در دنیایی با  قطبیت سیاسی شدید، روشن فکری با اعتبار شما چه می‌کند؟

گاهی اوقات، مسئله این نیست که چه چیزی می‌گویید، بلکه نحوه بیان آن مهم است. بلکه مسئله این است که شما چه کسی هستید یا دست‌کم، به نظر می‌رسد چه کسی باشید. آمریکایی‌ها می‌گویند که ارزش روشن فکری را درک می‌کنند، تا زمانی که متحدان سیاسی آن‌ها به حرف‌های طرف مقابل گوش دهند. این یکی

کد خبر : 485562
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۸
در دنیایی با  قطبیت سیاسی شدید، روشن فکری با اعتبار شما چه می‌کند؟


گاهی اوقات، مسئله این نیست که چه چیزی می‌گویید، بلکه نحوه بیان آن مهم است. بلکه مسئله این است که شما چه کسی هستید یا دست‌کم، به نظر می‌رسد چه کسی باشید. آمریکایی‌ها می‌گویند که ارزش روشن فکری را درک می‌کنند، تا زمانی که متحدان سیاسی آن‌ها به حرف‌های طرف مقابل گوش دهند.

این یکی از نکات مهمی است که از مقاله اخیر محققان دانشکده تحصیلات تکمیلی بازرگانی دانشگاه استنفورد، اس. کریستین ویلر و محمد حسین (دکتری ۲۰۲۴) حاصل شده است. این مقاله در واقع، نحوه ارزیابی ما از روشن فکری و بدون تعصب بودن دیگران نسبت به دیدگاه‌های سیاسی مخالف را بررسی می‌کند. تحقیقات آن‌ها به توضیح این موضوع کمک می‌کند که چرا قطبیت سیاسی در ایالات متحده به بالاترین حد خود رسیده است و راهبردهای بالقوه‌ای را برای پر کردن شکاف فزاینده بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان پیشنهاد می‌کند.

ویلر، که استاد بازاریابی است، و حسین، که به‌زودی در سمَت استادیار در دانشگاه کلمبیا فعالیت خواهد کرد، می‌خواستند پیامدهای تأثیرگذار بر شهرت را به دلیل پذیرش دیدگاه‌های مخالف در دورانی را درک کنند که رسانه‌های اجتماعی وابستگی‌های سیاسی و نظرات افراد را به موضوعی عمومی تبدیل کرده‌اند. حسین توضیح می‌دهد که در گذشته که آمریکایی‌ها اخبار را در خلوت خانه‌های خود می‌خواندند یا تماشا می‌کردند، «دیگران نمی‌دانستند چه نوع اطلاعاتی را تحلیل می‌کنند.» اما اکنون، هر کسی می‌تواند در فیسبوک یا X (توئیتر سابق) ببیند که دوستان یا همکارانشان اخبار را از کجا دریافت می‌کنند و چه حساب‌هایی را دنبال می‌کنند.

حسین و ویلر بررسی کردند که این دیدگاه چگونه بر نحوه ارزیابی ما از افرادی که مایل به تحلیل اطلاعات سیاسی از اعضای حزب مخالف هستند، تأثیر می‌گذارد. تحقیقات قبلی، دو احتمال به ظاهر متناقض را پیشنهاد کردند. از یک سو، مطالعات نشان می‌دهند که ما تمایل داریم به افرادی که پذیرای دیدگاه‌های سیاسی مخالف هستند، احترام بگذاریم. اما تحقیقات همچنین نشان می‌دهند که تعداد فزاینده‌ای از آمریکایی‌ها اعضای حزب مخالف را افرادی بی‌خرد، غیردوستانه و غیراخلاقی می‌دانند.

در مجموعه‌ای از مطالعات، حسین و ویلر نشان دادند که مردم احتمالاً اعضای حزب خود را که با اعضای حزب مخالف تعامل دارند، تحسین می‌کنند. اما این تحسین زمانی که هم‌حزبی‌ها با اعضای حزب مخالف یا «خارج از حزب» تعامل داشته باشند که همان دیدگاه‌های مخالف را دارند، به‌عدم تأیید تبدیل می‌شود. به گفته حسین: «زمانی که منبع متعلق به خارج از حزب بود، بهایی برای شهرت وجود داشت: مردم برای گوش دادن و تعامل با دیدگاه‌های مخالف مجازات می‌شدند. اما وقتی منبع به حزب خودشان تعلق داشت یا حزب منبع ناشناخته بود، افرادی که با دیدگاه‌های مخالف تعامل داشتند، به چشم مثبت دیده می‌شدند.»

برای توضیح این مطلب، سناریوی زیر را در نظر بگیرید: جو و کامالا هر دو دموکرات هستند. بر اساس یافته‌های حسین و ویلر، جو احتمالاً کامالا را به خاطر گوش دادن به صحبت یک دموکرات دیگر، یا حتی کسی که وابستگی حزبی آشکاری ندارد، تحسین می‌کند که در موضوعی مانند حقوق باروری با خط حزب مخالف است. اما اگر کامالا مایل باشد به حرف یک جمهوری‌خواه گوش کند که همان موضع را در این موضوع دارد، احتمالاً نظرش نسبت به او به‌شدت منفی خواهد شد.

ویلر می‌گوید: «بسیاری از خصومت‌های سیاسی که امروز مشاهده می‌کنید، کمتر به خود ایده‌ها مربوط می‌شوند و بیشتر وابسته به تیمی است که به آن تعلق دارید.» به‌عبارت دیگر، «این مسئله بیشتر به هویت گروهی مربوط است تا ایدئولوژی.»

از حد و حدود عبور کردن

در تحقیقات ویلر و حسین، این الگو در طیف وسیعی از زمینه‌ها و موضوعات وجود داشت: در مجموعه‌ای از آزمایش‌ها، شرکت‌کنندگان، افرادی را تحسین می‌کردند که پذیرای منابع درون‌حزبی با دیدگاه‌های مخالف بودند. اما به کسانی که با منابع خارجی با همان دیدگاه‌ها تعامل داشتند، با تحقیر نگاه می‌کردند. این واکنش‌ها عمدتاً ناشی از کلیشه‌ها بود، به‌ویژه این باور که اعضای حزب مخالف، رفتار غیراخلاقی دارند.

«بسیاری از خصومت‌های سیاسی که امروز مشاهده می‌کنید، کمتر به خود ایده‌ها مربوط می‌شود و بیشتر درباره تیمی است که به آن وابسته هستید.»

اس کریستین ویلر

در یک مطالعه، ویلر و حسین از شرکت‌کنندگان خواستند تصور کنند که با جان، فردی خیالی که به حزب آن‌ها تعلق دارد، صحبت می‌کنند. جان یا مایل به دنبال کردن یک حساب X متعلق به عضو حزب مخالف، که او را سام می‌نامیم، بود یا تمایلی نداشت. پس از مشاهده حساب سام، که دیدگاه‌های سیاسی موثقی را ارائه می‌داد، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا نگرش‌های خود را درباره جان با بقیه در میان بگذارند و میزان اخلاقی بودن سام و ایده‌های او را ارزیابی کنند. همان‌طور که انتظار می‌رفت، ۵۵٪ تا ۶۰٪ از شرکت‌کنندگان سام را غیراخلاقی دانستند و نظرشان منفی بود. زیرا جان، دیدگاه‌های سام را پذیرفته بود. اما کسانی که رفتار سام را غیراخلاقی نمی‌دانستند، تمایل جان برای دنبال کردن او را تأیید کردند.

ویلر و حسین هنگامی که از شرکت‌کنندگان خواسته شد تصور کنند که هم‌حزبی‌هایشان دیدگاه‌های مخالف را در تجمعات یا سخنرانی‌ها یا از منابع بزرگی مانند باراک اوباما و دونالد ترامپ تحلیل می‌کنند، نتایج مشابهی را مشاهده کردند. صرف نظر از زمینه یا موضوع — سقط جنین یا حقوق اسلحه، مهاجرت یا تغییرات آب و هوا، ایده‌های بیان شده کمتر از هویت حزبی فرد بیان کننده اهمیت داشتند.

فشارها قطبیت را تشدید می‌کند

یافته‌های تیم نشان می‌دهد که فشار همتایان ممکن است یکی از عوامل مهم تشدید قطبیت سیاسی در ایالات متحده باشد، با این که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان از تعامل با یکدیگر خودداری می‌کنند تا مبادا توسط هم‌حزبی‌هایشان به خاطر این کار محکوم شوند. اما آن‌ها به راه‌هایی برای کاهش این مشکل نیز اشاره می‌کنند.

ویلر و حسین دریافتند که آن‌ها می‌توانند هزینه پذیرش اعضای حزب مخالف را با تنظیم میزان اشتراکات بین منابع خارجی و نظرات و شیوه‌های زندگی معمول دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان، افزایش یا کاهش دهند.

به عنوان مثال، یک دموکرات معمولی ممکن است در کالیفرنیا زندگی کند و به موسیقی R&B گوش دهد، در حالی که یک دموکرات غیرمعمولی ممکن است در تگزاس زندگی کند و از موسیقی کانتری لذت ببرد. هرچه یک دموکرات بیشتر از نمونه اولیه فاصله می‌گرفت، احتمال اینکه جمهوری خواهان او را غیراخلاقی تلقی کنند کمتر می‌شد و بیشتر احتمال داشت که هم‌حزبی‌هایشان که با آن دموکرات تعامل داشتند را تحسین کنند. (این پویایی زمانی که دموکرات‌ها با جمهوری‌خواهان غیرمعمول تعامل داشتند نیز رخ داد.) چیزی مشابه زمانی اتفاق افتاد که محققان منابع خارج از حزب را با دادن جزئیات شخصی مانند علاقه به پیاده‌روی شبانه انسانی کردند.

این یافته‌ها نشان می‌دهند که اگر می‌خواهیم از موانع اعتباری ناشی از کلیشه‌ها که مانع از تعامل ما با مخالفان سیاسی می‌شوند، عبور کنیم، ممکن است بخواهیم نشان دهیم که ما افرادی متمایز هستیم، نه لیبرال‌ها یا محافظه‌کاران کلیشه‌ای. مطابق با این منطق، ویلر و حسین اکنون در حال بررسی هستند که آیا مردم می‌توانند تعامل با اعضای حزب مخالف را با ابراز نارضایتی از حزب خود تسهیل کنند یا خیر.

به گفته حسین: «اگر می‌خواهید افراد از حزب دیگر به آنچه می‌گویید گوش دهند، شاید بهتر باشد وقت بگذارید و نشان دهید که یک عضو معمولی نیستید.»

منبع: Stanford



لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.