اگرچه این روزها فیلمهای ترسناک روانشناختی اعتبار و جذابیت خاصی پیدا کردهاند اما موفقیت این ژانر متفاوت به دهه ۱۹۹۰ میلادی بازمیگردد. روزگاری که آغاز موفقیت این ترسناکهای متفاوت بود و به آرامی به دنیای بزرگ آنها کمک کرد تا بیشتر از قبل مورد توجه قرار بگیرد. اگر درخشش روانشناختیترین فیلمهای ترسناک سینما در سالهای پایانی قرن بیستم رقم نمیخورد احتمالا در دنیای امروز خبری از فیلمهای محبوبی مثل Get Out نبود.
فیلمهای ترسناک روانشناختی در دههای که با فیلم Misery بهعنوان اقتباس قدرتمند راب رینر از کتاب استفن کینگ آغاز شد و با فیلم The Blair Witch از سینمای مستقل به پایان رسید، ثابت کرد که موفقیت فیلم Se7en دیوید فینچر و فیلم Cape Fear مارتین اسکورسیزی چندان هم غیرقابل پیشبینی نبوده است. به عبارت دیگر، این دهه ۱۹۹۰ میلادی بود که موفق شد ژانر ترسناک روانشناختی را بهعنوان یکی از کلیدیترین ژانرهای قرن بیست و یکم مطرح کند.
با این حال هنوز هم فیلمهای ترسناک روانشناختی متعددی از دهه ۱۹۹۰ میلادی وجود دارند که چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. عناوینی که متاسفانه نهتنها به اندازه لیاقتی که داشتند هم مورد تحسین واقع نشدند بلکه خیلی زود به میان صفحات تاریخ سینما پناه بردند. با ویجیاتو همراه باشید تا بهترین فیلمهای ترسناک روانشناختی دهه ۱۹۹۰ که فراموش شدهاند را بشناسید.
Stir Of Echoes
فیلم The Sixth Sense یکی از مهمترین و موردانتظارترین فیلمهای ترسناک علمی تخیلی سال ۱۹۹۹ بود که فراتر از همه انتظارات نسبتا بالایی که از آن میرفت به یکی از بهترین عناوین سال هم تبدیل شد. بنابراین کاملا طبیعی به نظر میرسد که فیلم Stir of Echoes بیشکل بیرحمانهای زیر سایه ساخته ارزشمند ام نایت شیامالان نادیده گرفته شده باشد. با این حال این فیلم فراموششده یک داستان ترسناک هیجانانگیز و دلچسب را برای تماشاگر فیلمهای ترسناک روانشناختی آماده کرده که لذتبردن از آن خالی از لطف نیست.
تام [با هنرنمایی کوین بیکن] مردی از یک خانواده کارگر است که نسبت به پدیدههای ماورایی و معنوی شک بسیاری به خرج میدهد. اما تام در نهایت میپذیرد که برای یک بار هم که شده توسط همسر خواهرش که برخلاف او به شدت به خرافات اعتقاد دارد، هیپنوتیزم شود. شرایط آنطور که تام و همسر خواهرش پیشبینی میکردند، پیش نمیرود؛ تام پس از آنکه تحت تاثیر همسر خواهرش قرار میگیرد، احساس میکند نوجوانی وجود دارد که گم شده و او باید هر چه سریعتر کودکی که هیچ شناختی از او ندارد اما وجودش را کاملا احساس میکند، نجات دهد.
درباره اقتصاد سرگرمی در خاورمیانه بخوانید:
- کارخانه خلاقیت یاس در امارات متحده: آنچه از صنعت سرگرمی انتظار دارید
- واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصتهای میلیارد دلاری
فیلم Stir of Echoes اقتباسی جذاب از یک رمان وحشتناک و هیجانانگیز از دیوید کوئپ است؛ نویسندهای که فیلمهای Jurassic Park حضورشان روی پرده نقرهای را مدیون قلم سرشار از تعلیق او هستند.
Jacob’s Ladder
تیم رابینز که حتی تماشاگران نهچندان جدی سینما هم هنرنمایی او در فیلم The Shawshank Redemption را فراموش نمیکنند تا پیش از هنرنمایی در فیلم Jacob’s Ladder فقط پیشنهاد حضور پررنگ در فیلمهای کمدی یا نقشهای فرعی را دریافت میکرد. اما این ساخته روانپریشانه آدریان لاین بود که توجهها را به سوی تیم رابینز معطوف کرد. او در این فیلم نقش جیکوب سینگر، کهنهسرباز جنگ ویتنام و کارمند اداره پست، را روایت میکند که دلایل زیادی برای ناراحتیهای روانی دارد؛ از خاطرات تلخی که از دوران جنگ شکل گرفته تا از دستدادن پسرش.
اما مشکلات روانی و کوفتگی روحی آقای سینگر به مرور زمان بیشتر میشود و این کهنهسرباز جنگ ویتنام خودش را در میان رویاهای بیپایانی از توهمهای شیطانی و وحشیانه غرق میکند. موفقیت فیلم Jacob’s Ladder در تحققیافتن اهداف درخشان و دشوارش خلاصه نمیشود. این فیلم یک تجربه سینمایی جذاب و سورئال است که در کنار پیچ و تاب داستانیاش با درخشش تحسینبرانگیز تیم رابینز به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک روانشناختی دهه ۱۹۹۰ میلادی بدل میگردد.
Twin Peaks: Fire Walk With Me
اگرچه سریال Twin Peaks برای هواداران فیلمهای ترسناک روانشناختی جذابیت زیادی ندارد اما فیلم Fire Walk with Me بهعنوان پیشدرآمدی بر سریال خاص و متمایز دیوید لینچ به همان ساخته دیوانهکنندهای تبدیل شده که به شکل غمانگیزی زیر سایه سریال قرار میگیرد. تماشای این فیلم نهتنها برای هواداران دیوید لینچ بلکه برای همه تماشاگران فیلمهای ترسناکی که تماشاگرشان را به جای ترسیدن به اذیتشدن دعوت میکنند هم لازم به نظر میرسد.
یک مامور FBI که قرار است جزییات سرنوشت نامشخص لورا پالمر [با هنرنمایی شریل لی] را ارائه دهد به شکل مشکوکی ناپدید میشود و این اتفاق آغازگر مجموعه عجیبی از وقایع ناراحتکننده است. نباید فراموش کنید که روایت فیلم Fire Walk with Me به سبک و سیاق دیوید لینچ روایت میشود اما هجوم بیپایان درگیریهای ذهنی به تماشاگرش را هدف اصلی میداند. این فیلم به همان میزان که خستهکننده و خوابآور است با پیشرفتن داستان گمراهکننده هم میشود.
In The Mouth Of Madness
جان کارپنتر بهعنوان کارگردان سهگانهای سینمایی که روایتهای آخرالزمانی را اولویت اصلیاش میدانست با فیلم The Thing آغاز کرد و با فیلم Prince Of Darkness ادامه داد. اما فیلم In The Mouth of Madness بهعنوان فصل سوم و پایان این سهگانه خیلی سریع فراموش شد. در حالی که این فیلم بهعنوان ساختهای که تلاش میکند در مدیوم ادبیات کلاسیک ترس قرار بگیرد و در عین حال از ویژگی آثار نویسندگانی چون استفن کینگ بهرهمند شود به فیلمی تغییر هویت پیدا میکند که گاهی بیش از حد ترسناک و جنونآمیز به نظر میرسد.
یک بازپرس بیمه به نام جان ترنت [با درخشش سم نیل] در جستجوی نویسندهای است که نهتنها بهصورت ناگهانی مفقود شده بلکه در حال نوشتن داستانی بوده که حالا هیچ نشانی از آن نیست. آقای ترنت برای پیداکردن این داستاننویس به شهری در ایالت نیوهمپشایر سفر میکند که اندکی عجیب به نظر میرسد. اما وهمآلودبودن این شهر تاثیر عجیبی روی جان ترنت میگذارد؛ او درگیر کابوسهای عجیبی میشود که ظاهرا قرار نیست دست از سر او بردارند.
Perfect Blue
وقتی آوازه یک انیمه به گوش تماشاگران و مخاطبان غربی سینما میرسد باید پذیرفت که دلایل قابل توجهی برای این شهرت وجود دارد. این انیمه که توسط ساتوشی کان ساخته شده، عنوانی صاحبسبک و جذاب است که براساس رمانی از یوشیکازو تاکئوچی شکل گرفته و داستان یک ستاره موسیقی پاپ به نام میا را روایت میکند که برای واردشدن به دنیای هنر هفتم تصمیم میگیرد از جهان موسیقی فاصله بگیرد.
اما زندگی میا به مرور زمان و به جای آن که چالشبرانگیزتر و متفاوت شود، پیچیده و نگرانکننده میشود. میا پی میبرد که نهتنها یکی از هوادارانش به تعقیبکردن او علاقهمند شده بلکه متوجه میشود گروهی از مخاطبان قدیمیاش هم از او نفرت پیدا کردهاند و تصمیم دارند این خشم را تلافی کنند. دارن آرنوفسکی بارها تایید کرده که انیمه Perfect Blue یکی از آثاری بوده که به او کمک کرده تا روش تزریق تعلیق و سردرگمی مورد نیازی که دوست دارد به تماشاگرش تلقین کند را بیابد.
Funny Games
میشائیل هانکه با کارگردانی فیلم Funny Games نام خودش را در لیست نهچندان طولانی اساتید بلامنازع فیلمهای ترسناک روانشناختی قرار داد. حتی رادیکالترین تعریفها هم نمیتوانند عظمت وحشت روانی این فیلم را به سینمادوستی که هنوز آن را تماشا نکرده، منتقل کنند. اما در خلاصهترین تعریفی که میتوان از این فیلم ارائه داد، باید گفت بیشتر شبیه به یک آزمایش نهیلیستی به نظر میرسد که آینهای را در برابر تماشاگرش قرار میدهد که چهره واقعی انسان را منعکس میکند.
داستان فیلم Funny Games روی دو جوان آشفته تمرکز میکند اما این پایان ماجرا نیست. این جوانکهای افسرده و بیمار که موفق شدهاند یک خانواده بیگناه را در تعطیلاتی که میتوانست به بهترین شکل ممکن به پایان برسد به خانهشان دعوت کنند، آنها را گروگان میگیرند. حالا باید بدترین شکنجههای روحی و جسمیای که در طول تاریخ جنایتهای انسان دیده شده را در کنار آزار و تحقیرهای بیپایان به این خانواده نشان دهند.
در این میان فیلم فراتر هم میرود و با شکستن دیوار چهارم از شخصیتهای اصلیاش درخواست میکند تا به تماشاگران نزدیکتر شوند. بنابراین با تماشای فیلم Funny Games نهتنها از بیمارترین شوخیهای زشتی که یک انسان میتواند با انسان دیگری انجام دهد، آگاه شوید بلکه ممکن است خودتان در شرایطی پیدا کنید که احساس میکنید شریک جرم این حادثه شرمآور هم هستید.
Audition
جلوه ترسناک روانشناختی فیلم تاکاشی میکه به حدی ترسناک، وحشتافروز و اذیتکننده است که تماشای آن میتواند تاثیرات غیرقابل جبرانی روی تماشاگران بگذارد. مانند بسیاری از فیلمهایی که از سینمای ژاپن نشات میگیرند، فیلم Audition هم زاویه خاصی از مفهوم خانواده را نشانه میگیرد و به متمایزترین حالت ممکن از آن انتقاد میکند.
اگرچه داستان فیلم با روایت زندگی شیگاهرو اویاما که همسرش را از دست داده و تصمیم گرفته تا همدم جدیدی برای زندگیاش پیدا کند، آغاز میشود اما پیشنهادی که یکی از دوستان اویاما به او میدهد، مسیر داستان را تغییر میدهد؛ شیگاهرو اویاما تصمیم میگیرد برای پیداکردن زنی که میتواند جای همسرش را تصاحب کند، یک تست ساختگی و بیفایده برای هنرنمایی یک بازیگر زن برگزار کند. او در جریان همین تستهایی که هدفی جز پیداکردن یک همسر مفید ندارند با آسامی آشنا میشود. با این حال آقای اویاما به مرور متوجه میشود که خانم آسامی آن زنی که در دیدار نخست نشان داده، نیست؛ اما اندکی دیر به نظر نمیرسد؟
Hideaway
این فیلم در شرایطی اکران شد که نگاه منتقدان به آن چندان یکدست به نظر نمیرسید. از سوی دیگر شایعاتی پیرامون تیم تولید فیلم وجود داشتند که میتوانستند آن را برای همیشه به حاشیه هدایت کنند اما فیلم Hideaway با درخشش جف گلدبلام که در دهه ۱۹۹۰ میلادی شناختهشدهتر از همیشه بود، نمیتوانست چنین سرنوشت تلخی داشته باشد. او در این فیلم نقش مردی به نام هچ را برعهده دارد. هچ تنها دو ساعت پس از یک تصادف مرگبار که به پایان زندگیاش منجر میشود، خودش را کالبد مرد دیگری میبیند.
هچ که حسابی از این تغییر وحشتناک و باورنکردنی ترسیده، تصمیم میگیرد اندکی با شخصیت جدیدی که درونش قرار گرفته هم آشنا شود. او متوجه میشود روحش درون کالبد یک قاتل سریالی قرار گرفته است؛ شخصیتی که با روحیه هچ در تضاد کامل قرار دارد. این فیلم تاریک، سردرگمکننده و پیچیده یکی از بهترین فیلمهای ترسناک روانشناختی دهه ۱۹۹۰ میلادی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته و شاید بهتر باشد برای تماشای آن آماده شوید.
Cure
عناوینی در میان فیلمهای ترسناک روانشناختی موفق میشوند که زاییده یک ذهن سرگیجهآور باشند و فیلم Cure از کیوشی کوروساوا در رسیدن به چنین دستاوردی پیروز ظاهر میشود. اگرچه این فیلم پیش از آنکه ترسناک روانشناختی به نظر برسد، میتواند در ژانر درام جنایی قرار بگیرد اما شوخیهای وحشتناکی که با تماشاکر میکند، باعث میشود که به شکل ویرانکنندهای آزاردهنده باشد.
یک کارآگاه [با درخشش کوجی یاکوشو] در حال جستجوی ردپای قاتلی سریالی است که پس از هر قتل خونین، علامتی شبیه به یک X را روی گردن آنها ترسیم میکند. اما مسئله وقتی عجیبتر میشود که این کارآگاه متوجه میشود قاتل سریالیای وجود ندارد. بلکه قاتل هر قربانی در نزدیکی محل جرم حضور دارد و به شکل عجیبی هیچ اطلاعاتی درباره دلیل و نحوه قتل هم به یاد نمیآورد.
این فیلم یکی از نخستین فیلمهایی بود که تحت تاثیر موج دلهرهآور سینمای ژاپن [پس از موفقیت فیلم Ring] ساخته شد. فیلم Cure در مقام یک عنوان ترسناک روانشناختی سطح قابل قبولی از رمز و راز را به تماشاگرش نشان میدهد و حتی گاهی اوقات به فیلمی فلسفی هم تبدیل میشود. یک فیلم تاریک و قدرتمند که آهسته آهسته به زیر پوست تماشاگرش میخزد.
Brain Dead
ترکیب خارقالعاده بیل پالمن و بیل پاکستون در هر فیلمی هم که باشد، ارزش تماشاکردن دارد. حالا تصور کنید این دو بازیگر جذاب در یکی از بهترین فیلمهای ترسناک روانشناختی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. فیلمی که در سال ۱۹۹۰ ساخته شد اما خیلی سریع از یادها رفت.
دکتر رکس مارتین [با نقشآفرینی بیل پالمن] یک جراع مغز و متخصص اعصاب و بیماریهای روانی است. جیم رستون [با هنرنمایی بیل پاکستون] بهعنوان یکی از دوستان قدیمی دکتر مارتین که در دوران مدرسه با یکدیگر آشنا شده بودند از او دعوت میکند تا در یک شرکت بسیار بزرگ که بخش عظیمی از فعالیتهایش را مخفیانه انجام میدهد، حضور داشته باشد. جیم رستون از همکلاسی قدیمیاش میخواهد تا یک فرمول مخفی ارزشمند را از ذهن یک ریاضیدان مبتلا به اسکیزوفرنی استخراج کند.
اما هرچهقدر دکتر رکس مارتین به ذهن این ریاضیدان نزدیکتر میشود، زوایای ترسناکتر و شیطانیتر از ذهن او را کشف میکند.
نقد فیلمهای نامزد اسکار ۲۰۲۱ را در ویجیاتو بخوانید:
- نقد فیلم The Trial of the Chicago 7 – افتتاح آثار اسکار پسند با نمایش فیلم جدید نتفلیکس
- نقد فیلم Judas and the Black Messiah – ضِد پلیسترین درام سالیان اخیر
- نقد فیلم Sound of Metal – نوازندهای که باید از سکوت لذت ببرد
- نقد فیلم Promising Young Woman – انتقامی با طعم آب نبات
- نقد فیلم Better Days – یک ملودرام جنایی عالی از سینمای چین
- نقد فیلم News Of The World – در جاده سینمای وسترن
- نقد فیلم The Father – درامی دلخراش پیرامون زوال عقل
- نقد فیلم The White Tiger – او را زاغه نشین صدا نکنید
- نقد فیلم Nomadland – کشور زرق و برق دار آوارهها
- نقد فیلم Mank – دوران نچندان طلایی
- نقد فیلم Minari – بذرهای امید
https://vgto.ir/9v7
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰