آنچه بیش از هرچیز سینمای مستند را برجسته ساخته و به ارتباط گرفتن عمیق مخاطب با قصه آن می انجامد، حقیقت است. یعنی مخاطب سینمای مستند در همان ابتدا می داند که با قصه ای حقیقی که مابه ازای بیرونی دارد مواجه است؛ قصه ای که او صرفا برای دقایقی سرگرم شدن به پایش ننشسته بلکه واقعیتی است که دقیقا در جهان خارجی رخ داده است.
این مواجهه با حقیقت برای طرفداران سینمای مستند، مهمترین و منحصربه فرد ترین شاخصه این سینماست؛ سینمایی که مدعی آینه واری است و تلاش دارد تا حقیقت را بسیار پایبند به آنچه رخ داده، به تصویر بکشد.
اگرچه از ابتدای شناخت جامعه ایرانی از آثار مستند، حیات وحش (به دلیل رواج این جنس از مستند) معادلی برای سینمای مستند در نظر گرفته شده است اما هرچه آگاهی جامعه رشد کرده و شناخت از تولید و تماشای آثار مستند افزایش یافته است، دیگر مستندهای حیات وحش تمامیت سینمای مستند را نمایندگی نکرده و گونه (ژانر)های مختلف این سینما جای خود را در بین مخاطبان پیدا کرده است.
سینمای مستند از دل مردم برآمده است
مرتضی شعبانی مستندساز در توضیح دلایل اقبال سینمای مستند در بین مخاطبان ایرانی در سال های اخیر گفت: کلیدواژه ارتباط با مردم و راه رسیدن به قلب مردم، صداقت است. سینمای مستند سینمایی بسیار صادق و صمیمی است که چون از دل مردم برآمده وقتی از دل حرف میزند، طبیعتاً بر دل هم مینشیند.
وی افزود: اینکه مردم قبلاً با این سینما آشنایی نداشتند و امروز بیشتر نسبت به آن آگاه شدهاند از کاهلی ما و مسئولان است. اینکه سینمای مستند اندکی دیر در ایران پا گرفت، به این دلیل نبود که ما سینمای مستند نداشتیم که اتفاقاً فیلمهایی درخشان هم داشتیم اما زمانی طول کشید و خوشبختانه امروز مردم سینمای مستند را میشناسند و حتی شبکه مستند در تلویزیون، شبکهای پرمخاطب است.
تهیه کننده مستند زنانی با گوشوارههای باروتی (رضا فرهمند۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷) ادامه داد: من کاری به نگاه سازمانی ندارم. چراکه هر جا نگاه سازمانی، دیوان سالاری و دستوری باشد، کار خراب میشود اما هر جایی که حرکات، جوششی باشد و همه پای صحبت مردم مینشینند، معادله تغییر می کند. چون مستندساز خود را هنرمند یا از طبقهای دیگر نمیداند بلکه به کف جامعه میآید و با آدمها حرف میزند و احساس میکند که هیچ فاصلهای وجود ندارد و این دوربین برای بیان دردهای مردم حضور دارد.
مدیر مرکز مستند حقیقت اظهار داشت: این بسیار مهم است که مردم ما احساس کنند که جایگاهی در فضای هنری دارند و این جایگاه متعلق به سینمای مستند است و بر همین اساس اقبال سال های اخیر به سینمای مستند یکی به دلیل صداقت فیلمساز و دوم به دلیل مردمی بودن تریبون مستندساز بوده است.
وی تاکید کرد: انحصار باید از بین برود و منظور، جنبه سیاسی آن نیست. یعنی اگر ما بتوانیم بهراحتی فیلمهایمان را پخش کنیم، دیگر احتیاجی به حمایتهای دولتی نداریم و پیشتر نیز این انحصار در سینمای هنر و تجربه شکست.
یکی از مسائل جدی ما موضوع پخش است
شعبانی با اشاره به تسهیل شیوه های دستیابی مردم به آثار مستند بیان کرد: وقتی واسطههای بین فیلمساز و مردم از بین بروند و به مسائلی تسهیلاتی مانند وی او دی یا تلویزیون بدل شوند یا هنر و تجربه تبدیل به پیشخوانهایی برای ارائه فیلمهای مستند شوند و مردم پول بدهند، بسیاری از مشکلات حل می شود و اتفاقاً سینمای مستند اگر بتواند اقتصاد خودش را بهخوبی مدیریت کند، از پس خودش برمیآید. چراکه برای مردم خرید بلیت فیلم مستند موضوعی بسیار بدیهی و معمول است و این اتفاق بهراحتی میافتد.
این تهیه کننده سینمای مستند یادآور شد: البته درجایی که نگاهی سازمانی به همهچیز وجود دارد که همهچیز را دسته بندی کنیم، آنگاه کار، سخت میشود. اگر سینمای مستند قرار است که منشأ اثر باشد بخشی به سینماگر مستند بازمیگردد که صادق باشد و دردهای مردم را بهدرستی منعکس سازد و واقعاً تلاش کند که بر خط عدالت حرکت کند. چون سینمای مستند جاده لغزندهای است که میتوانید با یک کادر یا یک تصویر یا یک اتفاق پایتان را بر حقیقت بگذارید و از آن عبور کنید.
شعبانی گفت: داشتن تقوای رسانهای فیلمساز به این موضوع بسیار کمک میکند که فیلمش منشأ اثر باشد. از سوی دیگر برخورداری از جایی که ما بتوانیم فیلمهایمان را رصد کنیم، یعنی چه تلویزیون، وی او دی و هرجای دیگری برای کیفیت و خروجی کار ما مهم است.
تهیه کننده مستند مردان زندگی (یحیی رضایی ۱۳۹۹) ادامه داد: یکی از مسائل جدی ما موضوع پخش است وگرنه نه در تولید مشکل داریم نه در محتوا و نه در هیچچیز دیگری. اگر انحصار و حلقه پخش بازتر شود، آن زمان سینمای مستند سینمای تأثیرگذارتری خواهد شد.
۵۵۲۴۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰