به گزارش هوشمند نیوز، شرایط فعلی کشور برای نمایش چنین درامی بسیار نامناسب است. بریتانیا درگیر مشکلات شدید اقتصادی چون تورم، حقوقهای پایین، قیمتهای بالای سوخت و موادغذایی است. از سوی دیگر، تلاش جدید حزب ملی اسکاتلند در برگزاری رفراندم دیگری برای استقلال این کشور، بقای پادشاهی متحدهی بریتانیا را آماج تردید کرده است. بااین وجود، سران حزب محافظهکار با کودتایی در درون کابینه، بوریس جانسُن را وادار به کنارهگیری کردند.
این رویکرد دلایل متعددی دارد: برانگیخته شدن افکارعمومی علیه جانسُن به دلیل رسواییهایی مانند پارتیگیت (برگزاری میهمانی در دوران قرنطیهی کرونا) و اخیراً حمایت جانسُن از یکی از اعضای حزب که به سوءرفتار جنسی متهم شده است. سوءمدیریت و نداشتن رویکرد استراتژیک و متمرکز به سیاست و سیاستگذاری از علتهای دیگرسرنگونی وی بود. این آخری ناشی از ناتوانی رفتاری جانسُن در تمرکز بر چنین مسائلی است؛ به قول یکی از منتقدانش، «حیطهی توجه جانسُن از دایرهی توجه پَشه هم کمتر است.» همین عدم توجه و تمرکز بود که به انتصاب یک عضوِ حزب به پستی مهم بدون توجه به اتهامات آزار جنسیِ وی انجامید و بهانهی کافی به دست مخالفان جانسُن داد.
اما درگیری جناح راست نئولیبرال اقتصادی با جناح دولتمحور حزب محافظهکار دلیل اصلی سرنگونی بوریس جانسُن بود. شاید برای برخی عجیب به نظر برسدکه حزب راست بریتانیا جناح دولتمحور دارد. بوریس جانسن پیش از رسیدن به مقام نخست وزیر، هیچگاه تمایلی به سیاستهای اقتصادی چپگرایانه نشان نداده بود. اما فعلوانفعالات منتهی به نخست وزیری وی که از بحران برگزیت شروع شد، جانسن را در مقابل جناح راست اقتصادی حزب قرار داد. سرکردگان کودتای حزبی علیه بوریس جانسن همگی به این جناح راست اقتصادی منتسب هستند.
بیشتر بخوانید:
ساداتیان: برگزیت و جنگ اوکراین دو عامل اصلی سقوط جانسون بود
گزینههای جایگزینی جانسون
جانسون پیام خداحافظی خواند
سقوط دلقک/عکس
بخش اعظم این جناح از ابتدا با رفراندوم برگزیت و خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا مخالف بود و بعد از پذیرش اکراهآمیز نتیجهی رفراندوم، تلاش عمدهی خود را صرف نئولیبرالیزه کردن اقتصاد بریتانیای بعد از برگزیت کرد، یعنی کاهش شدید مالیاتها و حذف قوانینی که از نظر ایشان برای جذب سرمایهگذاری خارجی دستوپاگیر است. این درحالی بود که منش و شیوهی ورود جانسُن به مباحث اقتصادی، دولتمحور شده بود. از تاکتیکهای جانسُن در مبارزات انتخاباتی پارلمان در دسامبر۲۰۱۹، وعدهی رونق اقتصادی به مناطق کمترتوسعهیافتهی شمال انگلیس بود. جانسُن بااین وعدهها توانست بسیاری از حوزههای انتخابی سنتیِ حزب کارگر را از آن خود کند و حزب محافظهکار را به اکثریتی کمنظیر در تاریخ بریتانیا برساند.
تحقق این وعدهها در گرو سرمایهگذاری دولتی و تشویق بخش خصوصی به فعالیت گسترده در این نواحی است که تنها باسیاستهای دولتمحور ممکن است. در حزب محافظهکار تنها جناح جانسُن خود را تا حدی به عملکردن به این وعدهها متعهد میدانست. جانسُن در مقام پوپولیستی فاقد اصول، بیاخلاق و عوامفریب، به شدت دلبسته به محبوبیت خود و به دنبال حفظ پیروزی تاریخی خود بود. در نتیجه، جانسُن چارهای جز عمل به حداقل بخشی از وعدههای انتخاباتی خود نداشت. این چیزی است که جناح راست اقتصادی حزبمحافظهکار تمایلی به آن ندارد و حفظ کرسیهای تازه به دستآمده نیز محرک مهمی در معادلات انتخاباتی ایشان به شمار نمیرود. دولتهای دیویدکامرِوُن و ترزا مِی با اکثریتی در حد ۱۰ کرسی و با ائتلاف با احزاب کوچکتر، حدود ده سال سیاستهای خود را پیش بردند. از نظر جناح راست اقتصادی حزبِ محافظهکار، از دستدادن کرسیهای جدید چندان جای دریغ ندارد.
اما جانسُن به تلاش در این باره ادامه داد. وزارتخانهی جدیدی به منظور یکسانسازی اقتصادی و با عنوان «وزارت توانمندسازی،» تأسیس شد. به برخی کارفرمایان نیازمند به کارگر نیمهماهر (رانندگان کامیون) گفته شد که باید حقوق این نیروهای کار را بالا ببرند چرا که بریتانیای بعد از برگزیت دیگر «اقتصادِ دستمزدهای نازل» نخواهد بود. جانسُن تا همین اواخر از کاهش مالیاتها خودداری میکرد، و تنها بعد از شروع شورش اخیر علیه او بود که قول داد مالیاتها را پایین بیاورد. از این رو، دلیل اصلی رقبای جانسُن در سرنگون کردن وی، جدای از جاهطلبیهای فردی، ناشی از گرایش اقتصادی آنان بود.
بوریس جانسُن طی حیات سیاسی و صدارت دوسالونیمهی خود، بارها اصول رایج و نُرمهای سیاسی انگلستان را زیر پا گذاشت. جنجالها و رسواییهای ناشی از این روش میتوانست به زندگی سیاسی هر سیاستمدار دیگری خاتمه دهد، اما جانسُن مانند گربهای هفتجان، از این بحرانها یکی پس از دیگری جان سالم به در میبرد. این بار اما فرشتهی بختواقبال به داد جانسُن نرسید.
نویسندهی این سطور هرگز به جانسُن حسن نظر نداشته است. رفتار او در جریان رفراندم ِبرگزیت کلبیمسلک، فرصتطلبانه و بیاعتنا به اصول اخلاقی بود. باوجود این و به رغم صدارت آکنده از سوءمدیریت و جنجالهای سیاسی و اخلاقیِ وی، نمیتوان از کنارهگیری جانسُن اظهار مسرّت کرد، چراکه به احتمال زیاد، عملکرد جانشینان او، چه برای بریتانیا و چه برای دنیا، بدتر از جانسُن خواهد بود.
هرچند آنچه در بریتانیا بحران به حساب میآید، به روزی عادی در تهران میماند، اما به نظر میرسد که پیامدهای برکناری جانسُن، میتواند به چیزی تراژیکتر از درامهای سیاسی معمول انگلیس تبدیل شود.
*نویسنده: احسان عبده تبریزی
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰