مرجان صادقی: ۱۶ مرداد روز جهانی عروسک بود، روزی که با اسم یک مجموعهدار آمریکایی گرهخورده است، «میلدرد سیلی» با جمعآوری عروسکهای قدیمی از همه جای دنیا برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ دومین شنبه ماه ژوئن را روز جهانی عروسک نامگذاری کرد. سیلی طی نامهی سرگشادهای به همه دوستداران عروسک پیشنهاد کرد تا در این روز به هم دیگر عروسک هدیه بدهند. او عروسکها را نمادی از سادگی و صلح میدانست.
به این بهانه سراغ بهناز مهدیخواه یزداندوست اجراگر عروسکی، خیمهشبباز و عضو انجمن جهانی نمایشگران عروسکی (Associations to the word Puppet) رفتیم تا در گفتگویی از تجربیات خود در زمینهی عروسکگردانی و ساخت عروسک صحبت کند.
او درباره ورود خود به شغل عروسکگردانی و اشتیاق و عزمش در این راه گفت: ورود من به دنیای عروسکها همانقدر که غیرمنتظره بود، اتفاقی نبود. همیشه تمام شخصیتهای نقاشیهایم در کودکی جان داشتند. با تمام اشیای دوروبرم حرف میزدم، حتی گلهای قالی را نوازش میکردم… هیچ عروسکی برایم هیجانانگیزتر از چادر گرهخوردهی مادرم نبود… با دستان کوچکم به آن جان میبخشیدم و ساعتها سرگرم میشدم …در شانزدهسالگی در یک دوره آموزشی تئاتر شرکت کردم و با تئاتر عروسکی آشنا شدم و همانجا فهمیدم به دنیای شگفتانگیز و بیحدومرز عروسکها تعلق دارم؛
او افزود: ازآنجاکه هدفمند وارد این حیطه شدم و در دانشگاه هم رشته تئاتر عروسکی انتخاب اول و آخرم بود، با انگیزهای قوی در این مسیر حرکت کردم. هرچه بیشتر عروسکها را میشناختم و به قدرتشان در تأثیرگذاری روی مخاطب پی میبردم قدم بعدی را مشتاقتر برمیداشتم. همیشه برای کار جدید پر از ذوق و شوق بودم و این حرفه برایم همیشه تازگی و سرزندگی داشته تا به امروز.
عروسکها سفیران فرهنگی
اهمیت دادن به عروسکها و ورودشان در قالبهای فرهنگی ابزاری مناسب برای گفتگو، اشاعه فرهنگ صلح و دوستی، یادآوری میراث شفاهی و تجلی هنر و زیبایی در جامعه است. در ادامه مهدیخواه به این تعامل فرهنگ اشاره کرد و افزود: عروسکهای نمایشی در تمام دنیا ابزاری قدرتمند و جادویی برای اشاعه فرهنگ و انتقال مفاهیم اجتماعی مانند صلح و دوستی بهحساب میآیند به این منظور هر سال فستیوالهای عروسکی گستردهای در کشورهای گوناگون برپا میشود تا اجراگران عروسکی گرد هم بیایند و همگی تجربیات نمایشی خود را در معرض نمایش گذاشته و آن را با دیگران هنرمندان به اشتراک بگذارند. این یکی از شیوههای مؤثر از تعامل فرهنگی بهحساب میآید ضمن اینکه مخاطبان با هر نوع اجرای نمایش عروسکی از فرهنگها و قومیتهای مختلف آشنا میشوند و به یک زبان مشترک و دغدغه مشترک میرسند.
بیشتر بخوانید:
محمد لقمانیان: میگویند پشه بدآموزی دارد تا «مهمونی» زیرسوال برود
هنر متولی ندارد، مدیریت فرهنگی برنامه
حذف «مبارک» مخالفت آشکار با تاریخ و هویت جشنواره است
هادی حجازیفر: کدام آدم عاقلی برندی را که ساخته و شناخته شده، حذف میکند؟
چراغ خیمهشببازی کمفروغ امّا همیشه روشن
نمایش عروسکی یا خیمهشببازی در ایران و در مناطق مختلف با نامهای گوناگونی شناخته میشود. مهدیخواه که از معدود عروسکگردانهای خیمهشببازی زن در ایران است، در مورد زادگاه نمایش خیمهشببازی گفت: زادگاه این هنر هند است و گمانهزنیهای متعددی وجود دارد که خیمهشببازی از هند و یا چین (حوالی قرن چهارم) وارد ایران شده اما آنچه مهم است این است که بهمحض ورود عروسکهایی با شخصیتها و قهرمانهای محبوب و معروف محلی و قومی به آن اضافه شده و قلب مخاطب را تسخیر کرده. نمایشگران دورهگرد در محل گذر مردم بساط خود را پهن میکردند و به شکل بداهه مسائل روز را دستمایهی متن اجرایی خود قرار میدادند … «مبارک» عروسک معروف خیمهشببازی همیشه از زبان مردم سخن میگفت و به این دلیل در تمام دورهها محبوب بود. این هنر مردمی سینهبهسینه میگشت، از پدر به پسر میرسید و در هر دورهای مخاطبش کوچک و بزرگ و پیر و جوان بود و اینگونه با عزت به حیاتش تا به امروز ادامه داده. چراغ خیمهشببازی گاهی کمفروغ شده اما خاموش نشده.
عروسکسازی من را جوان نگه میدارد.
بهناز مهدیخواه عروسکسازی را نوع مفهوم خلقت میداند و میگوید: هنگام ساخت عروسک با او حرف میزنم، دستهایم انگار متعلق به من نیست، انگشتانم هدایت میشوند تا یک شخصیت منحصربهفرد را خلق کنند. عروسکی که قرار است به دنیا بیاید و نقشش را زندگی کند. عروسکها تکثیر میشوند روی صحنهی نمایش جان میگیرند و برای هزاران نفر خاطره میسازند. این لذت برای من غیرقابلتوصیف است. اگر برای بار هزارم هم عروسک بسازم، باز مثل روز اوّل هیجان و البته ترس دارم. ترس از اینکه مبادا بهترین خودش نباشد. عروسکسازی یکی از کارهایی است که به من هویت میبخشد و مرا از شور و شوق لبریز میکند و جوان نگه میدارد.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰