با توجه به شرایط و وضعیت حکومت طالبان، سؤال بنیادی که مطرح میباشد، این است که آیا حمایت حکومت طالبان از مقاومت فلسطین و موضعگیری صریح علیه اسرائیل، صرف یک تاکتیک سیاسی است یا بخشی از استراتژی بلند مدت جنبش طالبان در حمایت از مقاومت مسلحانه در فلسطین است؟
برای پاسخ به این سؤال بنیادی، لازم است که علاوه بر بیانیههای طالبان، رفتارشناسی طالبان در قبال مسئله فلسطین را در دوسال گذشته، مورد دقت و بررسی قرار داد.
بررسی رفتارشناسی طالبان در دو سال گذشته، نشان میدهد که حکومت طالبان در برابر وضعیت و حوادث فلسطین، دارای رویکرد نسبتا فعال بوده و در ابعاد مختلف فعالیتهای متعدد و سازمان یافته داشته است.
موضع حکومت طالبان در قبال فلسطین در بعد فرهنگی
در بعد تبلیغاتی و فرهنگی؛ حکومت طالبان در عین حال که یکی از مهمترین میدانهای شهرکابل را به نام «بیتالمقدس» نامگذاری کرد و نماد بیت المقدس را در آنجا تأسیس کرد، در ماههای رمضان هر سال بخصوص در جمعه آخر این ماه به عنوان روز قدس، در سطح شهر کابل بیلبوردهای مختلف را در حمایت از مقاومت فلسطین، در سطح وسیع نصب کرده است.
موضع حکومت طالبان در قبال فلسطین در بعد دیپلماتیک
در بعد دیپلماتیک؛ در عین حال که هر نوع رابطه نزدیک طالبان با مقاومت فلسطین، برای آمریکا و غرب، خوشآیند نبود، مقامات طالبان با رهبران سیاسی فلسطین ارتباط نزدیک برقرار کرد و در پاییز سال گذشته، ذبیح الله مجاهد سخنگوی دولت طالبان با اسماعیل هنیه مسئول دفتر سیاسی جنبش حماس دیدار و گفتگو کرد.
موضع حکومت طالبان در قبال فلسطین در بعد رسانهای
در بعد رسانهای و موضعگیری سیاسی؛ در برابر حملات و رفتارهای اسرائیل در دو سال گذشته، حکومت طالبان تلاش کرده است تا هم بلافاصله اعلام موضع کند و هم موضعگیریهای مکرر داشته باشد.
از ارزیابی رفتارشناسی طالبان در این دوسال گذشته، این نکته به دست میآید که طالبان در عین حال که متوجه «همپیمانی» میان «آمریکا – غرب – اسرائیل» بوده است، با این وجود، همچنان حمایت خود را از مقاومت فلسطین به طور محسوس اعلام کرده و هر روز تقویت و بیشتر کرده است.
از این رویکرد و رفتار حکومت طالبان به طور واضح قابل استنباط است که حکومت طالبان بنا به هر دلیلی، حمایت از فلسطین و داعیه فلسطینیان را بعنوان یک استراتژی بلند مدت در سیاست خارجی خود برگزیده است و در این عرصه تلاش دارد تا در جهان اسلام پیام واضح و صریح خود را اعلام کند.
با این برداشت، سؤال بعدی این است که استراتژی طالبان در قبال وضعیت فلسطین بر مبنای چه محورهایی استوار است؟
از بررسی تمام بیانیههای صادرشده طالبان در دو سال گذشته، آنچه که به دست میآید این است که حکومت طالبان در قبال مسئله فلسطین، رویکرد و یا راهبرد تازهای را نتوانسته است مطرح کند ولی تلاش جدی به خرج داده است تا خود را با همان راهبرد کلی جهان اسلام در قبال فلسطین، هماهنگ کند.
ابعاد مختلف بیانیه اخیر طالبان در قبال عملیات طوفان الاقصی
بر اساس این رویکرد، در بیانیه روز شنبه طالبان ۱۵ مهرماه در قبال مقاومت جنبش حماس و مردم فلسطین، به طور خاص سه محور بیشتر برجسته شده است:
نخست؛ حکومت طالبان، رژیم اسرائیل را مسبب اصلی وضعیت فلسطین و حمله اخیر حماس میداند و در بیانیه خود تصریح کرده است: «بروز چنین حوادثی ناشی از پایمال نمودن حق ملت مظلوم فلسطین توسط صهیونیستهای اسرائیلی و توهین و بیاحترامی مکرر به اماکن مقدسه مسلمانان است.»
دوم؛ طالبان مقاومت فلسطین و آزادسازی خاک فلسطین را «حق مشروع» و اسرائیل را اشغالگر و غاصب میداند و در بیانیه خود آورده است: «امارت اسلامی هر نوع دفاع و مقاومت مردم فلسطین برای آزادی سرزمین و مقدسات خویش را حق مشروع آنها میداند.»
سوم؛ طالبان، بر ایجاد یک کشور مستقل فلسطین در خاک فلسطین، بعنوان راه حل تأکید کرده است. طالبان از جامعه جهانی، کشورها و سازمانهای اسلامی مخصوصا کشورهای تأثیرگذار در منطقه، درخواست کرده است تا «برای حل قضیه فلسطین بر مبنای اعطای حقوق مشروع فلسطینیها، دست به کار شوند.»
سؤال اساسی دیگری که مطرح میباشد، این است که آیا طالبان در حمایت از مقاومت فلسطین وارد مرحله حمایت نظامی نیز خواهد شد؟
به احتمال خیلی زیاد به نظر میرسد که طالبان حداقل در شرایط حاضر، وارد این مرحله نخواهد شد. زیرا براساس توافقنامه سیاسی طالبان و آمریکا در دوحه، طالبان متعهد شده است که از هرگونه تهدید علیه آمریکا و همپیمانان آن، پرهیز میکند. با این نگاه، فعلا حمایت طالبان از مقاومت فلسطین به صورت حمایت قاطع سیاسی، باقی خواهد ماند.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰