به گزارش هوشمند نیوز، بهرام امیراحمدیان در تشریح دلایل تاثیرگذاری روسیه در تحولات قراباغ و سیاست های این کشور در این منطقه گفت: روسیه می گوید باید از حقوق ارامنه ای که در داخل قراباغ هستند دفاع کنیم و در نهایت نیز دوهزار نیرو وارد منطقه می کند. روسیه یک نقطه استراتژیک در قراباغ ایجاد کرده تا اشراف کامل بر آسیای مرکزی داشته باشد. یعنی قفقاز، آسیای مرکزی و دریای خرز از بلندی های این منطقه با رادارهای مدل پچورا می تواند تا ۶هزار کیلومتر را تحت پوشش قرار دهد(با تعطیلی رادار قبله در آذبایجان روسیه قدرت رصد در منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را از دست داده بود. روسیه می گوید که برای مانیتورینگ آتش بس می خواهد در این منطقه حضور داشته باشد. پس روس ها یک نقطه را تکمیل کردند و به مرز ایران رسیدند. دالان زنگزور حتی در صورت فعالیت برای ارتباط ترکیه و نخجوان با اذربایجان در کنترل گمرکی ارمنستان و نظامی-استراتژیک و سیاسی روسیه خواهد بود. اینکه رئیس جمهور آذربایجان از بهره برداری قهری این کریدور، در صورت عدم موافقت ارمنستان(بر اساس بند ۹ موافقتنامه آتش بس) سخن می گوید اساس حقوقی ندارد.
این کارشناس با اشاره به اینکه وقتی از کریدور یا دالان حمل و نقل و ترانزیت سخن می رود، حاکمیت ارضی آن دست دولتی که مسیر در خاک آن کشور قرار دارد گفت: برای نمونه، از ترکمنستان با قطار یا کامیون وارد سرخس می شوند و به سمت ترکیه می روند. خب این کریدور محسوب می شود و نام آن کریدور شرق به غرب ایران است. بدیهی است که حاکمیت آن در اختیار و مالکیت ایران است. تردد کامیون ها نیز تابع مقررات کشور (ایران) است. بنابراین کسانی که می گویند با برقراری ارتباط ترکیه و نخجوان با خاک اصلی آذربایجان از دالان زنگزور، مرز مشترک بین ایران و ارمنستان بسته می شود، نه از مسائل حقوقی، روابط بین الملل و نه از مسائل حمل و نقل آگاهی درستی ندارند. ما می دانیم که مرزهای ارمنستان را روس ها کنترل می کنند و هنگام ورود به مرز ارمنستان نیروهای مرزبانی روس مستقر هستند. اما گمرک دست دولت ارمنستان است اما به لحاظ مرزبانی ورود و خروج کنترل می شود ضمن اینکه بر محموله نیز نظارت وجود دارد. این گذرگاه به نفع ارمنستان نیز هست چرا که در صورت برقراری ارتباط ، از آن درآمد کسب می کند. اما مشکل اینجاست وقتی از کریدور در جمهوری آذربایجان صحبت می شود معنای آن بدست آوردن حاکمیت کریدور است که کریدور جعلی زنگزور نامیده می شود.
بنا بر ادعای جمهوری آذربایجان باریکه ای که عرض آن ۴۰ کیلومتر و در طول مسیر مرز ایران در امتداد ساحل چپ رود ارس است، قلمرویی است که جمهوری آذربایجان آن را زنگزور می نامد و ارمنستان آن را سیونیک. جمهوری آذربایجان ادعا می کند که این منطقه تا پیش از شوروی در حاکمیت جمهوری آذربایجان بوده و اتصال جغرافیایی جمهوری آذربایجان و نخجوان را فراهم می کرده است. پس از دوره شوروی است که در دوره استالین این بخش را به گونه ای تقسیم کردند که از یکپارچگی جهان ترک و گسترش پان ترکیسم جلوگیری کند و با ایران هم مرز شود و از پیوستگی ترک ها جلوگیری شود و جمهوری آذربایجان به ترکیه اتصال نداشته باشد.بنابراین موضوع کریدور آنچنان که در مطبوعات و رسانه ها به صورت نادانسته مطرح می شود به آن صورتی نیست که ارمنستان در جریان نباشد.
وی افزود: در بند ۵ موفقتنامه آتشبس ابتکاری روسیه درباره تخصیص یک کریدور به نام لاچین برای ارتباط ارامنه قراباغ به ارمنستان گنجانده شده است که ارامنهای که در شهر استپانکرت(خانکندی به گفته آذربایجانیها) حضور دارند و تحت حمایت دوهزار نفر نیروهای پاسدار صلحی هستند که از روسیه آمدهاند و در آن منطقه مستقر شدهاند، بتوانند با خاک ارمنستان در ارتباط باشند. موضوع این است که در آنجا گفته شده که در قبال کریدوری که جمهوری آذربایجان در اختیار ارامنه قراباغ قرار میدهد، یعنی کریدور لاچین که از طریق آن قرار است به خاک اصلی ارمنستان رفتوآمد کنند، در جنوب ارمنستان کریدوری در اختیار جمهوری آذربایجان قرار دهد که آذربایجان بتواند با بخش برونگان خود که جمهوری خودمختار نخجوان است و به وسیله خاک ارمنستان از خاک اصلی جمهوری آذربایجان جدا افتاده به خاک اصلی خود ارتباط دهد، کریدوری که در داخل خاک ارمنستان و به موازات مرز بهطول ۴۱ کیلومتر مرز مشترک بین ایران و ارمنستان قرار دارد(بند ۹ موافقتنامه).
وی اضافه کرد: در آن برهه، نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان بند ۹ را قبول نکرد و این موضوع به همین شکل ماند و جمهوری آذربایجان اینطور تبلیغ کرد که قرار است آنجا کریدوری ترانزیتی درست کنند که ترکیه از آن طریق و از مسیر نخجوان وارد ارمنستان و از آنجا وارد جمهوری آذربایجان شود و مستقیما به باکو برسد و از باکو از طریق دریای خزر به آسیای مرکزی برسد و تبلیغات متعددی درباره این کریدور شد. ولی طبق تعریف بینالمللی کریدور، از لحاظ حقوقی کریدور در اختیار کشوری است که کریدور در آنجا قرار دارد. مفهومش این نیست که کریدور خاک کشوری است که میخواهد از آن استفاده کند. چون دو سر ورودی و خروجی کریدور تحت حاکمیت کشورهایی است که در آن قرار دارند و مبادی ورودی و خروجیاش کاملا تحت کنترل و گمرک و مرزبانی آن کشور است که اینجا ارمنستان است.
امیراحمدیان گفت: تا قبل از این، جمهوری آذربایجان برای ارتباط این دو سو از خاک ایران استفاده میکرده است؛ یعنی از نخجوان میآمدند وارد خاک ایران میشدند و از طریق خاک ایران میرفتند و به قسمت بعدی مسیر که خاک اصلی جمهوری آذربایجان بود، میرسیدند. در ۳۰ سالی که جمهوری آذربایجان از این کریدور استفاده میکرد، بهراحتی وسایل نقیله مخصوصا اتوبوسها و کامیونهای این کشور تردد و ارتباط برقرار می شد. ولی در شرایط کنونی که ایران از مسیر ارمنستان به سمت شمال و قفقاز از راهها استفاده میکند، بخشی از این راه در دوره اشغال این کریدور و اشغال قراباغ که از گوریس تا قاپان است، در آن منطقه قرار میگرفته، حدود ۲۵ کیلومتر است و چون کامیونهای ایرانی مجبور بودهاند از آنجا بروند، حالا که جمهوری آذربایجان حاکمیت خودش را اعمال کرده است، از ایرانیها حق ترانزیت مضاعف میگیرد. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که اگر بنا به آن است که زیرساخت ها اصلاح شود کشورهای ذینفع در منطقه می توانند انجام دهند که ارمنستان وظیفه فراهم کردن امکانات را فراهم می کند. جمهوری اسلامی ایران می بایست در این زمینه با ارمنستان همکاری کند. اینکه گفته می شود مرز ممکن است بسته شود امکان پذیر نیست.
استاد مطالعات منطقه ای افزود: این برداشت نادرستی که علیاف به طور دائم آن را تکرار می کند و هر روز راجع به قراباغ صحبت می کند و ادعا می کند در صورت مخالفت ارمنستان به زور آن را خواهیم گرفت نادرست است و تنها مصرف داخلی دارد. ما می گوییم کریدور عبارتست از گذرگاهی که از یک کشور وارد کشوری دیگر می شود و از آن عبور می کند به کشور دیگر می رود. از کشور مبدا با گذر از کشور واسط به کشور مقصد عبور و مرور انجام می شود. قوانین و مقررات آن مربوط به کشوری است که حاکمیت دارد.
وی در تشریح معادلات در قراباغ گفت: روسیه به سوی مرزهای جنوب قفقاز پیشروی کرد و با زیرکی تمام خود را به مرز ایران رساند. در خصوص موافقت نامه آتش بس گفته شده که برای ۵ سال اول آن را امضا می کنیم و برای ۵ سال های بعد نیز آن را تمدید می کنیم. این یعنی چه؟ یعنی روسیه دراین منطقه باقی خواهد ماند. در واقع پوتین امنیت مرزهای روسیه را در چارچوب مرزهای اتحاد شوروی می بیند. پوتین می گوید هر کسی که بگوید اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشته و یا بد بوده قلب ندارد و هر کس که فکر می کند که اتحاد جماهیر شوروی باید بار دیگر احیا شود مغز ندارد. اما در عمل شخص پوتین در راستای احیای اتحاد جماهیر شوروی حرکت می کند. در آن دوره کومکون وجود داشت و در حال حاضر اتحادیه اقتصادی اوراسیا دارد. در گذشته پیمان ورشو وجود داشت و در حال حاضر پیمان امنیت دسته جمعی وجود دارد. همه این قالب ها و سازمان ها را که مشاهده می کنید در قالب یک فرمول جدیدتری برای احیای اتحاد جماهیر شوروی با کشورهای عضو این گونه از سازمان ها است.
وی خاطرنشان کرد: در علوم سیاسی نقشه مساله مهمی برای تشریح مسائل استراتژیک و مهم است. در کلاسهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی که مدتی در آن تدریس می کردم سه نقشه به دیوار نصب شده است: نقشه جهان نما، نقشه منطقه خاورمیانه و نقشه ایران. به طور ذهنی نمی توان مسائل استراتژیک را تببین و روشن کرد و وجود نقشه ضروری است. آندری گرومیکو که ۴ دهه وزیرخارجه شوروی بود در خاطرات خود می گوید بهترین تفریح وی نگاه کردن به نقشه بود و هر گاه در کرملین فرصت داشت به نقشه جهان نمای بزرگی که بر یکی از سالنهای کاخ نصب شده بود، خیره می شد و به استقرار دریاها، کشورها و… نظاره می کرد. بنابراین باید به ذهنیت علوم سیاسی با بررسی نقشه عینیت بدهیم. شرق ترکیه از محلی که می خواهند وارد نخجوان شوند مرکز صنایع نیست بلکه منطقه کوهستانی صعب العبوری است و از آنجا کامیون باید وارد دالان زنگزور بشود و دوباره در مسیری شمالی به باکو برود، در حالی که در مسیر کنونی از ترکیه به گرجستان و از آنجا به باکو شاهراه وجود دارد.از سوی دیگر از قارص به باکو راه آهن وجود دارد(راه اهن قارص-تفلیس-باکو) که به سمت باکو می رود. ضمن اینکه کشتی های رو-رو بزرگی نیز در بندر باکو وجود دارد که می تواند با گذر از عرض دریای خزر به ترکمنباشی(در ترکمنستان) و آکتائو(در قزاقستان) در شرق دریای خزر متصل و از آنجا از طریق جاده و ریل به شرق تا چین ادامه یابد(منطبق بر کریدور تراسیکا)؛ یعنی کریدور قفقاز، اروپا و آسیای مرکزی فعال است و ایران نیز از آن استفاده می کند. بنابراین اصلا دلیلی ندارد که ترکیه بخواهد خود را به جمهوری آذربایجان و کریدور زنگزور وابسته کند و از این مسیرها عبور کند.
امیراحمدیان تصریح کرد: ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم حمل و نقل مربوط به بخش خصوصی است که عوامل: منفعت، سهولت، سرعت و امنیت را دنبال می کند. یعنی دولتها زیر ساختها را آماده می سازند(لایه زیربنایی) و قوانین و مقررات شامل: امنیت، بازرسی، مقررات، بانک، بیمه و نظایر آن نیز از عوامل دولتی و خصوصی است. اگر این عوامل فراهم باشد بخش خصوصی (جریان حمل و نقل) از آن استفاده می کند. لایه دیگری (لایه سوم) نیز وجود دارد که آن فضای سیاسی است. دولت ها سعی می کنند فضای سیاسی را برای حمل و نقل با آرامش ایجاد کنند تا جریان حمل و نقل و فعالیت اقتصادی در آن برقرار و فعالیت اقتصادی انجام شود. این یعنی تبدیل موقعیت جغرافیایی به موقعیت ژئوپلتیکی. ژئوپلتیک به مفهوم تنظیم سیاست خارجی در برابر همسایگان و محیط بین الملل بر اساس شکل و ماهیت جغرافیای سرزمینی خود.
وی در پایان گفت: در بحث کریدور زنگزور بنابراین است که ارمنستان را به سمت خود بکشانند. ایران نیز روابط دیپلماتیک با این کشور دارد اما ترکیه ندارد. اما با این وجود حجم مبادلات ترکیه با ارمنستان بیش از حجم مبادلات ایران با ارمنستان است! همانطور که اشاره کردم به این دلیل است که تجارت را بخش خصوصی انجام می دهد.
مشروح گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
پشتپرده قره باغ و کریدور جعلی زنگزور؛پوتین با زیرکی به مرز ایران رسید
۳۱۰۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰