انصافا انسانی به معنی واقعی، وارسته و بهحق پیوسته بود. دیدارش غریبه و آشنا را بیاد خطبهٔ متقین مولایمان امیرالمؤمنین میانداخت. زاهدی خوشرو و همیشه خندان بود که بشرش را در وجه آشکار و حزنش را در قلب پنهان ساخته بود.
بیدار، تا وقتی که به دیدار معبودش شتافت، لحظهای بیکار نبود. هیچ حرصی نسبت به مال و منال نداشت و اعراضی شگفت از شهرت و ثروت داشت. با همهٔ فضل و دانش، بویژه در حوزهٔ علوم و معارف عقلی و عرفانی، از خودنمایی دور بود. از هر کس سخن میگفت، جز ذکر خیر نمیکرد. سلوک اصلی او، شاید نگاهداری مهربانانهٔ مادر پیری بود که تا همین سالهای اخیر زنده و او پروانهوار در خدمتش از همهٔ لذات دنیوی گذشت.
اجمالا، گنج زری بود در این خاکدان. خدایش بیامرزد و با اولیاء طاهرین محشور فرماید. عاش سعیدا و مات سعیدا.
1717
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰