جهان یادگاری است و ما رفتنی/ به گیتی نماند به جز مردمی
همه کسانی که در عرصه اجرا و تولید موسیقی با وزارت فرهنگوارشاد اسلامی در ارتباط بودند، با این بزرگمرد نیز ارتباط داشتند. یکی از ویژگیهای او این بود که علاوه بر مدیریتکردن، با بسیاری از موسیقیدانان شناختهشده و معتبر، رابطه دوستی داشت و چنان ارادتی به آنها داشت و چنان محترم میشمردشان که پیش از اتخاذ تصمیمات مرتبط با این حوزه، حتما نظر آنها را جویا میشد و بیشور و مشورتشان، کاری نمیکرد. او فرهنگ و هنر را محترم میشمرد و تنها مدیریت نمیکرد بلکه با اربابرجوعان نهاد تحت مدیریتش، یعنی هنرمندان، رابطهای دوستانه و تنگاتنگ داشت.
جهان کشتزاریست با رنگ و بوی/ دِرو مرگ و عمر آب و ما کشت اوی
شکاریم یکسر همه پیش مرگ/ سرِ زیر تاج و سرِ زیر ترگ
علی مرادخانی هم امور اداری را به عنوان یک شغل مدیریت میکرد و هم با هنرمندان ارتباطی پویا و پایدار داشت و توانسته بود این دو را به خوبی با یکدیگر ممزوج کند و نزد اهالی هنر خوشنام باشد و خوشنام بماند. مرگ که راهی پیش روی همه ماست اما چه خوب است که هنگام حیات و پس از آن، بتوان خوشنام بود.
خاطرم هست در مراسم تشیع زندهیاد عطا جنگوک که علی مرادخانی هم در آن حضور داشت، مویهای بختیاری خوانده بودم و خاطرم هست چند سال بعد، ایشان، در حالی که مرا به نام کوچک خواند، گفت اکبرآقا، تو مویهای برای جنگوک خواندی که من هیچوقت فراموشش نمیکنم. من همان مویه را برای زندهیاد لطفی و زندهیاد شجریان هم خواندهام. باورم نمیشد که چهطور آقای مرادخانی پس از چند سال همچنان این قطعه را در تلفن همراهش دارد و به آن گوش میدهد. این برای من نشاندهنده گوش و هوش موسیقایی ایشان و لطافت طبع و ذوقشان بود.
فراموش نمیکنم هنگامی که به او گفتم قصد دارم برای سومِ زندهیاد هابیل علیاف، کمانچهنواز شناختهشده جمهوری آذربایجان، بزرگداشتی برگزار کنم، گفت درنگ نکن و برو و چنان مراسم باشکوهی شد که سفیر آذربایجان میگفت در خودِ باکو هم چنین مراسمی برای بزرگداشت هابیل علیاف گرفته نشده است. مرادخانی چنین مدیر مردمداری بود.
از خداوند، برای روان ایشان طلب آسایش و آرامش و برای خانوادهشان طلب صبر بر این داغ را دارم.
*نوازنده کمانچه، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی/ یادداشت شفاهی
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰