«تو را برای همین روز میخواستم عباس! ناز بازوان تو! حالا بدان که چرا در ابتدای ورودت به این جهاد، بر دستها و بازوان تو بوسه میزدم و سر انگشتانت را به آب دیده میشستم. باغبان اگر در آینه نهال، شاخسار سر به آسمان کشیده درخت را نبیند که باغبان نیست. (از کتاب سفای آب و ادب نوشته سید مهدی شجاعی)
هیچ تفسیری و هیچ بیانی نمی تواند گویای رازها و پیچیدگی های حقایق رخدادهای کربلا باشد. هیچ بیانی توانایی گفتن از عباس ابن علی (ع) را ندارد. چه باید گفت و چگونه باید سرود. گزارش خبرآنلاین در روز تاسوعا را با شعر ناب مرحوم سید حسن حسینی آغاز می کنیم که روایت متفاوتی است در بیان مقام ماه بنی هاشم (س):
به گونهٔ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانهٔ حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
در کربلا تا روز نهم محرم خبری از جنگ نبود. سپاهیان دشمن مانع حرکت آن حضرت به کوفه شده بودند و اصرار می کردند که ایشان با یزید بیعت کند و امام هم نمی پذیرفت. در روز نهم – یعنی تاسوعا – شمر وارد کربلا شد و نامه ابن زیاد را به عمر بن سعد داد که دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتی به این کار نداشت اما حاضر نشد که کنار بکشد.
رخدادهای زیر بر اساس منابع مستند تاریخی در روز تاسوعا اتفاق افتاده است.
شیخ کلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که آن جناب فرمود: تاسوعا روزی بود که جناب حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند بسبب کثرت سپاه و بسیاری لشکر که برای آنها جمع شده بود و جناب حسین(ع) و اصحابش ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود پدرم : فدای آن غریب .
1. محاصره خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.
2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین(س)
در این روز شمر برای حضرت عباس(ع) و برادرانش امان نامه آورد . او خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رسانید وبانگ برآورد:”أین بنو اختنا”: “پسران خواهر ما کجایند”؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین فرمودند: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عباس در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس(س) با صدای بلند فرمود:”لعنت خدا بر تو و امیر تو و بر امان تو باد. ما را امان می دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد”؟!
3. در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین(ع)
در عصر تاسوعا امام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند. چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام کرد و معلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول کرده که شبی را صبر کنند.
4. آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد و شمر نامه ابن زیاد را آورد.
5. خطابه امام حسین برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.
/6262
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰