به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، با نزدیک شدن به ایام ملکوتی ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی، فرهنگسرای امام (ره)، با اجرا و انتشار سلسله برنامههای «انعکاس»، که به تاریخ شفاهی امام (ره) و انقلاب اسلامی میپردازد، تلاش دارد زوایای تازهای از حیات امام (ره) و رهیافتهای انقلاب اسلامی را از طریق گفتوگو با نزدیکان امام و سایر صاحبنظران و اصحاب فرهنگ در معرض نگاه افکار عمومی و مخاطبان قرار دهد.
در تازهترین شماره از برنامه «انعکاس»، با دکتر حسن بنیانیان، رئیس اسبق حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و مولف کتاب «پیوست فرهنگی، ضرورتهای وجودی، راهکارها و فرایندهای تدوین در حوزه مدیریت فرهنگی» گفتگو شد.
بنیانیان، دارای کارشناسی ارشد مهندسی عمران و دکترای مدیریت دولتی است و حدود چهار دهه در سمتهای مختلف فرهنگی حضور داشته و هم اکنون مشاور رئیس دانشگاه آزاد و عضو ستاد اجرایی نقشه مهندسی فرهنگی است.
آقای دکتر، امام (ره) چه تاثیری در مدیران فرهنگی داشت؟
ما که در کنار امام زیست کردیم، چون زندگی در چنین شرایطی عادی میشود بنابراین این عادت کردن باعث میشود انسان قدر آن موجود متعالی را نداند. مثل مشهدیها که قدر امام رضا (ع) را نمیدانند. امام (ره) یک متفکر بزرگی بود که با مشابهسازی با دیگر رهبران ممکن است ظرفیتهای ایشان نادیده گرفته شود. اولین تاثیر او این بود که با سازماندهی دویست ساله مدرن غربی که فرهنگ را کوچک کرده بود مثل آموزش و پرورش و دانشگاهها و به موازات آن این نهادها مدیران را هم کوچک میکنند، اما امام کاری کرد که به مخاطبان خود مثل طلبهها فهماند که باورها و الگوهای رفتاری در همه اجزای زندگی ما و تصمیم گیریها باید مداخله کند. مثلا در انتخابات الگوهای ما باید مداخله کند و در سایر زمینهها هم همینطور چون اگر این مداخله نشود، جامعه بهطور ناخودآگاه به سمت فرهنگ غربی میرود، چون غرب با نمادهای خود پیوسته در صدد ترویج فرهنگ خویش است.
از دید شما پیوست فرهنگی چه تعریفی دارد؟
وقتی شما مدیر فرهنگی شدید، یک نقطه عطف پیدا میکنید، اگر برنامه خوب تولید کنید کار اساسی است والا بازتاب منفی دارد. بعد از امام آن فرهنگ جاهلیت قبل از انقلاب دوباره به عرصه مدیریت برگشت و دین در حد همان مسجد و خواندن نماز کوچک شد و پیوست فرهنگی شکل نگرفت که همین الان هم مورد تاکید مقام معظم رهبری است. منظور از پیوست فرهنگی یعنی اینکه وقتی مسکن مهرخانه میسازد، دین فقط ساخت مسجد در کنار خانهها نیست بلکه باید یک پیوست فرهنگی هم که خیلی گستردهتر است در این مجموعه مسکن مهر شکل بگیرد.
اینگونه است که بعضا میبینیم حتی طلبهای میگوید دین از سیاست جداست و نباید انقلاب میکردیم در حالیکه اگر دین را از سیاست جدا کنیم همان پیوست فرهنگی را از زندگی جدا کردهایم. در کل ما باید کاری کنیم که شیرینی دین وارد زندگی شود و امام از ۱۳۴۲ با نوشتن کشفالاسرار این کار را شروع کردند.
رضاشاه که آمد، مدرسه درست کرد و این مدارس رقیب حوزه و مکتب شدند در حالیکه قبل از رضاخان پادشاهان فقط سرباز اجیر میکردند و اداره جنگ را به عهده داشتند و اداره جامعه در دست روحانیون بود و امام این را درک کردند که اگر ساختارهایی که وارد اداره جامعه میشود با ولایت فقیه و ساختار دینی مدیریت نشود باعث انحراف میشود. البته اینها در صحبتهای حضرت آقا هم هست اما کسی نیست که آنها را تبیین کند.
از نظر مجتهد واقعی، هدف اساسی حکومت این است که چگونه میخواهیم اصول فقه را در جامعه پیاده کنیم و فقه جنبه عملی پیدا کند و با همین زمینه این امام بود که اظهار کرد که شما هم باید اداره مالیات داشته باشید و هم کسی که مالیات میپردازد، باید با رزق حلال باشد. ما مکتبی هستیم که میگوییم این دنیا مزرعه آخرت است و همینجا باید آخرت را بسازیم و همان موقع که پول کسب میکنیم نباید به دیگران آسیب بزنیم. حالا ما میخواهیم یک الگوی جدید بسازیم. دو جبهه تشکیل شده که یک طرف شهید سلیمانی است که از زندگی مادی هیچ لذتی نمیبرد اما از نظر معنوی همه گونه لذتی را دارد و عشق واقعی از نظر او مقابله با دشمنان است که هیچکدام بعد حیانی ندارد و اینگونه انسانها دارند معادلات جهان را بر هم میزنند. دشمن هم دارد تمام تلاشش را میکند تا این وضع به هم بریزد.
اما نکته ای هم درباره فرهنگسرای امام (ره) بگویم و آن این است که این فرهنگسرا کارش این است که باب بحث را باز کند و یک بار دیگر امام شناسی را راه بیندازد و اینکه امام چه می خواست بگوید.
امام چه ویژگی داشت که نهایتا از مکتب وی شهید قاسم سلیمانی بیرون آمد؟
امام، مفهوم فرهنگ را به واقعیت فرهنگ نزدیک کرد تا بتواند برای همه اجزای دین مطالبهگری ایجاد کند. این در حالی بود که پیش از آن دین داشت وارد حاشیه میشد و این یکی از کارکردهای بزرگ حضرت امام بود. شکل حکومتی که امام مد نظر داشت، میگوید باید مردم را رشد بدهیم بنابراین مردم باید در رشد خود مشارکت داشته باشند و این همان مردمسالاری دینی است.
اما بعد از امام چون بازگشت به جاهلیت کردیم و حرف امام را نفهمیدند و جهت مردمسالاری را از غرب تقلید کردند و سیاسیون مخالف با ولی فقیه میگویند ساختارها مشکل دارند در حالیکه اگر شما ولی فقیه را بردارید آیا مشکل حل میشود؟ نه نمیشود و بلکه مثل زمان رضاشاه میشود. امام از عاشورا استفاده کرد برای آنکه ریشه شاه را برکند. امام کسی است که از همان ظرفیت امام حسین (ع) استفاده میکند و شاه را بیرون میکند و نظام حکومتی تشکیل میدهد. امام بلافاصله بعد از انقلاب گفت همه سنتهای عاشورایی بیرق و سینه زنی باید برگردد و بعدا فهمیدیم که این سنتها چه ظرفیتی دارد که حتی در انگلیس دستههای سینه زنی باعث بیداری فطرت انسانها و مسلمانی میشود. بنابراین امام آمد و با این حرکتها، آدمها را به مفهوم واقعی به خدا وصل کرد.
الگوی رهبری امام (ره) چه ویژگی داشت که این همه در قلبها نفوذ کرد؟
جزئیات زندگی بزرگوارانی مثل امام هم درس است. در همین باره من خاطرهای از زمان انقلاب در اصفهان دارم. اصفهان اولین جایی بود که حکومت نظامی شد و همان روز تعدادی هم شهید شدند و ما که مبارزه میکردیم، در دل آرزو میکردیم از ارتشیها انتقام بگیریم اما آنقدر شجاع نبودیم که قاتلان مردم را بکشیم. در همان روزها ناگهان اعلامیهای از نجف آمد که امام فرموده بود سلام مرا به افسران ارتش برسانید و ما فکر میکردیم به امام اطلاعات غلط میدهند که ایشان چنین اظهاراتی میکنند، اما با اوجگیری انقلاب وقتی دیدیم فوج فوج همین افسران جوان به انقلاب پیوستند، فهمیدیم تحلیل امام درست بود. الان هم وقتی حضرت آقا جمع بندی شورای نگهبان را تایید میکنند، همین است و باید بفهمیم وقتی ولی فقیه را می پذیریم باید دستورات و تحلیلهای ایشان را هم بپذیریم.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰