‌های اجتماعای اعتراضمان را انجام می‌دهیم.

قهرمان فیلم به دنبال این پاسخ‌ها در جامعه واقعی است و نمی‌خواهد کلیپی بسازد و آن را در اینستاگرام پخش کند تا بلکه صدایش شنیده شود. او مستقیما وارد عمل شده و مرد عمل است. او آنقدر از کار خود مطمئن است که حتی راضی می‌شود که شهروند انگلیسی دستگیر شده از پایگاه برود، به شرط اینکه یک مقام دولتی به او سیلی بزند. اما باید گفت خواسته‌های امیر همگی حول خشونت می‌چرخند و بسته به نوع نگاهی که تماشاگر به مسائل سیاسی دارد، می‌تواند به دل او بنشیند یا اینکه او را مخالف حرف‌های امیر کند.

قهرمانان فیلم آنارشیست به تمام معنا هستند و حتی تصمیم می‌گیرند که اگر پلیس ضدشورش و امنیت خواست مقابل آنها بایستد، وارد کارزار جنگ شوند. فیلم به زیبایی ماجرای درافتادن چندین نهاد امنیتی و دفاعی مملکت را به تصویر می‌کشد و انتقاداتی که از وزارت اطلاعات و خودی‌ها می‌کند گرچه شعاری است اما حرف دل بسیاری از مردم بوده و برای همین برای دقایقی که مشغول تماشای فیلم در این لحظات هستید، تبدیل به اثری عامه پسند می‌شود که در دل مخاطب جا باز می‌کند.

سازمان‌های سینمایی مثل اوج و همین باشگاه سوره با بودجه‌های خوب و اتصالات بهتری که با نهادها دارند، رگ خواب مردم را پیدا کرده و حالا ساخت محتوای فرهنگی مانند گذشته بدون تدبیر و اندیشه صورت نمی‌گیرد. افراد حاذق و با تجربه‌ای از نسل جدید روی کار آمدند که جوانان انقلابی هستند و می‌دانند چطور باید هم حرفهایشان را بزنند و هم روی آن لایه‌ای بکشند که به نظر می‌آید حرف‌هایشان همسو با دیدگاه مردم است.

این تفکر پشت ساخت این فیلم‌ها وجود دارد و متاسفانه در ورای فیلم «دیدن این فیلم جرم نیست» این تفکر اینجوری تعریف شده که همه نهادهای نظام دچار الودگی سیاسی شده‌اند و تنها بسیج است که خالص مانده و فقط در آنجا مردان خدا فعالیت می‌کنند و بقیه جامعه ول معطل هستند.

بسیاری نظر بر این دارند که اگر به بهانه سانسور و خفقان در سینما، آثار سیاسی نساخت و کنج خانه نشست، عملا هیچ کاری نکرده‌ایم و باید هرطور که شده بتوان در این خفقان سیاسی هم حرف‌های خود را بزنیم. صحبت درستی که نمی‌توان به آن خرده گرفته، کارگردان نیز با همین هوش سالها به دنبال ساخت و اکران فیلمش بوده و بدترین رفتارها با فیلم او شده (اکران در زمانه حاضر بدترین بدترین‌ها است! جدا از ان لو رفتن نسخه بازبینی هم به نظر نمی‌آید که عمدی نباشد چرا که این اتفاق دقیقا با اثری همچون عصبانی نیستم و خانه پدری و هر اثری که اکران ان مشکل دارد افتاد!) .

با دیدن این فیلم دلمان می‌خواهد که تمام جناح‌ها بتوانند با همین صراحت حرفشان را بزنند و وقتی که اجازه اکران به این فیلم داده می‌شود و بعد از گذشت سالیان سال همچنان آثاری مثل پیاده‌روهای ناآرام و صدسال به این سالها بسیاری از فیلم‌های دیگر اجازه اکران ندارند و یا کارگردان‌هایی مانند رسول اف و پناهی که ممنوع الکار هستند؛ در این حالت انصافا می‌توان چه نتیجه‌ای گرفت؟ دیدن این فیلم جرم نیست نشان می‌دهد که حرف حق زده می‌شود اما حرف حقی که نهایتا حاکمیت دلش بخواهد آن را بولد کند. آنها می‌گذارند اصولگرایان به ضعف‌های سیستم و حاکمیت اشاره کنند و نسبت به این موارد اجحاف کاملی دارند و صدای اعتراض افراطی‌ترینشان هم می‌تواند شنیده شود اما بقیه باید ساکت بمانند.

ساخت دیدن این فیلم جرم است و اکران شدن آن ولو در این شرایط بد حال سینما در نهایت حس خوبی دارد چرا که می‌توان امیدوار بود با تولید این اثر، راه برای ساخت موارد مشابه باز شود و فیلم‌های سیاسی از این دست از سوی تمام جناح‌ها و دیدگاه‌ها بیشتر و بیشتر ساخته شود؛ می‌توان امید داشت که دیگر نهادها هم بتوانند مانند حوزه هنری و یا سازمان اوج دستشان باز باشد و کارگردان فیلم مورد حمایتشان را پیش ببرند؛ امیدهایی که هرچند کمی واهی به نظر می‌رسد اما شاید یک روز خوب بیاید و همه این رویاها لباس واقعیت بر تن کنند.

Dicardo
GiftCard98
برچسب‌هاسیاسیسینمای ایراننقد فیلم ایرانی
کپی شد

https://vgto.ir/83i



لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک

برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.