هرچند میتوان روابط دو کشور را به دوره های زمانی مختلفی مانند تقابل در دهه اول انقلاب، تنش زدایی در دهه دوم و گسترش رقابتها و تنشها در دهه های بعد تقسیم بندی کرد، اما تداوم مشکلات و چالشها در روابط طرفین، همواره به عنوان مشخصه مهم این روابط بوده است. علیرغم اینکه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تغییرات مهم در سیاستهای منطقه ای عربستان و به خصوص گسترش رقابتها و تنشهای سیاسی شکل گرفته با ایران در طول پانزده سال گذشته از دلایل عمده این تقابل بوده است، اما صرفاً در دوره ملک سلمان بود که همراه با به قدرت رسیدن نخبگان سیاسی جدید با محوریت محمدبن سلمان، این رقابت و رویارویی شکل نوینی به خود گرفته است. طوری که عربستان رویکردها و گرایشات محافظه کارانه و به نسبت متعادل گذشته را تا حد زیادی کنار نهاده و در قالب تقویت رویکردهای کنشگرانه تهاجمی، در رقابت و دشمنی آشکار با جمهوری اسلامی ایران گام برداشته است.
با توجه به ابعاد مختلف سیاست منطقه ای جدید عربستان، محور اصلی و انتظام بخشی این سیاست مقابله با نقش و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تلقی شده و سایر ارکان و ابعاد سیاست خارجی آن، عمدتاً حول این محور ساماندهی شده اند. رهبران سعودی علاوه بر اینکه در ابعاد مختلف گفتمانی و موضع گیرهای سیاسی و رفتاری به تقابل و دشمنی با ایران پرداخته اند، در عمل نیز تلاشهایی را برای مقابله با نفوذ ایران انجام داده اند. این تلاشهای تقابلی عربستان در برابر ایران، در دوره ملک سلمان با وجود منابع و انگیزه های ملی، بیش از آنکه جنبه انفرادی داشته باشد، در قالبهای دسته جمعی و همکاری جویانه و تا حد زیادی با تشدید فشارهای آمریکا علیه ایران در قالب فشارحداکثری طراحی و هدایت شده است. چنین سیاستی در کنار تقویت حضور نیروهای خارجی در خاورمیانه، بر مشکلات موجود و بیاعتمادی بین ایران و عربستان دامن زده است و باعث شده تا روابط تهران و ریاض با عدم قطعیت ها و پیچیدگیهای بسیاری همراه باشد. این درحالی است که در صورت تغییر رویکرد خصمانه ریاض، ایران و عربستان با مدیریت بحران روابط تنش آمیز بین خود میتوانند به سمت سناریوهای مختلفی مانند تنش زدایی و عادی سازی روابط، شکل دهی به همکاریهای جدید و ایجاد کنسرت منطقه ای و در حالت آرمانی ایجاد نظم امنیتی دسته جمعی مشارکتی سیر کرده و به حل و فصل مسالمت آمیز بحرانهای منطقه ای بپردازند.
علیرغم وجود چنین سناریویی، شاهد تصورات متفاوت و درک جدید حکام سعودی از تهدیدها و ناامنیها در حوزه داخلی و منطقهای هستیم که بازتاب آن در سیاست خارجی تهاجمی این کشور در سالهای اخیر نسبت به ایران دیده شده است. یکی از اقداماتی که سعودیها برای توجیه این جهتگیری مطرح میکنند، گسترش نفوذ ایران بهعنوان منبع تهدید امنیت در سطح منطقه است. اما در حقیقت این نشأت گرفته از رویای عربستان است که همواره برتری و هژمون شدن در خاورمیانه را مدنظر داشته است. در عین حال حضور و نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، باعث شده تا این کشور در عمل نتواند به اهداف جاه طلبانه خود برسد. به همین دلیل به اتخاذ این رویکرد تهاجمی روی آورده است. انتخاب این راهبرد که در دوره ملک سلمان بر موازنه و مهار ایران متمرکز شده، حاکی از آن است که ریاض چندان از الگوی نظم مبتنی بر توازن قوای خاورمیانه راضی نبوده و به دنبال ایفای نقشی برتر در معادلات منطقهای است و رسیدن به این مهم را در چارچوب ائتلافسازیهای سیاسی- نظامی و در پرتوی سیاست تضعیف قدرت راهبردی ایران و در نهایت، حذف این کشور از نظم سازی منطقهای دنبال میکند. همکاری با آمریکا در قالب تحریمهای ضد ایرانی، کوشش برای ترغیب آمریکا جهت حمله به ایران، همکاری اطلاعاتی با اسرائیل برای حمله به مراکز هستهای ایران، به همراه اقدامات متعددی همچون فشار عربستان و متحدانش به دولتهای شیعی عراق، تلاش برای تضعیف جریانهای شیعه و حزبالله در لبنان، حمایت از حاکم بحرین و ممانعت از استقرار دموکراسی و قدرتیابی شیعیان در بحرین و خارج کردن سوریه از صف متحدان ایران از طریق تغییر رژیم در این کشور، با حمایت از گروههای تندرو و جهادی- سلفی و همچنین تهاجم آشکار به یمن، تجلی تقابل عربستان با ایران و در راستای سیاست سعودیها مبنی بر دشمنی و مهار نفوذ ایران در منطقه قابل ارزیابی است.
واقعیت این است که عدم شناخت درست مقامات ریاض از مفهوم واقعی امنیت منطقه ای باعث شده تا این کشور با اتخاذ سیاستهای جاه طلبانه و یکجانبه گرایانه خود، هزینههای زیادی را به ملتهای منطقه وارد کند. این در حالی است که امنیت یک مفهوم به هم پیوسته است. طوری که در هر منطقهای از جهان، نمیتوان فقط برای بعضی از کشورها وجود داشته باشد در حالی که دیگران از آن بیبهره هستند. ایران و عربستان، واقعیتهای این منطقه هستند، باید در این منطقه در کنار هم زندگی کنند و عربستان نمیتواند جمهوری اسلامی ایران را از نظم سازی منطقه ای حذف کند.
با توجه به چنین رویکرد خصمانه ای که از طرف سعودی ها دنبال میشود آنچه به نظر میرسد این است که جمهوری اسلامی ایران باید هوشیاری و آمادگی خود را در برابر توطئه های عربستان بالا برده و با همگرا کردن ظرفیتها و ابزارهای قدرت سخت و نرم در قالب راهبرد قدرت هوشمند، در مقابل تهدیدات عربستان سعودی و تلاشهای این کشور در چارچوب حمایت از امنیتی سازی ایران، عمل کند. به عبارتی قدرت سخت نهادهای نظامی و امنیتی و قدرت نرم نهادهای سیاسی و دیپلماتیک را به عنوان دو بال هماهنگ راهبرد قدرت هوشمند به کار گیرد. در محور قدرت سخت یا موازنه سازی سخت، حفظ ظرفیت بازدارندگی و تقویت اهرمهای مهار در جهت ممانعت از اعمال محدودیتها و جاه طلبیهای بیشتر از سوی رهبران سعودی ضروری است. در محور قدرت نرم هدف اصلی خنثی سازی سیاست امنیتی سازی و همچنین مدیریت کنشهای معطوف به اعمال فشارهای همه جانبه بر تهران، با تأکید بر رویکرد گفتمانی تنش زدایی و در چارچوب هنجارهای پذیرفته شده بین المللی که در طول سالهای اخیر همواره از طرف وزارت امور خارجه با استفاده از رویکرد دیپلماتیکی و رسانه ای دنبال شده است، می تواند در میان مدت به کاهش اثرات گفتمان امنیتی سازی ریاض منجر شود.
*کارشناس روابط بین الملل و خاورمیانه
310 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰