کتاب «اسم تو مصطفاست» زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده، به روایت همسر اوست که به قلم «راضیه تجار» نوشته و توسط انتشارات «روایت فتح» در ۲۷۲ صفحه منتشرشده است.
به مناسبت مزینشدن این کتاب به تقریظ مقام معظم رهبری،با راضیه تجار گفتوگو کردهایم. تجار، متولد 1326 است.از جمله سوابق کاری او میتوان به این موارد اشاره کرد: یکی از مؤسسان«انجمن قلم» و دبیر انجمن «آن»، مسئول صفحه ادب و هنر روزنامه جامجم و 17 سال همکاری با این روزنامه، عضو هیئتعلمی بنیاد «پروین اعتصامی»، عضو شورای فیلمنامهنویسی و ادبیات در بنیاد فارابی، دبیر تحریریه فصلنامه قصه، عضو شورای داستاننویسی بنیاد دفاع مقدس و… . این نویسنده در داستان هایش با نثری شاعرانه و احساسی به نقش زنان در مسائل مربوط به جبهه و جنگ میپردازد. دیگر آثار راضیه تجار، عبارتاند از: «نرگسها»، «زن شیشهای»، «سفر به ریشهها»، «شعله و شب»، «سنگ صبور»، «از خاک تا افلاک»، «ستاره من»، «جایی که آسمانش آینه کاریست»، «گمان مبر که شعله بمیرد»، «کوچه اقاقیا»، «فانوسی بیفروز»، «زندگینامه داستانی شهید شیرودی»، «زندگینامه داستانی شهید بابایی»، «مجموعه داستان آرام شب بخیر» و «جای خالی آفتابگردان».
ایده نوشتن این کتاب از چه زمانی به ذهنتان رسید؟
بنده در گذشته، کتابهایی درباره زندگی شهدا نوشته بودم و پس از شهادت مصطفی صدرزاده و شنیدن خصوصیات او، به نوشتن کتابی برای این شهید ترغیب شدم و به سراغ خانوادهاش رفتم. برای شروع کار و ارتباط با فضای زندگی مصطفی صدرزاده، ابتدا از خانواده او درخواست کردم اطلاعاتی را در اختیارم بگذارند تا پیوندی قلبی و درونی با این شهید برقرار کنم. چون معتقدم برای نوشتن هر اثری باید ارتباطی قلبی و خودجوش در ذهن و جان نویسنده با موضوعی که قصد دارد درباره آن بنویسد، بهوجود آید. نوشتن این کتاب، همزمان با ایام شهادت صدرزاده بود. آن روزها حال همسر شهید زیاد مساعد نبود و همین موضوع کار نوشتن را سختتر میکرد. بعد از مدتی که با زندگی صدرزاده بیشتر آشنا شدم، ایدهای متفاوت به ذهنم رسید. با خودم گفتم باید این اثر را فراتر از روایتگریهای معمول داستانوار بنویسم و همچنین برای خواندنیتر شدن اثر، فضاسازیها باید به مناسبترین شکل ممکن خلق شود. استفاده از توصیفها و آرایههای مختلف هم کمک بزرگی به من کرد.
نوشتن داستان آزاد با نوشتن برای شهدا چه تفاوتهایی دارد؟
بهطورکلی نوشتن هر داستانی، ریشه در واقعیتها دارد؛ اما در داستانهایی که باید به شخصیتهای بیرونی و واقعی وفادار باشیم، باید طوری بنویسیم که همزمان با ایجاد جذابیت، به روایتهای واقعی زندگی اولشخص داستان لطمهای وارد نشود. در این نوع داستانها استفاده از تخیل باید به شکلی باشد که شخصیت اصلی تحریف نشود. نوشتن برای شهدا دارای ظرافتهای خاصی است؛ به این معنی که نویسنده میتواند برخی از فضاها را در ذهن خود بسازد اما این فضاها باید کاملاً واقعی روایت شوند تا وقتی خانواده قهرمان داستان، کتاب را میخواند، قبول کند که روایت زندگی آنها بهصورت درست، رویاروی مخاطب قرارگرفته است.
درباره مشکلاتی که در حوزه نویسندگی برای شهدا وجود دارد، توضیح دهید.
نوشتن برای شهدا به چند حوزه روایتنویسی، داستاننویسی و… تقسیم میشود و در همه این حوزهها، نویسندگان باید از میان افرادی انتخاب شوند که به اصول نگارش و داستاننویسی مسلط باشند. برخی با این تصور اشتباه که روایتنویسی نیازی به تخصص ندارد، دستبهقلم میشوند و کارهایی را تولید میکنند. در صورتی که فردی که روایتی را مینویسد، باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که اثر او حس، مفهوم و اندیشه نهفته در آنچه نوشته را به مخاطب منتقل کند. باورپذیر بودن، ویژگی دیگر روایتنویسی است؛ اما گاهی در بعضی موارد در حوزه شهدا آثاری نوشته میشود که دارای این قوتها نیست. این نوشتهها بهجای تأثیرگذاری مثبت، نتیجه معکوس دارد و باعث دلزدگی مخاطبان از مطالعه این آثار میشود. متأسفانه هماکنون در این حوزه آثاری ضعیف در حال تولید است و انگار کسی نمیتواند از ورود افراد غیرنویسنده به این حوزه جلوگیری کند. اگر با همین روند نوشتنها ادامه یابد، بازار پر میشود از آثاری که جذابیتی برای خواننده ندارد.
کتاب «اسم تو مصطفاست» شامل چه بخشهایی از زندگی شهید صدرزاده میشود؟
من بهعنوان نویسنده، در همان ابتدای کتاب به مخاطب میگویم که قهرمان این داستان، شهید شده است. در ادامه، از زبان همسر این شهید با انتخاب زاویه دید نمایشی، داستان را مینویسم. در سراسر کتاب، همسر شهید با او درحال گفتوگوست. او در این کتاب فرازهایی از زندگی هشتسالهاش با مصطفی صدرزاده را روایت میکند. دیالوگها شامل بخشهایی از زندگی آنهاست که قابلیت مانایی در ذهن مخاطب و حفظ خط داستانی را دارد. یکی از نقاط اوج داستان، ناظر به ماجرای رفتن مصطفی صدرزاده برای دفاع از حرم است.
استقبال مخاطب از این اثر نسبت به دیگر آثاری که تا امروز نوشتهاید، چگونه بوده است؟
درباره استقبال از این اثر باید به این نکته اشارهکنم که من در گذشته آثار زیادی نوشتهام که با استقبال بالای مخاطبان روبهرو شده است؛ اما در این کار به گمان خودم از سطح کارهای گذشتهام بالاتر رفتهام. من در این کتاب با مخاطبانی روبهرو شدم که به دلیل موضوع داستان، ارتباط عمیقتری با کتاب برقرار کردند. باید به این نکته اشاره کنم که با توجه به استقبال خوب خوانندگان، امروز این کتاب به چاپ بیست و دوم رسیده است.
و سخن پایانی؟
نوشتن این سبک کتابها از چندین جنبه دارای اهمیت است؛ ولی همانطور که پیشازاین گفتم، باید برای نوشتن در این حوزه از نویسندگان مسلط، بیش از پیش بهره بگیریم تا از وارد آمدن هر ضربهای جلوگیری شود.
2323
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰