به گزارش هوشمند نیوز محمد مسجدجامعی در مقاله ای با اشاره به اینکه مجموعهای از شرائط داخلی و خارجی عربستان جدید را به نوعی ناسیونالیسم ملی کشانیده و رسانیده است نوشت: در نهایت هدف این ناسیونالیسم ایجاد «دولت مدرن» است آنچنانکه خود تفسیرش میکنند. روشنفکر و متفکر آنها، ترکی الحمد، دولت جدید را دولتی میداند که به قانون میاندیشد و وظیفه دارد آن را تحقق بخشد و نه بیشتر، تا بدین وسیله بتواند رابطه بین بخشهای مختلف جامعه را تنظیم کند. او صریحاً میگوید که دین و احکام دینی در جامعه مدرن آنان جایگاهی ندارد. وظیفه دولت در این جامعه ایجاد زیربناهای لازم برای رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی و تجاری و ارتقاء موقعیت کشور در سطح منطقهای و بین المللی است. البته شرائط عمومی جهانی به مراتب بیش از گذشته چنین امکانی را فراهم آورده است. هیچگاه رابطه عربستان و چین و روسیه تا بدین حدّ گسترش نیافته بود. بخشی از این گسترش طبیعی و بخش مهمی از آن طراحیشده و براساس محاسبات است. هر دو طرف چین و روسیه بهمان مقدار خواهان ثبات و توسعه این رابطه هستند که سعودیان. نتیجه اتخاذ چنین سیاستهایی رشد حدود هشت درصدی کنونی را موجب شده که یکی از بالاترینها در سطح آسیا است.
وی با اشاره به اینکه نفوذ آنان در شورای همکاری خلیج فارس و در مجموع جهان عرب و بلکه دنیای مسلمان افزایش یافته و احتمالاً بیشتر شود افزود: البته آنان در اجرای پروژه بلندپروازانه ۲۰۳۰ با مشکلات فراوانی مواجه هستند و خواهند شد، اما شکستن انحصار وابستگی به امریکا، امکانات جدیدی پدید آورده است و آنان فراگرفتهاند که چگونه با ورقهای چین و روسیه بازی کنند.
وی اضافه کرد: حال باید دید با توجه به واقعیتهای موجود کدامین رابطه دو جانبه؟ قبل از ورود به بحث تذکر دو نکته ضروری است. نخست درهم تنیدگی بیش از حدّ سرنوشت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. علیرغم تمامی کاستیها و مشکلات این هم سرنوشتی وجود داشته و خواهد داشت. تا آیندهای قابل پیشبینی هم تحول مهمی که منجر به تغییر نظامهای حاکم شود، اتفاق نخواهد افتاد. حتی تحریم اخیر قطر نتوانست مشکل قابل ملاحظهای برای این شورا ایجاد کند و البته این به معنای توافق اعضای آن نبوده و نیست. خصوصاً در مواقع حساس آنها در کنار هم بوده و خواهند بود، این با هم بودن مخصوصا در حال حاضر صرفا ناشی از اراده آنان نیست، وضعیت موجود چه در سطح منطقهای و چه بین المللی این نزدیکی را ایجاب و بلکه الزام میکند. به هر حال عربستان به عنوان رأس و رهبر این مجموعه بوده و خواهد بود.
وی در پایان نوشت: نکته دوم این است که به دلائل مختلفی که بحثی طولانی میطلبد حکومت خاندان سعودی به نفع ایران است. مطمئناً هستند کسانی که احیانا با این دیدگاه موافق نیستند و قطعاً دلائلی دارند. این دیدگاه با توجه به مجموع واقعیتها و در رأس آنها واقعیت جامعه عربستان و جوامع شیخنشینها و با توجه شباهتها و سنخیتهای فرهنگی و تمدنی بین ایران و آنها بیان شده است. علیرغم تفاوتهای فراوان ایرانیان و اعراب در بسیاری از زمینهها و اینکه این دو تاریخ جدید را به دو گونه کاملا متفاوت تجربه کردهاند، اما این دو در صحنه وسیع جهانی بخواهیم یا نخواهیم و بخواهند و یا نخواهند، در یک مجموعه قرار میگیرند. از این دیدگاه و بدون توجه به واقعیت همسایگی منفعت متقابل ما و آنان در درک متقابل، احترام متقابل و همکاری با یکدیگر است. البته این همکاری باید از نقطهای صحیح و با روشی سنجیده انجام شود، در غیر این صورت به بن بست میرسد.
>>> مشروح این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
عربستان و ناسیونالیسم سعودی؛ دین، سیاست و ملیت
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰