ابوالفضل خدائی: با آغاز جنگ اوکراین، تحرکات دیپلماتیک در سطح بین المللی افزایش یافته است و جهان وارد صف بندی های تازه ای شده است. در این بین خاورمیانه به عنوان یکی از حوزه های مهم در حوزه انرژی نگاه ها را به سمت بازیگران فرامنطقه ای جلب کرده است. سفر جو بایدن به منطقه و بازدید از سرزمین های اشغالی و همچنین عربستان حاکی از این امر است و دیگر کشورهای منطقه نیز به دنبال استفاده حداکثری از فضای به وجود آمده دیپلماتیک در راستای تأمین منافع خود هستند. در طرف مقابل نیز نشست سه جانبه آستانه با حضور روسای جمهوری ایران، روسیه و ترکیه نیز در تهران برگزار شد و طی آن دیدارهای دوجانبه ای نیز صورت گرفت. محمود شوری کارشناس اوراسیا در گفتگویی در کافه خبر هوشمند نیوز مرزبندی های ژئوپلتیک را از مهمترین تحولات جهانی در دوران جنگ اوکراین می داند و معتقد است که حوزه انرژی در این بین نقش اصلی را ایفا می کند. مشروح گفتگو را در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از سفر جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا به منطقه با توجه به سفر ولادیمیر پوتین به ایران چیست؟ آیا این تحرکات نشانه ای از صف بندی های جدید بین بلوک شرق و غرب است که ما نمونه آن را در دوره جنگ سرد شاهد بودیم؟ آیا ایران در برابر غرب وارد صف بندی جدیدی خواهد شد؟
سفر بایدن به منطقه را می توان در راستای تلاش برای انسجام بخشی به کشورهای کمک کننده آمریکا و تقویت کمپ قدرت های غربی دانست و به طور طبیعی خاورمیانه به عنوان مهمترین منبع انرژی در این روزها برای غرب و ایالات متحده اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. در برهه ای که غربی ها در تلاش برای قطع وابستگی به انرژی روسیه هستند، قطعا خاورمیانه و ثبات در آن از اهمیت بسزایی برای غربی ها برخوردار است، به ویژه آنکه کشورهای آن جز تامین کنندگان انرژی جهان محسوب می شوند. البته این به معنای تغییر راهبرد کشورهای غربی در راستای کاهش درگیری و تنش در خاورمیانه نیست و از همین رو بعید به نظر می رسد که درگیری در مسائل امنیتی خاورمیانه خواسته آمریکا باشد. در این راستا ایالات متحده در تلاش برای ائتلاف سازی به دنبال آن است که استانداردی از اطمینان خاطر را از منطقه خاورمیانه بدست آورد و تا حدی خلاءها را پر کند؛ خلاءهایی که احتمال می رود روس ها به دنبال پر کردن آن باشند.
>>> بیشتر بخوانید:
فرصت خوبی برای کاهش وابستگی به دلار و یورو ایجاد شده است
اهمیت سفر پوتین به ایران به روایت خبرگزاری دولت
نشست سران آستانه در تهران؛ آیا سیاست ترکیه در سوریه تغییر میکند؟
آیا روسیه به عنوان دومین قدرت نظامی جهان، واقعا به پهپاد ایرانی نیاز دارد؟
از همین رو صف بندی و مرزبندی ژئوپلتیکی که تصور می شد با پایان جنگ سرد از بین رفته است در حال احیا شدن است که در حوزه های انرژی نمود پیدا می کند. دو طرف در تلاش هایی که در حوزه مرز بندی ژئوپلتیکی انرژی انجام می دهند، بنیان های اقتصادی لازم را برای تداوم سیاست های خود ایجاد کنند. پس از جنگ اوکراین، جهان با چالشی روبروست که ممکن است کل نظام سرمایه داری را دچار مشکل کند. ضمن اینکه باید بین این رویایی جدید و رویارویی در جنگ سرد تفاوت قائل شویم. در برهه جنگ سرد اقتصاد جهانی تا این حد و در پی فرآیند جهانی شدن به هم پیوند نخورده بود و بلوک شرق و غرب تا این حد وابستگی اقتصادی پیدا نکرده بودند.
در این تقسیم بندی چین به لحاظ سیاسی در یک سمت قرار دارد اما در حوزه اقتصادی محتاطانه عمل می کنند که با این مساله شرایط می تواند در آینده برای چینی ها سخت تر شود.
درباره سفر پوتین به تهران آیا شما معتقدید که این امر ایران را در صف بندی جدید ژئوپلتیکی در برابر غرب قرار خواهد داد؟ یعنی منجر به از دست رفتن منافع ایران در قبال غرب شود؟
سفر ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در قالب نشست آستانه صورت گرفت که طبق سوابق، تلاش سه جانبه ای به منظور مدیریت بحران، کاهش تنش و حل و فصل منازعه در سوریه است. در سه سال اخیر به دلیل مساله کرونا این اجلاس برگزار نشده است. البته نمی توان اینگونه تصور کرد که روسیه و ترکیه به یکباره علاقمند به بحث درباره سوریه آن هم در تهران شده اند. در شرایط موجود به طور طبیعی نوع تعامل روسیه با ایران و ترکیه برای پوتین حائز اهمیت است. برای ترکیه نیز به واسطه نوع روابط با غرب و روسیه نیز این تعامل بسیار مهم است. بنابراین گره خوردن منافع سه جانبه کاملا مشهود است. برای ایران که می خواهد خود را بازیگر موثر در سوریه و سطح بین المللی نشان دهد. برای روسیه نیز به همین گونه که در حال تجربه انزوای ژئوپلتیکی هستند که به آنها تحمیل می شود. در نتیجه می توان گفت که هرسه طرف نوعی انگیزه برای تعامل مشترک دارند که موضوع سوریه می تواند بهانه خوبی برای این موضوع باشد و در قالبی قدیمی چون آستانه بحث های جدید و تازه ای مطرح می شود.
در این شرایط که به نظر نمی رسد موضوع احیای برجام به جای امیدوارکننده ای برسد، تنها گریزگاه ایران تعامل و همکاری با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی است.
صحبت از نشست آستانه شد به نظر شما در آینده چه تصمیماتی در خصوص سوریه اتخاذ خواهد شد؟ به ویژه آنکه گفته می شود که روسیه درصدد خروج نیروهای خود از این کشور بوده که خلاء قدرت را در این کشور شکل خواهد داد و شاید ترکیه جای آن را بگیرد. نظر شما درباره این صف بندی ها چیست؟
در خصوص خروج نیروهای روسی در سوریه زیاد نباید مبالغه کرد. بخش های زیادی از نیروهای روسیه در سوریه بخش امنیت داخلی هستند که چندان در جنگ اوکراین درگیر نیستند. یک بخشی نیروی هوافضای روسیه است که آنها نیز کمتر درگیر جنگ اوکراین هستند. بخشی از نیروهای شبه نظامی مانند واگنر ممکن است از سوریه خارج شده و در جنگ اوکراین به کار گرفته شوند. بنابراین نمی توان گفت که خروج نیروها موازنه را در سوریه تغییر خواهد داد. به طور طبیعی شاید از اهمیت سوریه برای روسیه کاسته باشد چرا که آنها مجبورند تمرکز خود را بر روی جنگ اوکراین بگذارند و دیگر نمی توانند نقش تاثیرگذاری بر روی آینده سوریه بگذارند. بحث مهم در قبال سوریه موضوع بازسازی بود که روس ها در تلاش بودند حتی با جذب سرمایه از اروپا این اقدام را انجام دهند اما در حال حاضر چنین امری دیگر ممکن نیست.
با وجود این شرایط به نظر نمی رسد که در سوریه شاهد برهم خوردن موازنه قوا باشیم. اگر ترکیه نیز تحرکات خود را افزایش دهد ممکن است ایران و روسیه نیز ناگزیر به افزایش همکاری ها به منظور سرمایه گذاری در نیروی انسانی و نظامی در سوریه انجام دهند. در این حالت نیز به نظر می رسد که بار اصلی بیشتر روی دوش ایران خواهد بود و روس ها کمتر وارد درگیری شوند. به همین جهت نشست آستانه می تواند نقش مهمی در روند کنونی داشته باشد و مانع خروج ترکیه از مسیر اصلی خود در روسیه با توجه به توافقات انجام شده شود. از طرفی به نظر می رسد که ترکیه در این شرایط تلاش هایی را به منظور امتیازگیری در پیش بگیرد.
ترکیه مشخصا به دنبال چه امتیازی است؟
اهداف ترکیه در شمال سوریه مشخص است. جلوگیری از پیوند کردهای سوریه و ترکیه و ایجاد یک عمق راهبردی و امنیتی در شمال سوریه از جمله مسائلی است که ترکیه آن را به شیوه های مختلف دنبال می کند. به هر حال شمال سوریه تحت کنترل ترکیه و یا نیروهای نزدیک به آن است. ترکیه در تلاش است تا با گسترش این روند تاثیر بیشتری بر آینده سوریه و همچنین ایجاد عمق امنیتی آن بگذارد. به هرحال ترکیه ممکن است از فضای به وجود آمده استفاده کند و قدرت مانور خود را در شمال سوریه افزایش دهد یا اینکه آن را تبدیل به امتیازی در تعامل خود با روسیه کند. در حال حاضر روسیه و ترکیه در بحث انتقال غلات اوکراین با سازمان ملل همکاری می کنند و ترکیه در این بین تبدیل به یک بازیگر مهم شده است به این دلیل که کنترل تنگه های بسفر و داردانل را در اختیار دارد و در دریای سیاه نیز از قدرت مانور برخوردار است. به دلیل ارتباط خوب بین آنکارا و مسکو، دو طرف در حال بهره بردن از این رابطه هستند و توانسته اند یک همکاری را در کنترل غلات در دریای سیاه داشته باشند. بنابراین این موارد به ترکیه قدرت مانور می دهد و احتمالا ترکیه در آینده همکاری های بیشتری با روسیه خواهد داشت. ترکیه با وجود عضویت در ناتو نزدیکترین کشور به روسیه است که می تواند نقش میانجی گر را در کاهش تنش ها داشته باشد و از اصطکاک میان غرب و روسیه جلوگیری کند.
با این وجود ایران از چه اهمیتی برای روس ها برخوردار است؟
روس ها مسیرهای ارتباطی زیادی ندارند و بنادر روسیه در دریای سیاه تحت شرایطی است که عبور و مرور باید از طریق تنگه های بسفر و داردانل صورت بگیرد چرا که امکان دور زدن تحریم ها کمتر در اینجا وجود دارد. از طرفی مرز گسترده چین با روسیه نیز امکان خوبی است اما چینی ها در دور زدن تحریم ها بسیار محتاطانه عمل می کنند و در تلاش هستند تا هدف تحریم های ثانویه آمریکا قرار نگیرند. تجارت روسیه با چین به لحاظ فروش نفت افزایش پیدا کرده است و فروش نفت سبب افزایش حجم تجارت دو طرف شده است. بسیاری از کالاهای چینی مانند گذشته به روسیه انتقال پیدا نمی کند و حتی شرکت های چینی نیز در این شرایط خیلی تمایل به همکاری با روسیه ندارند. بنابراین ایران یکی از بهترین مسیرها برای روسیه به منظور حفظ روابط خود با بازارهای جهانی است. بیش از ۲۰ سال از امضای توافق کریدور شمال جنوب با روسیه و هند می گذرد اما تاکنون اتفاق عملی جالبی را شاهد نبوده ایم و روس ها برای راه افتادن این مسیر سرمایه گذاری نداشته اند. روس ها در گذشته تمایل به همکاری با کشورهای اروپایی داشتند اما در حال حاضر به دنبال همکاری با هند و کشورهای حوزه خلیج فارس کار کنند. بنابراین مسیر ایران برای روزها بسیار مطلوب و حائز اهمیت است و شرکت های روسی به دنبال آن هستند. بسیاری از قطعاتی که روس ها در بازارهای اروپایی به دنبال خرید و فروش آن بودند هم اکنون به دنبال خرید و یا فروش آن در ایران هستند و به همین جهت یک انگیزه ای در تجار، تولیدکنندگان و صنعتگران روسی برای همکاری با ایران ایجاد شده است و در این راه پوتین به دنبال آن است تا نشان دهد روسیه دچار انزوای ژئوپلتیکی نشده است. به دلیل محدودیت های موجود برای چین و هند برای همکاری ها با روسیه، ایران یک گزینه برجسته و مهم برای روسیه تلقی می شود. در این بین کشورهای آسیای مرکزی نیز نمی توانند نقش مهمی را ایفا کنند چرا که از گذشته آنان بخشی انحصاری از روسیه محسوب می شدند. این کشورها در حال حاضر شاهد بسته شدن مسیر غرب هستند و اخیرا نیز شاهد سفر مقامات کشورهای آسیای مرکزی به ایران بوده ایم.
در این فضا اگر شاهد احیای برجام باشیم شاید شرایط سخت تر شود. از یک طرف گسترش روابط اقتصادی با روسیه یه اولویت برای ایران است و اگر نتوانیم از آن استفاده کنیم شاید هیچگاه چنین فرصتی به وجود نیاید. اگر با احیای برجام لغو تحریم ها نیز صورت بگیرد باز هم با مشکل مواجه خواهیم شد که آن نحوه تعامل با روسیه خواهد بود که ممکن است موضوع تحریم های ثانویه آمریکا شود.
فکر می کنید ایران بین احیای برجام و گسترش روابط با روسیه به کدام سمت خواهد رفت؟
به طور طبیعی ایران هیچگاه روابط خود با روسیه را تخریب نخواهد کرد چرا که نوع تعامل با روسیه همواره مساله ای مهم بوده است. همیشه نیز بحث بر سر آن بوده که روابطی متوازن بین غرب و روسیه داشته باشیم. طی این سالها این همواره غرب بوده است که مانع چنین روابط متوازنی شده است و عملا تنها گزینه ایران شرق شده است. در این بین اگر برجام احیا شود، نقاط مساله ساز بین تهران و مسکو افزایش پیدا می کند. به طور طبیعی حوزه انرژی یک موضوع است که با روس ها این مشکل را داریم که مسکو با گردش به شرق خود تمام بازارهای ایران را در حوزه انرژی تصاحب می کند و عملا شرایط فروش ایران را دشوارتر کرده اند و حتی علاوه بر نفت خام، فروش قیر ایران نیز با مشکل مواجه شده است.
برای جلوگیری از تنش با روسیه آیا ایران تمایل دارد که احیای برجام صورت نگیرد؟
روس ها در حال حاضر در بطن اختلافات ایران و غرب در موضوع هسته ای نیستند. به این معنا که از قضیه کنار کشیده اند و می گویند اگر ایران و امریکا می توانند مسائل و اختلافات خود را حل کنند و در این صورت با آن چیزی که تهران و واشنگتن توافق کرده اند پس از بررسی در صورت امکان کنار خواهیم آمد.
در ابتدای بحران اوکراین شاهد بودیم که لاوروف بحث ضمانت ها را مطرح کرد اما پس از آنکه متوجه مشکلات بسیار ایران و غرب و امکان پایین موفقیت گفتگوها شدند خود را کنار کشیدند و در حال حاضر نیز این راهبرد را در پیش گرفته اند. اگر ایران مسائل خود را به نقطه ای نزدیک به توافق برساند در آن موقع است که باید موضع روس ها را بررسی کنیم. جایی که ممکن است تهران و مسکو دچار برخی اختلافات شوند که البته قابل حل است چرا که نه روس ها می خواهد بابت برجام رابطه خود را با ایران خراب کنند و نه ایران.
استنباط از صحبت های شما این است که اگر زمانی بخواهد توافق شکل بگیرد آمریکا باید امتیاز ویژه ای را به ایران بدهد تا ارزش به مخاطره انداختن روابط ایران و روسیه را داشته باشد؟
آمریکایی ها امتیاز ویژه ای نخواهند داد چرا که می دانند دستان ایران چندان باز نیست.
اینکه ایران به طور مستقل در محور چین و روسیه باشد برای آمریکایی ها حائز اهمیت است؟
قطعا اهمیت دارد. ایران با توجه به منابع و ظرفیت هایی که در حوزه انرژی دارد و همچنین به واسطه نوع بازیگری در خلیج فارس و خاورمیانه، نوع نقش آفرینی ایران در حوزه انرژی می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. در حال حاضر اگر مشکلی در خلیج فارس به وجود آید و مسیر تردد نفتکش ها دچار مشکل شود و یا به هر بهانه ای قیمت انرژی افزایش یابد مساله مطلوبی نخواهد بود. در حال حاضر متاسفانه دست های ایران بسته است و خیلی امکان مانور با وجود ابزارهای موجود ندارد. شاید اگر یک سال قبل توافق برجام احیا شده بود می توانستیم با دستان بازتر عمل کنیم. با شرایط سختی که آمریکا برای ایران و روسیه پس از جنگ اوکراین ایجاد کرده است، برای هر دو کشور گزینه ای جز نزدیکی نیست. اگر برجام احیا میشد و آمریکا در زمان بایدن تحریمهای ایران را لغو میکرد، اکنون شرایط بسیار متفاوتتر میشد و شاهد تعادل در سیاست خارجی ایران بودیم.
اما شرایط ایران انتخاب بین سخت و سخت تر است یعنی یا کمک کنیم که غرب از مشکل انرژی رهایی یابد و یا اینکه وارد مرحله ای از روابط با روسیه شویم که خیلی به منافع ملی کشور در بلندمدت نباشد. ایران عملا در شرایط اضطرار روابط خود با روسیه را به پیش می برد که چیز خوبی نیست. ایران و روسیه ظرفیت های زیادی برای گسترش روابط و همکاری ها دارند. با این حال خیلی بازار ایران و روسیه برای یکدیگر شناخته شده نیست. به طور طبیعی آن چیزی که ایران و روسیه را به هم پیوند زده شرایط اضطرارآمیزی بوده است که در سطح بین المللی به لحاظ سیاسی داشته ایم و ظرفیت ها و امکانات اقتصادی دخیل نبوده است. به همین دلیل است که بیش از ۲۰ سال از توافق کریدور شمال جنوب می گذرد و هیچ اتفاق قابل توجهی در این زمینه رخ نداده است. بنابراین ظرفیت های راهبردی اقتصادی ایران و روسیه برای یکدیگر تعریف نشده باقی مانده است.
جنگ اوکراین فضای ضدروسی را در سطح جهان ترویج داده است و در طرف مقابل کشورهای اروپایی نیز قرار گرفته اند که با تردید به امکان ادامه این فضا می نگرند. آخرین وضعیت کشورهای اروپایی نسبت به روسیه از جمله آلمان و همچنین موضوع تامین انرژی با توجه به فصل زمستان را تشریح کنید.
به طور طبیعی اروپایی ها در شرایط دشواری قرار گرفته اند. از طرفی امکان چشم پوشی نسبت به رفتارهای روسیه وجود ندارد و از طرفی امکان قطع روابط گسترده در حوزه انرژی که در دوران پسافروپاشی شوروی انجام شد. همانطور که می دانیم جنگ اوکراین در آستانه شروع به کار خط لوله نورد استریم ۲ بود که تمام مقدمات آن برای راه اندازی انجام شده بود و با سرمایه گذاری ها سنگین و تکنولوژی ها این فرصت برای آلمان فراهم شد تا چرخ اقتصاد خود را تقویت کند. با این شرایط دشوار در هر جای اروپا قیمت حامل های انرژی تا دو برابر نیز افزایش پیدا کرده است و این مساله چیزی نیست که تاکنون اروپایی ها آن را تجربه کرده باشند و از همه بدتر اینکه هیچ چشم اندازی برای مدیریت این معضل در کوتاه مدت دیده نمی شود. به زودی زمستان آغاز و سرما در شمال اروپا آغاز خواهد شد و مصرف انرژی در این کشورها به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و کار برای کشورهای اروپایی به شدت سخت خواهد شد. مردم اروپا نمی دانند که هزینه چه چیزی را می پردازند و سوال این است که چرا باید با حمله روسیه به اوکراین آنها تاوان دهند. اینکه اروپایی ها در این نبرد تا کجا می توانند مقاومت کنند مساله مهمی است. بارها تاکید کرده ام که جنگ روسیه و غرب در حوزه اقتصادی است و این حوزه است که سرنوشت جنگ را تعیین می کند. در واقع این اروپایی ها هستند که هزینه این جنگ را می دهند و آمریکا با وجود تبعات این جنگ از جمله تورم و گران شدن انرژی طرف اصلی نیست. سرنوشت جنگ به دو عامل بستگی دارد: یکی اینکه آیا هزینه های آن کمر روسیه را خم می کند و این کشور تسلیم می شود و یا اینکه اروپایی ها متضرر اصلی و در نهایت تسلیم خواهند شد. در حال حاضر دو طرف ابزارهای زیادی برای فشار به طرف مقابل دارند. اما اینکه بتوانند فشارها تحمیلی را تحمل کنند مقداری متفاوت است. اروپا می تواند خیلی از کالاها را به روسیه ندهد اما نمی تواند در مقابل فشارهایی که از جانب روسیه در حوزه انرژی به وجود می آید تحمل کند.
در حال حاضر روسیه توانسته است که شرایط اقتصادی داخلی خود را مدیریت کند؛ نرخ ارز کنترل شده و امکان جایگزین کردن کالاهای اروپایی نیز برای آنان فراهم شده است. اگر روسیه بتواند در این حوزه با موفقیت عمل کند به طور طبیعی تاثیرگذاری آن بر جنگ اوکراین نیز بیشتر خواهد شد.
نکته اینکه طلاق روسیه و اروپا در حوزه انرژی می تواند برای هر دو طرف بسیار خطرناک باشد. در نظریه های روابط بین الملل صلح یکی از خروجی های وابستگی های متقابل و همکاری ها در سطح بین المللی بود اما همانطور که جوزف نای می گوید جنگ اوکراین نشان داد که وابستگی های متقابل الزاما خطر جنگ را کاهش نمی دهد. در گذشته که روسیه و اروپا تا حد زیادی پیوند اقتصادی داشتند به این نقطه رسیدند اما وقتی در برهه ای قرار بگیریم که روسیه و اروپا بتوانند بدون وابستگی انرژی زندگی کنند ممکن است از حوزه های اقتصادی به حوزه های دیگری برویم. مانند حوزه های نظامی و امنیتی که انتظار می رود مجددا شاهد رقابت های تسلیحاتی و غیره باشیم که در دوران جنگ سرد از آن سراغ داریم.
احتمال جنگ جهانی سوم نیز وجود دارد؟
نظام های سیاسی در همه جای دنیا به این میزان از عقلانیت رسیده اند از ورود به بازی های بی انتها با خروجی ویرانگر اجتناب کنند.
در جنگ جهانی دوم این عقلانیت وجود نداشت؟
قطعا خیر. در واقع سلاح های کشتار جمعی و شیوه های جدید جنگ می تواند همه چیز را نابود کند. حتی اگر فرض کنیم که در جنگ غرب و روسیه سلاح های هسته ای به کار گرفته نشود. روسیه در حال حاضر بخش کوچکی از توانمندی خود را برای جنگ در اوکراین بسیج کرده است و نمی خواهد به یکباره تمام توانمندی خود را وارد عرصه نبرد کند.
آیا روس ها طبق برنامه خود به خوبی در جنگ اوکراین پیشروی کرده اند؟
خیر. برنامه اولیه روسیه پیش نرفت. آنها فکر می کردند که با فشار نظامی همه جانبه در روزهای اول جنگ باعث تسلیم و یا سقوط دولت کی یف می شوند. اما این مساله اتفاق نیفتاد و سراغ پلن بی رفتند که آن هم گروگان گرفتن شرق اوکراین به منظور تسلیم دولت اوکراین و یا ابزار چانه زنی برای غربی ها است. گفته می شود که ابعاد جنگ ممکن است گسترده تر شود اما در شرایط فعلی نمی توان پیش بینی دقیقی از آینده داشت چرا که سلاح های متعارف نیز می توانند تاثیر زیادی بر تحولات بگذارند. اگر روسیه و غرب نتوانند در بحث اقتصادی یکدیگر را شکست دهند و یک طرف ناگزیر به کوتاه آمدن نشود آن موقع در بحث نظامی ناچار هستند سرمایه گذاری بیشتری کنند که در این حالت به نظر می رسد که روسیه نسبت به غرب تمایل بیشتری از ابزار نظامی داشته باشد. به نظر می رسد که نه روسیه در این مقطع می خواهد کار به این نقطه برسد و نه اروپایی ها. در این شرایط نفع آمریکایی ها این است که روسیه همچنان درگیر جنگ باقی بماند و مانند یک غده سرطانی تمام توان و ظرفیت خود را در جنگ اوکراین از دست بدهد، دقیقا مانند همان اتفاقی که برای شوروی در بحث افغانستان افتاد. اما موضوع برای اروپایی ها متفاوت است و به دلایل اقتصادی و امنیتی نمی توانند شاهد طولانی شدن جنگ باشند. به نظر می رسد که مذاکراتی مانند مینسک بار دیگر احیا شود و عملا اوکراین قربانی ماجرا شود.
آیا می توان چین را برنده مناقشه اوکراین دانست؟ یا چنین برداشتی از موضوع اشتباه است؟
چین امیال و جاه طلبی های بزرگی را در سطح بین المللی داشته است که با مطرح کردن کمربند راه حلقه های پیوند خود را در زنجیره جهانی تثبیت می کردند و به عنوان کارخانه ای برای جهان که دسترسی به همه چیز دارد عمل می کردند. جنگ اوکراین مقداری این بازی را به هم زده است و جهانی شدن چین را با توجه به این بازی تا حدود زیادی با چالش مواجه کرده است. چین دیگر نمی تواند از خط آهنی که از شانگهای به لیسبون در پرتغال می رود حرفی بزند و یا حتی مسیرهایی که از آسیای مرکزی و یا ایران عبور می کرد. شاید در درازمدت این مساله خوشایند چینی ها نباشد اما در کوتاه مدت چین بیشتر از هر کشور دیگری سود بردند چرا که مطمئن هستند که جریان انرژی به سمت چین قطع شدنی نیست و طبق توافقاتی که دارند در حوزه انرژی و به طور مشخص حوزه گاز قیمت ها برای آنان قابل کنترل است. به هر حال این کشور در بازار سیاه نفت ارزان قیمت ایران و روسیه را خریداری می کند. از طرفی چینی ها برای کار اقتصادی با روسیه برنامه های متعددی داشتند اما در حال حاضر محدودیت هایی برای آنان ایجاد شده است اما می توان آنها را قابل حل دانست.
اگر توافق احیای برجام صورت بگیرد و تحریم ها لغو شود اروپایی ها ایران را یکی از جایگزین های انرژی روسیه دانسته و حاضر به سرمایه گذاری خواهند شد به نظر شما اگر چنین اتفاقی بیفتد آیا روسیه مانع این امر خواهد شد؟
احتمال اینکه پس از توافق اروپایی ها حاضر به سرمایه گذاری در حوزه گاز ایران شوند بسیارکم است. حداقل چند سال زمان می برد تا اروپایی ها نسبت به سرمایه گذاری امن در ایران متقاعد شوند. در ضمن اگر سرمایه گذاری نیز اگر صورت بگیرد چندین سال زمان می برد. با فرض اینکه تمام این مراحل طی شود روس ها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این اقدام به کار خواهند بست. به هر حال دست روسیه برای ممانعت از این روند خیلی بسته نیست. اما ایران باید به این سمت حرکت کند تا با جذب سرمایه بتواند به بازارهای خود تنوع بخشد، مساله ای که به ایران قدرت مانور خواهد داد.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰