سپهر ستاری/مترجم: از میان تمام تجسمهای «الویس پرسلی» جذاب و جوان، احتمالا «الویس کاراته» مورد علاقه بسیاری از مردم باشد. الویس عاشق کاراته بود، اغلب با لباس کاراته در اجتماع ظاهر میشد و سالهای زیادی را صرف برنامهریزی برای بازی در نقش اصلی یک فیلم جنجالی با موضوع کاراته کرد. مشکل اما این بود که او علیرغم بالا رفتن سن و مرموزتر شدنش، به کاراتهبازی ادامه میداد و از سوی بادیگاردهایش مدام مورد تشویق قرار میگرفت چرا که یکی از وظایفشان این بود که به الویس روحیه دهند که باور کند هنوز به طرز کشندهای مثل یک ماشین جنگی خطرناک است! حتی وقتی که پرسلی در سالهای پایانی زندگی خود با صندلی چرخدار بین اتاق خواب و دستشویی در رفتوآمد بود – مخصوصاً وقتی در خوردن اسنک مورد علاقهاش زیادهروی میکرد و تبدیل به یک بدن توخالی با بیکن، کره بادامزمینی و مربا میشد – باز هم لقب کاراتهای خود یعنی «مرد ببری» را زیر لب زمزمه میکرد.
او به عنوان «مرد ببری» عادت داشت در زمانهای عجیب روز، با لباس کاراته و عینک آفتابی به میان دوستان و مهمانهایش برود و به آنها اصرار کند که تفنگ را به سمتش نشانه بگیرند تا بتواند با سرعت برقآسای دستانش – که تاثیر عجیب داروهای زیادی بود که مورد استفاده قرار میداد – آنها را خلع سلاح کند. طبیعتاً هر بار که الویس موفق به انجام این کار میشد هم مورد تحسین اطرافیانش قرار میگرفت.
زمان بازی دقیقه 46 را نشان میداد و دو تیم با نتیجه تساوی بدون گل در حال پیگیری رقابتشان بودند. در دقیقه 46:37، مسی یک توپ را از دست داد، برای باز پس گرفتنش هیچ اقدامی نکرد و تنها به نظاره این نشست که «عثمان دمبله» چگونه برای پس گرفتن آن میدود! در دقیقه 46:50 لئو به معنای واقعی کلمه ایستاده بود و به شکل مبهمی اینکه بقیه در یک مسابقه فوتبال شرکت کردهاند را تماشا میکرد! در نهایت پدری در میانه زمین توپ را در اختیار گرفت و ستاره آرژانتینی را در موقعیت مناسب یافت. در حالی که زمانِ بازی به دقیقه 47 رسیده بود، او برای گرفتن پاس به سمت دروازه الچه دوید. اگر روی این صحنه مکث کنید، متوجه میشوید که انگار مسی میدانست که چه اتفاقی درحال رخ دادن است. به نوعی او یک فضای کوچک فوقالعاده بین دو هافبک دفاعی حریف یعنی «گوتی» و «اومنوکه امفولو» پیدا کرد. تا 47:02 ناگهان همه با عجله و وحشت درحال برگشتن به عقب بودند؛ مانند اولین کسانی که با شتاب به سمت کلبه در حال سوختن میدوند.
«خوسما» دفاع میانی الچه، اولین کسی بود که با یک تکل میخواست مالکیت توپ از دست مسی خارج کند اما لئو از او و دفاع لایهای الچه رد شد. توپ به «مارتین برایتویت» رسید و او با پشت پا توپ را به مسی برگرداند. ستاره بیبدیل بارسا به راحتی از «گونزالو» عبور کرد و با فرار از چنگ «خوان موخیکا» دقیقا مقابل دروازه رقیب قرار گرفت. دقیقه 47:06؛ مسی بدنش را کش داد تا با یک ضربه، توپ را از «ادگار بادیا» عبور دهد و تور دروازه را به لرزه درآورد. او برای خلق این گل، 5 نفر را طی چند ثانیه از صحنه محو کرد و زننده اولین گل مسابقه لقب گرفت. در آن لحظه میتوانستید یه چیز را در چشمهای اسطوره بخوانید: «به من شک داشتید؟ این من هستم. در مورد مرد کاراتهای چه میگفتید؟»
مسی دوباره در دقیقه 68 با یک ضربه تمامکننده درخشان، گلزنی کرد و باعث شد شما دلتان بخواهد با صدای بلند بخندید. در ادامه او به همتیمیهایش کمک کرد تا گل سوم را هم به ثمر برسانند. در آن زمان شما با خود میگویید ممکن است لئو تحلیل برود، خشمگین شود و سطح انرژیاش پایین بیاید اما او هنوز هم «پادشاه» است.
اما تماشای «لیونل مسی» در 47 دقیقه ابتدایی بازی چهارشنبه شب مقابل الچه در حالی که برای خودش در نیوکمپ قدم میزد و کلا در حاشیه بازی قرار داشت، فکر نکردن به ماجرای الویس را به شدت سخت میکرد. البته که تفاوت زیادی بین آنها وجود دارد؛ شاید لئو یک سوپراستار پا به سن گذاشته باشد اما داستانش با کاراته الویس فرق دارد. او حتی در فصلی که بارسلونا در حال دستوپا زدن در باتلاق ناامیدی است هم در هر بازی بیشتر از هر بازیکنِ هجومیِ دیگری در اروپا، شوت و پاس از خود به ثبت رسانده و با زدن 14 گل در 14 مسابقه پس از تعطیلات زمستانی، نشان داده که همچنان یک ماشین گلزنی است. او یک بازیکن 33 ساله است که علیرغم سن و سالش به خوبی میدرخشد و این را در جدال همین هفته برابر سویا هم به اثبات رسانده. او همچنان مسی است؛ ستارهای که حتی سرسختترین افراد را هم تحت تاثیر قرار میدهد و هر نوع احساس در خصوص از دست رفتن درخشش ظریف و جادوییاش، برای تکتک فوتبال عذابآور خواهد بود. با تمام این اوصاف، هیچ کدام از ما نمیتوانیم چشمها را به طور کامل ببندیم و بیخیال جستجوی نقصهای اسطوره شویم. باید بپذیریم که لئو اکنون در اکثر دقایق بازی در حال قدمزنی در زمین است و شاید اگر حتی در کنار زمین یه مغازه ساندویچفروشی بگذارند، چند دقیقهای را نیز در آنجا سپری کند.
افکار تاریک در زمانهای مانند این میتوانند روی سطح آب بیاینند و همه چیز را بر هم بزنند، آرامش را از خاطرمان بگیرند و ما را به عمیقترین دلهرهها تبعید کنند. با وجود چنین افکاری، تنها یک لحظه به موضوع حضور مسی در لیگ برتر انگلیس بیاندیشید؛ امری که شاید حتی اکنون در حال وقوع باشد! مقصد احتمالی را همه میدانند؛ منچسترسیتی! تیمی که در حال حاضر هم خط هافبک قدرتمندی را در اختیار دارد و خط حمله توانمندی. در چنین شرایطی سیتیزنها آمادهاند تا پیشنهاد قراردادی پنج ساله به ارزش 450 میلیون پوند را برای خلق بزرگترین اتفاق دنیای فوتبال روی میز اسطوره آرژانتینی بگذارند؛ چهرهای که بدون شک میتواند به طرز فاحشی هویت مدرن این باشگاه را رونق بخشد. اما اگر حضور مسی در لیگ انگلیس با نمایشهای ضعیف او همراه شود تکلیف چه خواهد بود؟ جدال بارسلونا با پاریسنژرمن را به خاطر دارید؟ در آن مسابقه لئو توسط ستارههای جوان رقیب محاصره و در نهایت مهار شد. حال با این ذهنیت فکر میکنید مسی در تقابل با مدافعان به مراتب قویتر و سازماندهیشدهتر در لیگ برتر انگلیس، چه خواهد کرد؟ اینجا دیگر بحث افزایش سن نیست؛ بحث ایجاست که فوقستاره آرژانتینی اکنون آسیبپذیر شده.
آیا این موضوع برای سران سیتی اهمیتی دارد؟ باور کنید خیر! برای مالکان متمول آبیآسمانیهای شهر منچستر، تنها حضور لئو در قاب عکسهای یادگاری کفایت میکند! آنها هیچ اهمیتی نمیدهند که مسی در ادامه تخریب شود، افول کند و قابی غمانگیز از خود به جای بگذارد. او به عنوان یک اسطوره بزرگ پا به سیتی خواهد گذاشت اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در پایان دورانش در لیگ برتر، مجسمهاش مقابل ورزشگاه «اتحاد» ساخته و نصب شود. برای مالکین قطری سیتی، «لیونل مسی» وسیلهای است برای شهرت بیشتر و تنها امضای قرارداد با این ستاره، آنها را به خواستهشان خواهد رساند؛ بعد از آن هر چه رخ دهد، بیارزش است.
258 41
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰