آقای فرهادی در حالی در این بیانیه ادعای عشق به مردم میکند که همزمان از حکومتی که با رأی مردم مستقر شده بیزاری میجوید! حکومتی که طی سالها مبارزه مردمی پس از تحمل زندانها و شکنجهها در بهمن 57 به ثمر نشست و مردم پاکباخته ایران برای دفاع از آن طی 8 سال جنگ تحمیلی هزاران شهید تقدیم کردند و هم اکنون نیز برای حفظ آرمانها و اهداف آن، سختترین تحریمها را به جان خریدهاند.
اصغر فرهادی در قسمت دیگری از بیانیهاش در حالی از مصائب دیماه 96 و آبان 98 گفته است که خودش برای دولتی که مسبب آن مصائب بود دست به کارزار تبلیغاتی میزد؛ برای پیشبرد اهداف همان دولت شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» میداد و منافع ملی ایران را در حمایت از جریان سیاسی مطبوعش ذبح میکرد.
تناقضهای آقای کارگردان در این بیاینه تمامی ندارد. او ظاهرا از انتسابش به حکومت و دولت ایران برآشفته اما باید به یاد بیاورد آن زمان که از دریافت جایزه اسکار به خود میبالید و اعتبار جهانی(!) کسب میکرد؛ با کمال تأسف فیلمش با حمایت حکومتی و از طرف نهادهای دولتی همین حکومت به آکادمی اسکار معرفی شده بود.
گفتنی است اصغر فرهادی فیلمسازی را در نهادهای دولتی ایران آموخت، با ساخت مجموعههای تلویزیونی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و روزگاری دریافت سیمرغ بلورین جشنواره دولتی فجر را برای خود افتخار میدانست.
حالا بهنظر میرسد جوایز جشنوارههای خارجی و سرمایهگذاریهای بیگانگان بر روی او تأثیر خود را گذاشته و ضمن تغییر ذائقه فیلمسازیاش با ساخت فیلمهای چرک و سیاه از ایران اکنون او حتی از مردم و نظام مردمی ایران نیز بیگانه شده است. فرهادی همزمان میخواهد با حکومت و ضد حکومت باشد؛ تناقضی که انگار این روزها آزارش میدهد.
23302
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰