رنگها در سینما اهمیت ویژهای دارند. این که هر صحنهای در یک فیلم سینمایی با چه رنگی به تماشاگر نشان داده میشود در فضاسازی داستان هم تاثیرگذار است. بنابراین رنگپردازی در سینما بسیار مهم به نظر میرسد و جایگاهی کلیدی دارد. اگرچه تکنیکهایی مانند نورپردازی، تکنیک نور و فضاسازی رنگها به مطالعه حرفهای و تجهیزات گرانقیمت نیاز دارد اما برای شناخت روانشناسی رنگها در سینما تنها به مرور مثالهای بیپایان در فیلمهای گوناگون نیاز دارید.
در شرایطی که درجهبندی رنگها، اصلاح رنگ و کیفیت رنگها در فیلمهای سینمایی مبحثی کاملا تخصصی به نظر میرسد، روانشناسی رنگها در سینما یک موضوع سادهتر و جذابتر است. رنگها در سینما به نشاندادن روحیات شخصیتها کمک کرده و فضاسازی صحنهها را آسانتر میکنند. در مجموعه مقالات مدرسه فیلمسازی با ویجیاتو همراه باشید تا روانشناسی رنگها در سینما را بشناسید.
رنگها در سینما بیانگر احساسات، موقعیتها و شرایط هستند. روانشناسی رنگها به ویژه در فیلمهای هنری و مستقل اهمیت بیشتری دارد اما به طور کلی استفاده از رنگها در یک فیلم سینمایی به تماشاگر کمک میکند تا درک بهتری از داستان و شخصیتهای فیلم داشته باشد. هر رنگ در سینما، ویژگیهای مثبت و منفی خودش را دارد. در ادامه میتوانید با کاربرد جزیی هر رنگ در فیلمهای سینمایی [و البته سریالهای تلویزیونی] آشنا شوید.
قرمز
رنگ قرمز بدون هیچ تردیدی مهمترین رنگی است که در سینما استفاده میشود. این رنگ که کاربردهای بسیار زیادی دارد به شدت در میان ژانرهای گوناگون سینما پذیرفته شده است. شاید مهمترین کاربرد قرمز در سینما را باید در نشاندادن خشم دانست. اما کارگردانها برای نشاندادن شور و هیجان موجود در دل شخصیتهایشان هم از این رنگ یاری میگیرند. عشق و محبت سایر احساساتی هستند که توسط رنگ قرمز در سینما بازتاب پیدا میکنند.
معمولا وقتی انرژی و سرعت در روایتهای سینمایی دیده میشود، تصاویر به رنگ قرمز از راه میرسند. شخصیتهایی که قدرت زیادی دارند و شرور به نظر میرسند در بیشتر مواقع لباسها یا آرایشی قرمزرنگ دارند چون پرخاشگری و خشونت هم به خوبی با کمک رنگ قرمز نمایان میشود. آتش در فیلمهای سینمایی گاهی با تهمایهای از رنگ قرمز از راه میرسد و جنگهایی که روایت آنها در دل شب قرار گرفته هم معمولا با همین رنگ به تماشاگر نشان داده میشوند.
در مدرسه فیلمسازی ویجیاتو حضور پیدا کنید:
- درسهای فیلمسازی که از دنیای سینمایی The Conjuring آموختیم
- درسهای فیلمسازی که از فرانچایز Mission: Impossible آموختیم
- درسهای فیلمسازی که از فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات آموختیم
- فیلمنامهنویسی را از استیون اسپیلبرگ و جرج لوکاس بیاموزید
با این حال نشاندادن خطر با رنگ قرمز را باید مطرحترین کاربرد رنگ قرمز در سینما دانست. این رنگ در بسیاری از فیلمهای ترسناک بارها و بارها احساس میشود چراکه قرمز اساسا رنگی هیجانانگیز است که خطر را میتوان با تماشای آن احساس کرد. نیازی به یادآوری نیست که ترساندن مخاطب هم یکی دیگر از کاربردهای رنگ قرمز در سینما لقب میگیرد.
صورتی
صورتی کاربرد چندانی در سینما ندارد اما هر زمانی که از راه میرسد به شدت تاثیرگذار و کلیدی ظاهر میشود. کارگردانهای بسیاری برای معصومانه نشاندادن رابطهای که میان شخصیتها وجود دارد از رنگ صورتی استفاده میکنند و به همین دلیل بیگناهبودن انسانها در سینما هم به کمک این رنگ نشان داده شده است. سلامتی و شادابی یکی دیگر از نشانههایی لقب میگیرد که به لطف رنگ صورتی در سینما قابل احساس میشود.
عشق، محبت و دوستی با کمک رنگ صورتی در کادرهای سینمایی ظهور میکند و جذابیتهای پنهان به لطف این رنگ در سینما قابل احساس هستند. شخصیتهای بازیگوش و دوستداشتنی در انیمیشنها معمولا به رنگ صورتی دیده میشوند و اشیایی که ظریف و خواستنی هستند هم در هنر هفتم به همین رنگ هستند. زنانگی یکی دیگر از شاخصههای اصلی رنگ صورتی در سینما لقب میگیرد که در سالهای اخیر کاربرد آن کمتر شده است.
زرد
دامنه کاربردهای رنگ زرد در سینما تقریبا بیپایان است. این رنگ به همان میزان که عقلانیت و دانش شخصیتها را نشان میدهد، آرامش و شادی را هم به تصویر میکشد. خوشبینی و آرمانگرایی از جمله سایر ویژگیهای شخصیتی هستند که به لطف رنگ زرد در سینما احساس میشوند. روایتهایی که در تخیل شخصیتهای یک فیلم سینمایی در جریان است معمولا با مضمونی زردرنگ به تصویر کشیده میشود.
اما کلیدیترین ویژگی رنگ زرد در سینما تقریبا مشخص به نظر میرسد؛ امید و زندگی. از آنجایی که آفتاب همواره با رنگ زرد به ذهن متبادر میشود، نمایانشدن این رنگ در سکانسهای گوناگون همواره با تزریق امید و تماشای شور و ذوق زندگی همراه است. تابستان، رهایی و تعطیلات هم در فیلمهای کمدی با حاکمیت رنگ زرد بر سکانسها به خوبی احساس میشود.
البته رنگ زرد فقط برای احساسات خوب در سینما استفاده نمیشود. وقتی شخصیتهای یک فیلمنامه در شرایطی قرار میگیرند که چندان با یکدیگر صادق نیستند، رنگ زرد در صحنهها دیده میشود. نور زردرنگ در بسیاری از موارد روی اندام شخصیتهای بزدل، خیانتکار و حسود افتاده و در صحنههای که طمع و قمار به موضوع اصلی داستان تبدیل میشود هم رنگ زرد حضور پررنگی دارد. به همین دلیل است که نورپردازی روی صورت شخصیتهای فریبکار و شیاد هم معمولا با رنگ زرد انجام میشود.
اگرچه اندکی عجیب به نظر میرسد اما رنگ زرد میتواند نشاندهنده خطر و خشونت هم باشد. در بسیاری از فیلمهای سینمایی شخصیتهایی که لباسهای زردرنگ به تن کردهاند در صحنههایی استرسزا و هیجانانگیز قرار میگیرند و معمولا روانی خشن و عصبی دارند.
نارنجی
به همان میزان که رنگ زرد یکی از کاربردیترین رنگهای سینما لقب میگیرد، رنگ نارنجی تاثیرگذاری زیادی در روانشناسی رنگها در سینما ندارد و کاربردهای آن محدود به نظر میرسند. شوخطبعی یکی از مهمترین ویژگیهای رنگ نارنجی در سینما است. انرژی و گرما هم به لطف این رنگ قابل احساس هستند. اشتیاق، جنب و جوش و تحرک با رنگ نارنجی در سینما ظهور پیدا میکنند و زرق و برق هم با کمک این رنگ قابل احساس میشود.
تنهایی، فقر، درماندگی و عصبانیت از جمله دیگر حالتهایی هستند که به لطف رنگ نارنجی در سینما به تصویر کشیده میشوند.
سبز
سبز رنگی است که در بیشتر مواقع یادآور آرامش و مهربانی به نظر میرسد. به همین دلیل کاربردهای این رنگ در سینما مشخص شده و تغییر چندانی نمیکند. حس و حال معنوی یک فیلم معمولا با رنگ سبز نشان داده میشود اما پشتکار، سرسختبودن و خودآگاهی از دیگر نشانههایی لقب میگیرد که به لطف این رنگ دیده شده است. طبیعت [به ویژه طبیعت آخرالزمانی که حاصل سالها تسلط گیاهان است] با رنگ سبز به تصویر کشیده میشود و سلامتی و موفقیت هم با این رنگ معنا پیدا میکند.
بهار، سرسبزی، باروری، زندگی و نشاط از جمله سایر وضعیتها و احساساتی هستند که به لطف رنگ سبز به تصویر کشیده میشوند. جوانی و پویایی هم با رنگ سبز در سینما دیده شده است. محیطهای ناشناخته معمولا در سینما تهمایهای از رنگ سبز دارند و به همین دلیل کمتجربگی هم با این رنگ معنا پیدا میکند. شاید عجیب باشد اما حسادت هم با رنگ سبز در سینما فرصت ظهور پیدا کرده است.
آبی
آبی هم یکی از کاربردیترین و جذابترین رنگهایی لقب میگیرد که در سینما به کار گرفته شده و پیش از هر چیزی یادآور ایمان و معنویت است. این رنگ همواره یکی از مثبتترین رنگها در تصویرپردازی سینما بوده و به همین دلیل رضایت، وفاداری، صلح و آرامش را هم نشان میدهد. شخصیتهایی که در پسزمینه نور آبی قرار میگیرند معمولا ثبات روانی بیشتری دارند و معصومیت آشکاری در رفتارشان دیده میشود.
به همین دلیل هماهنگی، اعتمادسازی، حقیقت و اطمینان هم در حاشیه رنگ آبی در سینما فرصت ظهور پیدا میکند. اگرچه عجیب به نظر میرسد اما محافظهکاری که یک مفهوم سیاسی است هم به واسطه رنگ آبی در سینما به تصویر کشیده شده است. شاید دلیل نمایانشدن امنیت، نظم و آراستگی در سینما به لطف رنگ آبی هم ریشه در پیوند این رنگ با اندیشههای محافظهکارانه داشته باشد. نیازی به یادآوری نیست که گروهی از پدیدههای طبیعی مانند آب، سرما، یخ و آسمان هم به شکل واضحی با رنگ آبی در سینما گره خوردهاند.
این رنگ دو کاربرد متفاوت هم در سالهای اخیر در هنر هفتم پیدا کرده است. یکی از آنها فناوری لقب میگیرد؛ وقتی فیلمهای علمی تخیلی در دهه ۱۹۸۰ میلادی وارد سطح جدیدی شدند، رنگ آبی اهمیت زیادی در آنها داشت. این رنگ در سالهای اخیر نمایانگر افسردگی شخصیتهای سینمایی هم شده است.
بنفش
برهنگی، عشق، شهوت و شوق از مهمترین ویژگیهایی هستند که به لطف رنگ بنفش در سینما ظهور پیدا میکنند. اگرچه این رنگ در بیشتر سکانسها یادآور همین احساسات شورانگیز و افسارگسیخته بوده اما رنگ بنفش کاربردهای دیگری هم در سینما دارد. سلطنت و اشرافیت معمولا با مضامین بنفشرنگ به سینما راه پیدا کرده و مراسم و جشنها هم در بیشتر مواقع با این رنگ نورپردازی میشوند.
درباره اقتصاد سرگرمی در خاورمیانه بخوانید:
- کارخانه خلاقیت یاس در امارات متحده: آنچه از صنعت سرگرمی انتظار دارید
- واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصتهای میلیارد دلاری
البته که رنگ بنفش دستاوردهای دیگری هم برای سینما دارد؛ از معنویت و دگرگونی تا خرد و روشنگری. شاید جالب باشد بدانید که در بسیاری از موارد این رنگ میتواند نشاندهنده ظلم، استبداد و خفقان هم باشد. عزاداری، ناراحتی، ناامیدی و سوگواری هم از دیگر واکنشهایی هستند که به لطف رنگ بنفش در سینما ظهور پیدا کردهاند. هر زمانی که این رنگ روی پرده نقرهای سینما دیده میشود باید امیدوار باشید که نشانی از صمیمیت و حساسیت هم در فیلمی که به تماشای آن نشستهاید، ظاهر شود.
قهوهای
هر آنچه با زمین و مادیگرایی مرتبط باشد با رنگ قهوهای در سینما نشان داده میشود. تفاوتی نمیکند کارگردان در حال به تصویرکشیدن زیباییهای یک مزرعه گندم باشد یا وضعیتی آخرالزمانی از مردم تشنه را نشان دهد؛ آنچه روی زمین روایت میشود با رنگ قهوهای پیوند خورده است. به همین دلیل خانهها و فضای پیرامون آنها هم با کمک این رنگ در سینما نشان داده میشوند.
البته که قهوهای مانند همه رنگهای دیگر کارکردهای روانی متعددی هم در سینما دارد. این رنگ اطمینان را به خاطر میآورد و یادآور راحتی و آسودگی است. استقامت، ثبات، سختی و دشواری هم از جمله ویژگیهایی هستند که به لطف رنگ قهوهای در سینما دیده میشوند. اما تکراریترین کاربرد این رنگ در سینما تقریبا مشخص به نظر میرسد؛ سادگی. هر کجا که فیلمبرداران میخواهند سادگی و آسودگی فضای داستان را نشان دهند از رنگ قهوهای در تصویر استفاده میکنند.
سیاه
رنگ سیاه پیش از هر چیزی یادآور خنثیبودن همه عناصر داستانی است. پس از آن میتواند نشاندهنده قدرت و جنسیت هم باشد. رسمیبودن و خشکبودن فضا به لطف رنگ سیاه به خوبی در فیلمهای سینمایی قابل احساس شده و ظرافت و دقت هم با کمک این رنگ دیده میشود. ثروت و اشرافیت یکی دیگر از نمودهای رنگ سیاه در سینما بوده اما ترس و ناشناسبودن شخصیتها را باید کلیدیترین کاربرد این رنگ در سینما دانست.
ناراحتی، ناامیدی، افسردگی و شکستگی هم از کاربردهای رنگ سیاه در سینما لقب میگیرد. به طور کلی رنگ سیاه یکی از منفیترین و ناامیدکنندهترین رنگهایی است که به سینماگران کمک میکند تا احساس غم، خشم، پشیمانی و سرخوردگی فیلمهایشان را به تماشاگر منتقل کنند؛ یک رنگ کلیدی در روانشناسی رنگها در سینما.
سفید
به همان میزان که سیاه رنگی دلسردکننده و اسفناک به نظر میرسد، سفید همان رنگی است که امیدواری، زندگی و نشاط را به همراه میآورد. بنابراین بخش عمدهای از کارکردهای این رنگ در سینما به ویژگیهای مثبت بازمیگردد؛ عشق، احترام، پاکی، محبت، سادگی، دوستی، دلنشینی، دلپذیری، پاکیزگی، آرامش، صلح و فروتنی از جمله مهمترین صفتهایی هستند که به لطف رنگ سفید در سینما قابل احساس میشوند.
اگرچه زمستان و بارش برف در فیلمهای سینمایی با رنگ سفید دیده شده اما ازدواج به عنوان یکی از بهاریترین اتفاقهای زندگی هر انسان نیز همواره با رنگ سفید و روشناییهای مشابه با آن در سینما به تصویر کشیده میشود. نکته جالب آن که عقیمبودن یا بنبستهای جنسی و عاطفی شخصیتها هم در فیلمهای سینمایی معمولا با رنگ سفید گره خورده است. ماجرا وقتی شگفتانگیزتر میشود که با مرور فیلمهای سینمایی شرق آسیا متوجه میشوید رنگ سفید معمولا همراه با مرگ و پایان زندگی انسانی از راه میرسد!
نیازی به یادآوری نیست که فضاهای بیمارستانی در اکثر موارد با نورپردازی سفید در فیلمهای سینمایی ظاهر میشوند. سفید رنگی دلنشین و مهم در روانشناسی رنگها در سینما لقب میگیرد که گاهی میتواند به معنای بیگناهی، جوانی و زیبایی هم باشد.
نقرهای
این رنگ به شکل جذابی با پیچیدهترین مفاهیم دنیای امروز انسانی گره خورده است. بنابراین کاربرد آن در سینما اگرچه محدود به نظر میرسد اما عمق قابل قبولی دارد. نقرهای در ابتدا رنگی است که فناوری، شهرنشینی، انقلاب صنعتی، مدرنیته و دنیای نوین را به تماشاگر عرضه میکند. پس از آن رنگی براق است که بالاترین نمونههای فناوری را به خوبی نشان میدهد. از آنجایی که نقرهای رنگی مدرن به نظر میرسد، میتواند یادآور پرزرق و برقبودن پدیدهها در فیلمنامه هم باشد.
طلایی
طلایی یکی از آن رنگهایی است که نهتنها کاربرد چندانی در سینما ندارد بلکه همان کاربردهای اندک این رنگ هم به شدت متناقض به نظر میرسند. این رنگ همانطور که از مفهوم آن مشخص است معمولا برای نشاندادن اشیای گرانبها از آن استفاده میشود. ثروت، زندگی سلطنتی و اسراف سایر نشانههایی هستند که به لطف رنگ طلایی در ذهن تماشاگر متبادر شدهاند.
با وجود آن که رفاه و ثروت معمولا با رنگ طلایی در سینما به تصویر کشیده شده اما زوایای دیگری هم برای این رنگ وجود دارد. معمولا کشورهای فقیر [و کشورهایی که آب و هوای شرجی دارند] در فیلمهای هالیوودی با رنگ طلایی به تماشاگر معرفی میشوند. شاید تنها در سینما است که طلایی هم ثروت را نشان میدهد و هم فقر را به تصویر میکشد.
نقد جدیدترین فیلمهای سینمایی را در ویجیاتو بخوانید:
- نقد فیلم False Positive – نمایی روانشناختی از موضوع بارداری
- نقد فیلم The Ice Road – نبرد انسان در برابر طمع طبیعت و زمان
- نقد فیلم Slate – فانتزی بازی اکشن و کارتونی از سینمای کره جنوبی
- نقد فیلم Fatherhood – پدرانه در قامت یک موفقیت احساسی و تأثیرگذار
- نقد فیلم Riders Of Justice – روی دیگر انتقام در یک داستان مهیج دانمارکی
https://vgto.ir/bd4
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰