به گزارش مبلغ دکتر عطیه کشتکاران به مناسبت روزهای ماه مبارک رجب که در آن هستیم یادداشت جالبی را با عنوان «فرازهای امیدآفرین دعای ماه رجب» برای مبلغ نوشته است که در ادامه می خوانید:
تصور کنید در تاریکی مطلق رها شدهاید. جایی که چشم چشم را نمیبیند و از هیچ روزنهای روشنایی نمیتابد. آرام آرام با دست خود دیوارهها را لمس میکنید. سطح زبری که نمیدانید اگر به تکیهاش پیش بروید شما را به کام سقوط از پلکانی عمیق میکشاند یا در باغ سبزی نشانتان می دهد. اندک پرتوی نوری کافی است که دست کم جلوی پایتان را ببینید و قدم به قدم جلو بروید. هر چه محیط روشنتر باشد درک شما از اطرافتان بیشتر می شود، می توانید با چشم بازتری موانع و پلکانها و نردبانها را ببینید و به مقصودتان نزدیکتر شوید. این نور همان امیدی است که بسیاری از نبود آن در زندگی رنج میبرند.
امید معجزه نمیکند. از بیغوله کاخ نمیسازد. شگرد نور امید به این است که ظرفیتها و امکانات را نشانمان می دهد. ممکن است نردبان و در و دروازه جدیدی برایمان خلق نکند اما همان امکانات بالقوه را برایمان دسترسپذیرتر نشان میدهد و مسیر رسیدن به آنها را روشن میکند. امید دیدن راهها و کورهراههاست. چیزی است که به ما جسارت و جرات حرکت و کنش میدهد.
بعضی معتقدند امیدواری در ذات انسانهاست، از درون میجوشد و می توان به آن دلخوش بود. اما چه چیزی متزلزلتر و ناپایدارتر از خود انسان؟ ما همیشه به دنبال دستآویزهایی هستیم که به آنها چنگ بزنیم، که بار سنگینی مسئولیت حیات را، ظلوما جهولا بودنمان را به آن بیاویزیم. حکما امیدوار بودن به چیزی است خارج از ما که سبب پیدایش این جهان است و هر چه در آن است.
امیدواری به این است که قلبا یقین داشته باشیم قواعد و قوانین و سنتهایی که میشناسیم موثر هستند. درخت برای رشد و ثمردهی به آب و خاک و نور نیاز دارد. باغبان دلخوش است که اگر شرایط رشد درخت را فراهم کند به بار مینشیند. اما اگر اینها با اما و اگر باشد دیگر به چه چیزی امید داشته باشد؟ از کجا بداند زمان و هزینهای که صرف مراقبت از درخت کرده او را به مقصودش میرساند؟
حال شرایطی را تصور کنید که ثمردهی بیش از مراقبت و تلاش باغبان باشد. یک نهال بکارد و دو درخت برداشت کند. آفتها به جان برگ و تنه درخت اثر نکنند و سرعت رشد گیاه دو برابر شود. تصور کنید چه بهشتی خواهد شد و باغبان چه سرخوشانه مضاعف شدن حاصل تلاشهایش را به نظاره خواهد نشست.
اما رابطه ما و خدا در حساب و کتابهای معمول نمیگنجد. نسبت میان عبد و معبود، از قواعد و قوانین مورد انتظار هم بالاتر است. شاید گمان کنیم تنها اگر بنده درستکاری باشیم، جزای خیر هم خواهیم دید. از هر دست که بدهیم از همان دست هم میگیریم. انتظارمان از خداوندی خدا این است که با ما به عدالت رفتار کند، ظلم نکند و خوبی و بدی اعمالمان را در جای خود لحاظ کند. اما معامله خدا با ما به «رحمت» است نه «عدالت». این رحمت خداوندی را که در نور امید در دلها میکارد به خوبی در دعای بعد از نماز ماه رجب بیان و عیان شده است.
دعا با این عبارت آغاز میشود که «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر». از این عبارت ترجمهها و برداشتهای متفاوتی شده است. یکی از زیباترن تعابیر این دو عبارت را رهبر معظم انقلاب سال ۸۶ در شرح این دعا گفتهاند. می گویند معنای جمله اول آن است که «ای کسی که اگر کار خیری از من سر بزند به او امید دارم! یعنی به ثواب او امید دارم.» و در جمله دوم بیان می شود «در هر کار شری که از ما سر میزند خودمان را از خشم خدا ایمن میبینیم.» با کنار هم قرار دادن این دو جمله در مییابیم که به تعبیر رهبر انقلاب نسبت ما و خدای متعال، نسبت یک بندهی لوس و ننر است در مقابل پروردگار که از او توقع داریم کارهای خوب ما را نگاه کند اما دلمان میخواهد کارهای بد را نبیند و توجه نکند. نسبت ما و خدا نسبت مولای کریم و بزرگوار و بخشنده این است که چنین امیدی را برای کارهای خوبمان و ایمنیای را برای کارهای بدمان در دل ما زنده میکند. این اولین امتیاز خاصی است که در این دعا بیان شده و امیدهای ما را مضاعف میسازد. اگر قرار بود خدا با عدالت با ما برخورد کند همانقدر که اعمال شایسته ما را میدید کردار ناشایست را هم در سعادت و شقاوت ما موثر میکرد. اما دیدن خوبیها و گذشتن از بدیها ما را به سعادت دنیا و آخرت خوش بینتر میکند.
در فراز بعدی دعا میخوانیم که «یا من یعطی الکثیر بالقلیل». او در مقابل کار قلیل ما عطای کثیر میدهد. حسنات ما در دستگاه محاسبه الهی چندین و چند برابر میشود. طبق آیات قرآن انفاق در راه خدا تا هفتصد برابر بیشتر پاداش میبیند. گویی خدا تنها به دنبال بهانهای است تا عمل نیکی از ما ببیند و آن را بالا و بالاتر ببرد. مضاعف شدن پاداش اعمال نیک سرعت رشد معنوی ما را ارتقا میبخشد. باغبان اگر بداند باغچه گلهایش خود به خود تبدیل به گلستانی از گل خواهد شد، با شوق و امید بیشتری به همان باغچه رسیدگی میکند.
سومین عامل امیدبخشی به بندگان در فرازهای دعای ماه رجب آن است که در محضر خداوند هیچ درخواستی بیپاسخ نمیماند: «یا من یعطی من سأله» هرکس از او چیزی بخواهد به او میدهد. گاهی ما معنای استجابت را در آن میبینیم که هر خواستهای داریم عینا و فورا به دست آوریم. در حالی که در دستگاه الهی ممکن است هزاران برابر بهتر از آن در زمان یا جهان دیگری به ما اعطا شود و از آن بیخبر باشیم.
عبارت پس از آن چیزی را به یادمان میآورد که کمتر از آن آگاهیم. «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرف» ای کسی که به همه میبخشی، چه آنکه از تو درخواست کرده باشند یا نه، چه آنکه تو را بشناسند یا نشناسند. باغبان را تصور کنید که وقتی صبح به درختانش سر میزند ببیند همه آنها هرس شدهاند، بی آنکه از کسی درخواست کرده باشد یا در خانه کسی را زده باشد. یک هزارم همه نعمتهایی که ما در زندگی داریم را از خدا نخواستهایم، اما خداوند به ما اعطا کرده است. تابش آفتاب لطف بیدرخواست خدا به بندگان است که شامل حال مومن و غیرمومن می شود. این بذل و بخشش بیدرخواست چهارمین پرتوی امیدی است که ما را به ثمربخش بودن تلاشهایمان خوشبینتر می کند.
با توجه به فرازهای آغازین دعای ماه رجب در دنیایی که حسنات ما پاداش میگیرد و به سئیات به دیده اغماض نگریسته میشود، با خداوندی که کمِ ما را بیش میکند، هیچ خواستهمان را بی پاسخ نمیگذارد و حتی لب تر نکرده به ما میبخشد، تاریکی دیگر معنایی ندارد. نه تنها جهد و تلاش ما به ثمر مینشیند که شبانه روز نگفته و ناخواسته غرق در امداد و الطاف الهی هستیم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰