یکی حجت ظاهری که پیامبران و جانشینان معصوم پیامبر خاتم اند و دیگری حجت باطنی که عقل آدمیان است. عقل گنجینه ای از شناختهای نظری و عملی است که پیامبران موظف به اثاره و استخراج آن برای انسانها بوده اند.
هم در مبانی شیعه (به استثنای اخباریان افراطی) و هم در مبانی معتزلیان از اهل سنت، عقل جایگاه رفیع خود را دارد اما نحله ای از اهل سنت به نام اشاعره به انکار قدرت عقل در تشخیص درستی و نادرستی (حسن و قبح) اعمال و رفتارهای آدمی پرداختند و معیار حقیقت را به خداوند و شریعت منحصر کردند.
تفکر اشعری اگر در زمان دسترسی به حجتهای معصوم یعنی پیامبران و اهل بیت ع (به شرط بسط ید و قدرت داشتن) بود، مشکل حادّی را درعمل ایجاد نمی کرد و نمی توانست منشأ انحرافات عظیم باشد چه آن که حجت معصوم که ظرف وحی و عقل بود، مانع از انحراف می شد؛ هر چند اشکالات مبنایی جدی در هر صورت به تفکر اشعری وارد بود؛ چه آن که اگر عقل آدمی معیار نبود پیامبران نمی توانستند انسانها را مورد خطاب قرار دهند و تفاوتی بین انسان و حیوان نبود اما در فقدان دسترسی به پیامبر یا امام، تفکر اشعری می تواند فاجعه درست کند؛ چه آن که عقل از مدار تشخیص و ترازو بودن خارج شده و قرائت یک فقیه خطاپذیر از شرع، می تواند با قاطعیت، سخن خداوند قلمداد شود و مخالفان آن قرائت در زمره کافران و منحرفان قرار بگیرند و ای بسا فتوای قتل آنان نیز صادر شود.
اشاعره گرچه از نحله های اهل سنت اند اما اشعریگری می تواند گریبان شیعیان را نیز بگیرد. نمونه حاضر آن انقلابی گری اشعریانه است که منجر به تعطیلی عقل و نقد شده و کسانی با فهم غلط از ولایت فقیه و حکمرانی دینی، خود را معیار حقیقت پنداشته و هر گونه که بخواهند و شرایط روزشان اقتضا کند حکم صادر می کنند و موضع می گیرند.
اینان روزی برجام را خسارت محض و خیانت می دانستند و اهل مذاکره را تهدید به قتل در استخر می کردند اما امروز به توصیه برادربزرگه (روس و چین) از آن همه ادعاهای ارزشی کوتاه آمده و آن را مبنای مذاکرات وین قرار داده اند و دو کلمه توضیح نمیدهند که اگر آنچه در باره برجام گفته بودید حق نبود، چرا سالها معیشت مردم را به گروگان گرفتید!
اینان روزی شعار نه شرقی و نه غربی را اصلی مهم می خواندند و امروز به آغوش شرق پناه برده اند تا خلأ ناشی از عدم ارتباط با غرب را جبران کنند و برای فشارهای وارده بر مردم که میرود آتشفشانی شود و توده های محروم و خشمگین را به خیابانها بیاورد، چاره ای بیاندیشند.
سالهاست از بی حجابی و شل حجابی می نالند اما اگر خانمی بی حجاب در مراسم تشییع جنازه حاج قاسم شرکت کند مورد احترام است. چرا؟ چون اینان محک و میزان حق اند و نمیتوان با هیچ معیاری و حتی با معیار شرع، آنان را نقد کرد چون آنان سخنگویان انحصاری شرعند!
این جریان، خود را در جایگاه امام علی ع می بیند و مخالفان خود را خوارج و ابوموسی و اشعث و .. می خواند و یک لحظه از تلاش برای پیاده کردن افراد از قطار دیانت باز نمی ایستد، در حالی که خود عین خوارجند؛ چه آن که تکفیر و جدا کردن دیگران از قافله دین، ممیزه اساسی خارجی گری بوده است.
نو اشعریان انقلابی حکمرانی موجود را مشابه حکومت علی ع می بینند اما وقتی فضیحت انواع مفاسد مالی در میان چهره ها و نهادهای شاخص انقلابی افشا می شود، بیشرمانه به باز تعریف حکمرانی علوی میپردازند و آن را مملو از فساد معرفی میکنند. دولت و حاکمیت یکدست انقلابی، در انتصابها به قبیله گرایی و داماد سالاری رو می آورد اما ذره ای خم به ابروی مبارک بابت این منکر نمی آورد.
محتمل است این جریان ـ که اکنون طعم قدرت از نوع یکدست و بدون رقابت و نظارت، بیش از هر زمان دیگر در کامش شیرین آمده ـ در آینده ای نه چندان دور به بدترین شکل و از موضعی ذلیلانه دست در دست آمریکاییها هم بگذارد و نیازی به پاسخ برای این همه سال آمریکا ستیزی بی منطق نبیند.
همه این تناقضات بدون آن که این جریان، ضرورتی برای توضیح پیرامون آن ببیند، از آن روست که اینان خویش را در جایگاه خدایی و عین حقیقت و بلکه بالاتر می بینند؛ چه آن که در فرهنگ قرانی می توان از خداوند نیز پرسش کرد (بقره/30) و حتی می توان با خداوند مجادله و برای تاخیر در اجرای یک دستور الهی ـ آن هم برای مجازات قوم زشت کردار لوط ـ چانه زنی کرد (هود/74) اما در فرهنگ انقلابی و اشعریانه ی اینان نمی توان از نهادهای بالا دستی نظام پرسید و آنها را به چالش گرفت و از آنان پاسخ خواست، چه آن که این نهادها مقدسند و سخن و سکوت و عمل و حتی تناقضاتشان عین حقیقت است و همه باید در برابر این کارخانه تولید حقیقت کرنش کنند!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰