خیلی تحت فشارم – خبرآنلاین

شاید این شانس بزرگ یک روزنامه‌نگار باشد که بتواند محضر آدم‌های بزرگ و تاریخساز را کمی نزدیکتر درک کند. برای من ولادیمیر آلکنو، نه فقط یک مربی والیبال بلکه یک شخصیت برجسته ورزشی در سطح جهان بود که دوست داشتم دیدگاهش نسبت به همه چیز را بدانم. با او اگرچه در المپیک از گروه صعود نکردیم

کد خبر : 96244
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۲
خیلی تحت فشارم – خبرآنلاین


شاید این شانس بزرگ یک روزنامه‌نگار باشد که بتواند محضر آدم‌های بزرگ و تاریخساز را کمی نزدیکتر درک کند. برای من ولادیمیر آلکنو، نه فقط یک مربی والیبال بلکه یک شخصیت برجسته ورزشی در سطح جهان بود که دوست داشتم دیدگاهش نسبت به همه چیز را بدانم. با او اگرچه در المپیک از گروه صعود نکردیم اما مشخص بود که مثل اغلب مربیان بزرگی که به ایران می‌آیند رضایتی نسبی در میان مردم نسبت به کار او وجود دارد.

روس دوست داشتنی والیبال ایران که آنقدر از باخت در المپیک (هنوز) ناراحت است که از این رشته ورزشی قهر کرده و فعلا قصد کار کردن ندارد. او دوست صمیمی الکساندر کارلین افسانه‌ای و تعداد زیادی ورزشکار مشهور و بزرگ روسیه است و شاید اگر گفت و گویمان اینقدر سخت و از راه دور و واتساپی نبود چیزهای جالبتری از زندگی و سلوک شخصی می‌گفت و همینطور از تجربه کاری روی دور تندش در ایران که کاش پایان خوبی می‌داشت.

الان در کجا هستید و در کدام شهر استراحت می‌کنید؟

آلکنو: در شهر کازان هستم. شهری که در آن زندگی می‌کنم. الان با گذشت دو هفته، تازه به خودم می‌آیم تابه فرم قبلی بازمی‌گردم.
خواستم قبل از این‌که سوالی را مطرح کنید در مورد سفر سریع من از توکیو به روسیه توضیح دهم و آن را روشن کنم؛ برای بسیاری این سوال پیش آمده و از من و پسرم سوال می‌کنند. الان می‌توانم این حرف را بزنم که این اتفاق به خاطر سلامتی مادرم بود. مادرم چند وقتی است که خیلی مریض است و من باید خودم را خیلی سریع به ایشان در بلاروس می‌رساندم.

برای مادرتان آرزوی سلامتی می‌کنیم؛ آنجا به طور کلی وضعیت کرونا چطور است و آیا کنترل شده است؟

آلکنو: به خاطر آرزوی سلامتی شما برای مادرم تشکر می‌کنم. در یک ماه گذشته آمار کرونا بالاتر رفته اما همه، تمام سعی‌شان را می‌کنند. امیدواریم با واکسیناسیون گسترده مردم این آمار و ارقام را کمی پایین‌تر بیاورند.

ما در یک دنیایی تحت تاثیر کرونا هستیم و وقتی در مورد کار و ورود به کشوری دیگر صحبت می‌کنیم، کرونا هم جزو محاسبات است؛ در مورد شما هم این اتفاق افتاد و در اوج کرونا به ایران آمدید و شاید اصلا فرصت نشد ایران و تهران واقعی را ببینند؛ تصویری که از ایران داشتید به نسبت گذشته تغییر کرده است یا نه؟

آلکنو: بار اول من سال 1988 به ایران آمدم. درست موقعی آمدیم که دو روز بعد از آن آیت‌الله خمینی درگذشتند و ما بیشتر از دو روز در یک هتلی کنار دریا در شمال ایران اقامت نداشتیم و مجبور شدیم به شوروی برگردیم چون تمام مسابقات لغو شدند. البته ما بعد از یک مدتی دوباره برگشتیم و چند مسابقه را در ایران انجام دادیم. من فقط سالنی که در آن مسابقه دادیم را به خاطر دارم و میسر نشد که خیلی ایران را بگردیم. این بار هم که به ایران آمدم یک سفر کاری بود و آن‌قدر زمان محدود بود، نمی‌توانستیم جایی برویم و دوست من، مانلی که این‌جا نشسته زحمت کشید تا یک مقدار من را با تهران آشنا کند و چند رستوران سنتی رفتیم و غیر از این جایی نرفتیم چون زمان کم بود.

بعد از این دو تورنمنت سنگین که پشت سر گذاشتیم، حالا که بیست روزی هم از دوره کاری شما در ایران گذشته از این‌که این چالش را برعهده گرفتید پشیمان هستید یا خوشحال‌؟

آلکنو: من اصلا از این‌که این مسئولیت را پذیرفتم و به ایران آمدم، پشیمان نیستم. همیشه ارزیابی کار یک مربی از نتیجه‌ای که می‌گیرد، انجام می‌شود. می‌توانم بگویم از نظر نتیجه آن چیزی که دلم می‌خواست به دست بیاوریم و نتیجه‌ای که شما خبرنگاران و مردم ایران می‌خواستند، متاسفانه به دست نیامد.

این‌جا مسئله مسئولیت پیش می‌آید که چه مسئولیتی من در قبال این نتیجه باید داشته باشم و می‌توانم بگویم تنها چیزی که من را اذیت می‌کند آن حس درونی است که مثل یک ارّه درون من وجود دارد و من را از درون ارّه می‌کند. هرکسی می‌تواند از من انتقاد کند و حتی با روزنامه‌های محلی خودمان صحبت کردم و گفتم به خاطر این نتیجه من را در ایران بازخواست نکردند و مردم به من حمله نکردند. همیشه اول از همه، خودم با خودم کلنجار می‌روم و بزرگ‌ترین منتقد خودم هستم. آن نتیجه دلخواه را به دست نیاوردم.

این اتفاق باعث این تصمیم من شد که والیبال را کنار بگذارم چون نتوانستم شکست را قبول کنم؛ می‌فهمم که شاید دوران من به پایان رسیده و باید والیبال را کنار بگذارم. می‌توانم به دروغ یک خبر خوب به شما بدهم و بگویم که ادامه خواهم داد ولی عادت ندارم که با پنجاه درصد ظرفیتم کار بکنم. تصمیم گرفتم که یک مکث موقتی در دوران حرفه‌ای من باشد. یکی از دوستانم گفت تو باید باطری‌های خودت را شارژ کنی و دوباره به والیبال برگردی؛ شاید حرف این دوست درست باشد و من بعد از مدتی برگردم به والیبال ولی فعلا آمادگی‌اش را ندارم و نمی‌توانم با نصف توانم کار کنم.

موضوع این است که آقای آلکنو سن زیادی ندارید و شاید زود باشد که در سن 54 سالگی از مربی گری کنار بروید، این طور نیست؟

آلکنو: با وجود این که 54 سال دارم؛ شما می‌دانید که من چهار المپیک پشت سر گذاشتم و در این دوران حرفه‌ای همیشه طوری بوده که با هر تیمی کار کردم؛ حتی مکان دوم به عنوان شکست و فاجعه محسوب می‌شده به همین دلیل است که فشارهای زیادی در این 54 سال روی من بوده است.

من این موضوع را یک بار قبلا نوشتم که آقای الکنو گویا خیلی زندگی کرده‌اند؛ مثلا صد سال یا دویست سال زندگی کرده‌اید. شاید این تعبیر درستی باشد از آدم‌هایی که در معرض اتفاقات زیاد قرار می‌گیرند. شما در این باره چه فکری می‌کنید؟

آلکنو: درست است؛ برای همین است که الان یک بازنشستگی نصفه و نیمه می‌گیرم تا خودم را فعلا بازنشسته کنم تا بعد ببینیم چه می‌شود.(با خنده)

بعد از این نتیجه ضعیف تصمیم دارید مدتی کار نکنید؛ در حالی که شما فقط نزدیک به چهار ماه ایران بودید. هیچ وقت فکر نکردید که همکاری را با ایران ادامه دهید و این نتایج را جبران کنید تا با یک کارنامه خوب از ایران بروید؟

آلکنو: برای این‌که من بخواهم با تیم ایران ادامه دهم؛ باید درون من یک آتش، یک انگیزه‌ و نیرویی باشد که بتوانم با این انگیزه بیایم و ادامه دهم‌. ولی متاسفانه الان در شرایط روحی خوبی نیستم و بعد از مسابقات یک مدت زمان احتیاج دارم تا بتوانم خودم را بازیابی کنم. در رابطه با این انتقاد که می‌گفتند آلکنو فقط برای پول آمده‌ و فقط می‌خواسته المپیک چهارمش را تجربه کند باید بگویم، در رابطه با تجربه المپیک چهارم حرف‌شان کاملا درست است. هدف من تجربه المپیک چهارم بود اما نه فقط حضور در آن.

می‌خواستم نتیجه‌ای به دست بیاورم، اما متاسفانه از نظر نتیجه این‌طور شد و اگر کسی انتقاد کند، حق دارد. چون فقط من در المپیک چهارم حضور داشتم و ما نتیجه‌ای به دست نیاوردیم. ولی در رابطه با مسائل پولی و مالی باید بگویم که من برای پول به ایران نیامده بودم و می‌توانستم در باشگاه یا تیم ملی دیگری به مراتب شرایط بهتری داشته باشم و مبالغ هنگفتی را دریافت کنم.

در ایران شما با مربیان بزرگ فوتبالی که به ایران آمدند و همینطور آقای ولاسکو، مقایسه می‌شوید. به عنوان انسان‌هایی که با یک سطح از دانش به ورزش ایران می‌آیند و کار می‌کنند. به همین دلیل هم گفتید که در ایران کسی شما را بازخواست نکرد؛ به نظرم این فرهنگ در ورزش ایران وجود دارد آدم‌هایی که با یک رزومه و کارنامه خوبی می‌آیند و کار می‌کنند با وجود شکست، مورد احترام هستند.

سوال من این است از نظر سطح کاری خود را با کدام مربی فوتبال دنیا می‌توانید مقایسه کنید و آیا این مقایسه درستی است یا نه؟

آلکنو: من همیشه رابطه خاصی با فوتبال دارم اما باید بگویم من هیچ وقت خودم را با هیچ مربی‌ای مقایسه نمی‌کنم به خصوص اگر درباره‌ی فوتبال هم باشد. اما در رابطه با والیبال من همیشه سعی می‌کردم خودم را مقایسه نکنم بلکه سعی من این بود یاد بگیرم. از مربیان بسیار بزرگ روس چیزهای زیادی یاد گرفتم. از آقای ولاسکو چیزهای زیادی آموختم و همچنان سعی می‌کنم یاد بگیرم.

اگر بخواهم یک بار دیگر درباره‌ی مسئولیت صحبت کنم من واقعا خودم را در رابطه با نتایجی که به دست آمد مسئول می‌دانم. در مرحله اول در مقابل مردم ایران مسئولم چون من زمانی که در ایران بودم فهمیدم مردم چقدر در رابطه با والیبال کارشناس هستند و به خصوص در کوچه و خیابان که با من صحبت می‌کردند، می‌دیدم که چقدر حرفه‌ای و کارشناسانه صحبت می‌کنند، اگر انتقاد سازنده باشد من همیشه انتقاد سازنده را قبول می‌کنم و سعی می‌کنم خودم را اصلاح کنم و برای آینده یاد بگیرم و آن را در نظر داشته باشم. اما وقتی انتقادی احساسی باشد و اساسی نباشد من سعی می‌کنم این را از کنار گوشم رد کنم و به آن توجه نکنم.

هیچ وقت در این مسابقات به این فکر نکردید که اگر جای یکی از بازیکنان در تیم ملی ما، مثلا موزارسکی، میخایلوف یا یکی دیگر از ستاره‌های روسیه یا شاگردانی که قبلا با آنها کردید در ترکیب تیم ایران بود، نتیجه عوض شود؟

آلکنو: اینکه اگر من آقای موزارسکی یا میخایلوف را در تیم ایران می‌آوردم یک مسئله فانتزی است،  چون آن بازیکنان تابعیت روسیه دارند و به هیچ وجه نمی‌توانند برای تیم ایران بازی کنند. اما همیشه من نظرم این بوده و هست که نتیجه را بازیکنان می‌سازند و در میدان این را به دست می‌آوردند و مربی به آنها کمک می‌کند. شما دیدید بازیکنان فرانسوی مثل اقای  گربنیکوف یا انگابت این‌ها نتیجه را رقم زدند و نتیجه‌ای که می‌خواستند را به دست آوردند. بازیکنان ایرانی ما هم نتیجه‌ای به دست آوردند که شاهد آن بودیم. برای همین است که فعلا اگر بخواهیم حرفی بزنیم مسئله فانتزی می‌شود.

آقای آلکنو شما یکی از معروف ترین چهره های ورزشی روسیه هستید. نزدیک ترین دوست ورزشکار شما از میان والیبالیست ها و سایر ورزشکاران مانند کشتی گیران و وزنه برداران چه کسی است؟

آلکنو: من 30 سال است که در ورزش حرفه ای هستم و کسی نبوده که من با او در تماس نبوده باشم. اگر بخواهم از دوستان خیلی نزدیکم بگویم، بیشتر از دنیای والیبال هستند. مثلا آقای سرگئی تتیوخین هم شاگرد من بوده و هم اکنون سرپرست تیم ملی روسیه هستند. ما معاشرت خیلی نزدیکی با هم داریم. در رقابت های المپیک نیز همدیگر را می دیدیم و با هم صحبت می کردیم. آقای لئون، انگاپت و بقیه ستاره هایی که زمانی شاگرد من بودند، همچنان با من در تماس هستند.

از سایر رشته ها، ما یک ژیمناستیک کار به نام آلکسی نموف را داریم که قهرمان 3 دوره المپیک بوده اند و همچنین آقای الکساندر کارلین که افسانه کشتی فرنگی بوده اند و ما روابط نزدیکی با هم داریم. اگر بخواهم اسامی زیادی بگویم، وقت شما را می گیرم و تا نصف شب باید اسامی ورزشکاران را بگویم.

خیلی تحت فشارم

اگر شما بخواهید نام یک ورزشکار مورد علاقه‌تان را از دوران بچگی به زبان بیاورید، چه شخصی مدنظرتان است؟

آلکنو: اگر قرار باشد یک نفر را بگویم، تتیوخین و میخائیلوف.

شما یک مربی هستید و با ورزشکارهای زیادی برخورد داشتید، اصولا ورزشکار شاخص چه در رشته انفرادی و چه تیمی، پس از مدتی دچار یک نوع خودبینی و غرور اضافی خواهد بود. این مسئله چقدر روی کار و پیشرفت‌ آنها تأثیر می گذارد؟ در ایران با این مسئله مواجهه‌ای شده‌اید؟

آلکنو: اگر شما با این اسامی مانند میخائیلوف، کارلین و نموف از نزدیک برخورد داشته باشید، می‌بینید که آن‌ها چقدر فروتن‌اند و زندگی ساده‌ای دارند. آن‌ها هیچ وقت سعی نمی کنند به شما فخر بفروشند. در رابطه با ایران، شاید چون والیبال ورزش دوم کشور و بسیار محبوب است، تمام بازیکنان تیم ملی زیر ذره بین می روند و نظرات روی آن‌ها بیشتر خواهد بود. در رابطه با بازیکنان باتجربه تر می توان گفت شاید این یک امر عادی است چون به هر حال سالیان سال است آن‌ها در تیم ملی حضور دارند، افتخاراتی کسب کرده‌اند و مورد توجه مردم هستند.

اما آن چیزی که برای من خیلی جالب بود، بازیکنان جوان فورا از همین جایگاه برخوردار می‌شوند. شاید این یکی از مسائلی بود که باعث شد ما پس از بازی اول ضربه بخوریم. چون پس از آن پیروزی، شاید همه فکر می کردند تمام بازیکنان ستاره هستند و جایگاه آن‌ها در جایگاه ستاره های جهانی است. در حالی‌که این قضاوت بسیار بسیار زود بود. چون این بازیکنان راه طولانی در پیش دارند تا به یک ستاره تبدیل شوند. این بازیکنان در حال برداشتن نخستین قدم‌هایشان هستند و قضاوت در رابطه با آنها زود است. من نمی‌توانم به طور کلی و همه جانبه قضاوت کنم چون مدت کمی در ایران بودم.

در بازی با لهستان المپیک را خیلی خوب و رویایی آغاز کردیم و ونزوئلا را هم بردیم. در مصاحبه با یک سایت روسی گفته بودید در بازی با لهستان خیلی خوب نبودیم و تیم حریف عملکرد بدی داشت. واقعا اینگونه فکر می‌کنید که ما آنقدر خوب نیستیم که لهستان را ببریم؟

آلکنو: اینکه بگوییم نمی توانستیم لهستان را ببریم، معنی ندارد. ما آنها را بردیم و به همه ثابت کردیم که می‌توانیم این تیم را ببریم. اما به طور کلی لهستان در المپیک نسبت به لیگ ملت ها دچار یک بحران شده بود. من نمی‌توانم قضاوت کنم چون در داخل تیم نبودم ولی حتما یک مشکلی داشتند چون آن بازی که در لیگ ملت‌ها انجام دادند در المپیک انجام ندادند.

شما هر زمانی با تیمی بازی دارید، تیمی برنده می شود که اشتباهات کمتری انجام دهد. در آن بازی ما مرتکب اشتباهات کمتری شدیم و لهستان اشتباهات بیشتری انجام داد که این منجر به پیروزی ما شد. در آن بازی ما از انگیزه بسیار بالایی برخوردار بودیم. بچه‌ها بسیار منسجم عمل کردند و غیر از این مسئله، بچه ها در آن روز، نسبت به بازی‌هایی که بعدا انجام دادیم اشتباهات بسیار کمی انجام دادند. قبل از هر چیز بگویم ما در بازی با لهستان فشار کمتری متحمل شدیم. چون از اول شانس لهستان برای پیروزی بیشتر بود و اگر هم آنها برنده می شدند، فشار روی ما کمتر بود و بچه‌ها خوب بازی کردند. در رابطه با بازی با کانادا باید بگویم روز خوب آنها بود و کانادا تیم ما را کاملا بست. ولی اینکه بگوییم بچه ها کم کاری کردند یا انگیزه نداشتند، اصلا اینگونه نیست. ما شانس بردن ایتالیا را بیشتر از کانادا داشتیم.
 

در مورد دو بازیکن از شما سوال بپرسم. نخست فرهاد قائمی که بسیاری می گویند برای مسائل حاشیه ای و لج و لج بازی نتوانست راهی المپیک شود و اتفاقاتی که رخ داد.

دومی نیز درباره مجتبی میرزاجانپور است که در ایران یک سری افراد گفتند به شما اعلام شده مصدوم است و نمی تواند عازم المپیک شود در حالیکه اینگونه نبوده و میرزاجانپور از لحاظ آمادگی مشکلی نداشته و حتی فیلم بازی هایش را برای شما ارسال می کرده است.

آلکنو: اگر اجازه بدهید در رابطه با آقای قائمی به این سوال جواب ندهم چون به قدر کافی از من سوال شده و در این رابطه صحبت کرده ام. خواهش می‌کنم به مصاحبه قبلی من مراجعه کنید. من در این رابطه خیلی مفصل صحبت کرده‌ام و بیشتر از این نمی‌خواهم این مبحث را باز کنم. اما در رابطه با آقای میرزاجانپور حتما می خواهم صحبت کنم. از زمانی که به ایران آمدم، هم به آقای قائمی و هم میرزاجانپور علاقه داشتم و در مورد آنها پرس و جو کردم که به من گفتند آشیل میرزاجانپور دچار آسیب دیدگی شده و تا 6 ماه آینده در دسترس نخواهد بود.

مقداری زمان گذشت و میرزاجانپور شخصا با من تماس گرفت و ما همدیگر را در هتل دیدیم. پیش از آن نیز فیلم هایش را برای من ارسال کرد که دیدم در حال تمرین است. وقتی در هتل همدیگر را دیدیم، برای من خیلی جالب بود که او با این انگیزه و علاقه می‌خواهد برای تیم ملی بازی کند و دیدم که او از لحاظ ظاهری در فرم خیلی خوبی است. به او گفتم برای لیگ ملت ها روی شما حساب نمی‌کنم اما یک ماه فرصت داری که خودت را به فرم ایده آل برسانی. زمانی که من از لیگ ملت‌ها برگردم، شما را می بینم و اگر در فرم مناسبی بودید، به شما یک فرصت می دهم تا خودتان را نشان دهید.

من می دانم این آسیب دیدگی زمان زیادی می خواهد تا ورزشکار به فرم ایده آل برسد. اما این مسئله باعث شگفتی من شد که در بازگشت من از لیگ ملت ها، دیدم او به فرم خوبی رسیده ولی این فرم برای بازی های المپیک کافی نبود. اگر ما یک ماه یا دو ماه بیشتر وقت داشتیم، هم ایشان و هم آقای فیاضی می توانستند در المپیک به ما کمک کنند. ولی متأسفانه وقت کافی در دسترس ما نبود.

خیلی تحت فشارم

شما خیلی از بازیکنان را به والیبال ایران معرفی کردید. مانند میثم و آرمان صالحی، صابر کاظمی، بردیا سعادت و… کدام‌یک از این بازیکنان شما را بیشتر تحت تأثیر قرار داد و اگر برای تیم باشگاهی‌تان حق جذب تنها یک نفر آن‌ها را داشتید، کدام بازیکن را انتخاب می کردید؟

آلکنو: من نمی‌توانم به شکل صحیحی به این سوال پاسخ بدهم چون در حال حاضر من باشگاهی ندارم که بخواهم این بازیکنان را دعوت کنم و یا یکی را از دیگری متمایز کنم. اما همین‌که میثم صالحی با یک باشگاه لهستانی قرارداد امضا کرده، این نشان دهنده این است که او زیر ذره بین کارشناسان است و توانسته خودش را به عنوان یک بازیکن جهانی مطرح کند.

فکر می کنم سایر بازیکنان در ایران بازی می‌کنند و خبر ندارم که با تیم دیگری قرارداد امضا کرده اند یا نه، ولی به هر حال این بازیکنان زیر ذره بین کارشناسان هستند و اگر بتوانند روی توانایی‌هایشان کار کنند و در جایی که در حال حاضر هستند، توقف نکنند باشگاه های مطرح جهانی دیر یا زود با آن‌ها قرارداد امضا خواهند کرد. در طول المپیک نیز من مشاهده کردم که بعضی از تیم ها به برخی از بازیکنان ما از جمله صابر کاظمی، شریفی و سایر بازیکنان علاقه نشان می دادند. از آنجایی که من در طول عمر ورزشی‌ام همیشه مخالف ورود دلالان به تیم ها برای جذب بازیکنان بوده‌ام، سریع این مسئله را قطع کردم ولی مشخص است که این بازیکنان خودشان را نشان دادند و حتما در والیبال آینده خوبی خواهند داشت. اگر آنها روی خودشان کار کنند، حتما تیم های مطرح جهانی با آنها قرارداد امضا می کنند.

اگر بخواهید یک اسم را نام ببرید، بدقلق ترین بازیکنی که در طی کل دوران مربیگری در سراسر جهان و نه فقط در ایران با او کار کرده اید، چه کسی بوده است؟

آلکنو: من به این سوال جواب نمی دهم.

من می خواستم به این سوال برسم که با احترام به دوران بزرگ بازیگری و نبوغ سعید معروف، آیا تصویری که از او وجود دارد مبنی بر اینکه بازیکنی با این خصوصیات است، درست است یا نه؟

آلکنو: من نمی دانم چرا بسیاری این سوال را از می‌پرسند. ولی شما می‌توانید از تمام بازیکنانی که در طول دوران حرفه ای با من بازی کرده اند که همه از ستاره‌های جهانی محسوب می شوند، بپرسید، من هیچ مشکلی با آنها نداشته ام. چون اصولا نمی شود با من طور دیگری رفتار کرد. من با این بازیکنان شب ها شام نمی خوردم یا اینکه به مهمانی برویم؛ ولی می‌دیدیم که این بازیکن می‌تواند برای تیم من مثمر ثمر باشد، با او وارد رابطه کاری می‌شدم و سعی می‌کردم از او بازی بگیرم تا برای تیم من بتواند نتیجه را رقم بزند.

در رابطه با آقای معروف باید بگویم که او در تمرینات با من کمال همکاری را داشت و هیچ انتقادی به ایشان ندارم. مسئله دیگر این است که شاید من از او انتظار بیشتری داشتم که بتواند کمک بیشتری به من کمک بکند. بعضی از جاها در مورد مسائل فنی بود ولی ایشان از نظر شخصیتی و کاری در تمرینات، کمال همکاری را داشت و تمام توانایی هایش را به کار می برد تا بتواند به تیم کمک کند.

عکس هایی منتشر شد از شما و آقای پوتین، آیا جز تشابه اسمی، ارتباط دیگری باهم دارید یا مثلا از شما برای کلیت ورزش روسیه سوال می شود؟

آلکنو: من و آقای پوتین هر روز باهم چای نمی‌خوریم. من احترام زیادی برای ایشان قائلم هستم. نه تنها من، بلکه همه ورزشکاران روسیه به ایشان احترام می گذارند چون آقای پوتین خودش هم یک ورزشکار است و به ورزش روسیه و ورزشکاران خیلی توجه می کند. اگر از هر ورزشکار روسی سوال شود حتما این جواب را خواهد داد که احترام زیادی برای ایشان قائل است. من چندین بار با آقای پوتین دیدار کرده‌ام و از نظر شخصیتی هم بسیار شخصیت جالبی دارند.

خیلی تحت فشارم

چه میراثی برای والیبال یا ورزش ایران به یادگار گذاشتید؟

آلکنو: با آن کاری که من در این مدت کوتاه با جوانان انجام دادم توانستم ذهنیت آن‌ها را تغییر دهم؛ این گونه که شخصیت یک تیم پیروز را داشته باشند و همیشه با کار کنند و به چیزی که امروز هستند قانع نباشند. این را همیشه در هر تمرین به آنها می‌گفتم. یک‌سری مسائل را همواره به جوانان تیم توضیح می‌دادم. این مقدار زمان کمی بود ولی با توجه به مثال‌هایی که از بازیکنان بزرگی که با آنها کار کرده بودم می آوردم، سعی می‌کردم این کار را به بهترین شکل انجام دهم. قبل از بازی اول‌ در المپیک بود که چند تا از بازیکنان تیم روسیه آمدند و من را بغل کردند.

آنها می‌گفتند که ما از شما ممنون هستیم چون ما را به المپیک ریو بردید. آن موقع معلوم نبود که روسیه تا کجا بالا خواهد رفت. برای بازیکنان ایرانی هم این گونه است. حساب کنید که در دنیا هزاران بازیکنان والیبال وجود دارد و می خواهند که به المپیک بروند. بازیکنان ایران الان این تجربه را کسب کرده اند و 4 سال بعد این تجربه به آن‌ها کمک خواهد کرد.
من شاید نتوانستم نتیجه‌ای مد نظر مردم ایران را به دست بیاورم ولی کاری که در این مدت کوتاه انجام دادم، در ذهن بازیکنان خواهد ماند.

ظاهرا میخواهید درباره یک موضوع خاص هم صحبت کنید.

من فقط یک چیز را نمی توانم درک کنم و تحمل آن برایم سخت است؛ آن هم بی احترامی است. در آخرین نشست خبری من که به صورت آنلاین برگزار شد بسیار بی برنامه و بی نظم بود. خبرنگاران باید در یک جای کوچک می‌نشستند که از نظر کرونایی برایشان سخت بود، من هم منتظر بودم و نمی توانستند سازماندهی کنم. مشاور مطبوعاتی یا سخنگوی فدراسیون از من خواستند که اسمش را بگویم ولی نخواهم گفت. ایشان به من یک فحش و ناسزا داد. در تمام 4 ماهی که من در ایران بودم این فرد هر روز می‌آمد در مقابل من با احترام بسیار حضور پیدا می کرد و خواهش می‌کرد که با سایت فدراسیون صحبت کنم و من هم قبول می‌کردم. همه این کارها هم با کمال احترام صورت می گرفت.

اگر شما از راه دور به من فحش می‌دهی(و عقیده‌ات این است) خب مرد و مردانه جلوی دوربین این حرف را می‌زدی یا در ایران که بودم می‌گفتی تا باهم مردانه مشکل را حل می‌کردیم. نه این که با فاصله چند هزار کیلومتر فحش بدهی. ولی من از مردم ایران به نیکی یاد می کنم که بسیار مهمان نواز و قابل احترام هستند و هر چه از خوبی هایشان بگویم کم گفته‌ام.

اگر موضوع دیگری مانده که در موردش بخواهید صحبت کنید، در پایان مصاحبه آن را می شنویم؛ البته به شرط اینکه آن خاطره بد را از ذهن تان پاک کنید.

آلکنو: هر کسی که بزرگترین دشمن و منتقد من است و می‌خواهد بدترین فحش و ناسزا را بدهد از طریق شما این حق را می دهم که بیاید و پای دوربین با من رودرو صحبت کند.

ولی هیچ وقت مردانگی نبوده کسی که اسم مرد روی خود می گذارد این گونه رفتار کند. من آماده هستم که با همه صحبت کنم و حتی فحش و ناسزا بدهند.

 ماموریت من تمام شد و تیم سرمربی جدیدی دارد که برایش آرزوی موفقیت می‌کنم. از همه مردم ایران که من را تحمل کردند تشکر می کنم. از فدراسیون تشکر می کنم که همه امکانات را در اختیار من گذاشتند و اینکه گفته می‌شود در کار من دخالت داشتند، به هیچ عنوان تایید نمی‌کنم همه مسئولیت با من بود. از آقای خوش خبر که کمال همکاری را با من داشتند هم متشکرم.
از همه‌ همکاران ایرانی هم تشکر می‌کنم که هم من را تحمل کردند و همه تلاش خود را کردند تا رو به جلو حرکت کنیم. از همه مربیان ایرانی که در طول این دو ماه با من در ایران بودند هم تشکر می کنم؛ همه شان به من و تیم کمک کردند.

در آخر هم می خواهم از شخصی تشکر کنم که صحبت هایم را ترجمه می کند. امیدوارم که تا آخر با حسن نیت این صحبت ها را ترجمه کند. ما باهم در فرودگاه آشنا شدیم. با یک تلفن من، بدون هیچ چشم داشتی قبول کرد که بیاید و کار کند و گفت که پول و مبلغی هم نمی خواهم. وقتی روی نیمکت می‌نشست جوری فریاد می‌زد که صدایش گرفته می‌شد و من مجبور بودم چندین بار به او این مساله را گوشزد کنم که حواست باشد ولی حس وطن پرستی مانع از این کار می‌شد. من بسیار خوشحالم که یک دوست بسیار خوب در این مدت پیدا کردم.

آقای آلکنو گویا خیلی بد اخلاق بودید که از همه حلالیت می طلبید؟!

آلکنو: من فقط از همه مردم ایران و کسانی که صادقانه و با قلب شان کمک کردند تشکر می‌کنم، چون نمی‌دانم که بازهم فرصتی بشود دوباره صحبت کنیم یا خیر. از شما هم تشکر می کنم که با حسن نیت سوال هایتان را مطرح کردید و بازهم هر موقع بخواهید در خدمت تان خواهم بود. (آلکنو با یک خیلی ممنون به زبان فارسی به این گفت و گو پایان داد.)

خیلی تحت فشارم

254 251



لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.