در این یادداشت آمده است، جنگهای داخلی در سرتاسر جهان به دلایل مختلفی رخ میدهند اما همه آنها دستکم در سه ویژگی اشتراک دارند. اول اینکه اکثر جنگهای داخلی بهدنبال یک درگیری قبلی رخ میدهند. معمولاً یک رهبر کاریزماتیک روایاتی از افتخارات یا تحقیرشدگیهای گذشته را که با جاهطلبیهای سیاسی وی همخوانی داشته باشد بر سر زبانها میاندازد.
تافت مینویسد، دومین نشانه ایجاد گسل در محورهای حیاتی هویت ملی، از جمله نژاد، دین یا طبقه اجتماعی است. این شکافها در اکثر کشورها وجود دارد اما برخی عمیقتر هستند. گاهی یک عامل خارجی از شکافهای کوچک برای بهرهبرداری به نفع خود استفاده میکند. برای مثال اتحاد جماهیر شوروی منابعی قابل توجهی را برای ایجاد بیثباتی در آمریکا و دیگر کشورهای متحد آن از طریق تعمیق این شکافها، صرف کرد.
در ادامه این یادداشت آمده است، این دو ویژگی، برای جرقه زدن شروع جنگ داخلی کافی نیستند و به مولفه سومی نیاز است: تغییر مسیر از گروهگرایی به فرقهگرایی. در گروهگرایی، افراد به طور جدی این شک را پیدا میکنند که آیا دیگر گروههای موجود در کشورشان از منافع بهتری برخوردار هستند یا خیر. با این حال در فرقهگرایی، چهرههای برجسته سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و دستههایی که نمایندگی میکنند، بر این باور هستند که هرکس با آنها مخالف باشد شرور بوده و در صدد نابود کردن جامعه است. محکوم شدن جمهوریخواهان مخالف «دونالد ترامپ» از سوی همحزبیهایشان، یکی از نشانههای بارز این مولفه سوم است.
تافت مینویسد، در حال حاضر هر سه مولفه اصلی در ایالات متحده نمایان است و میتواند به جنگ داخلی مبدل شود. در حال حاضر گروهگرایی که به طور طبیعی دو حزب اصلی آمریکا را از هم جدا کرده است، در حال تبدیل به فرقهگرایی است. بنبستهای مختلفی که در تمام دولت فدرال ایجاد شده بود، این بحث را به وجود آورد که نیاز به تغییر مسیر قدرت به سمت محافظهکاری بیشتر است. این مسئله بسیاری از آمریکاییها را متقاعد کرد راهحل برونرفت از این بنبستها یک رهبر پرقدرت و اقتدارگرا است. با این حال تشدید فرقهگرایی و روی کار آمدن افراد اقتداگرا بدون آسیب جدی به فضای اطلاعرسانی میسر نیست. تلاش فعالانه عوامل خارجی از زمان پایان جنگ سرد، روی کار آمدن رئیس جمهور ضد ناتو در آمریکا و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و تشکیل جنبش «کیواِنان» را موجب شد.
وی در ادامه میافزاید، بنابراین آیا آمریکا در آستانه جنگ داخلی قرار دارد؟ فضای اطلاعرسانی آسیبدیده و غیردموکراتیک مولفه تأثیرگذاری است. چهرههای سرشناس برای کسب فضای رسانهای و زمان قرار گرفتن در مقابل دوربین، بیشتر تلاش میکنند تا با امید افزایش قدرت انتخاباتی خود در برابر رقبا، رأیدهندگان را بیشتر دچار تفرقه کنند. در این فضاها، دانش بهطور فزایندهای از واقعیت یا تاریخ، فاصله میگیرد.
تافت در پایان مینویسد، در تقابلهای اینچنینی، هیچکس برنده نخواهد بود. مورد غمانگیز یوگوسلاوی را در نظر بگیرید که در اواخر دهه ۱۹۸۰ رو به افول رفت و در دهه ۱۹۹۰ به خشونت سیاسی انجامید. راه واقعی «بازگرداندن عظمت به آمریکا»، پاکسازی فضای اطلاعرسانی و اشتراکگذاری آن است. زمانی که همه افراد بتوانند مجدداً بر سر حقایق به توافق برسند، مخالفتهای سیاسی باعث نابودی آمریکا نمیشوند بلکه موجب تقویت دموکراسی میشوند اما اگر فرقهگرایی تداوم یابد، بروز خشونتهای بیشتر در آینده آمریکا اجتنابناپذیر خواهد بود.
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰