اسرائیل غزه را شخم زد، افکار عمومی دنیا را تحریک کرد، یک پرونده نسل کشی در دیوان بین المللی کیفری در لاهه برای خود بجا گذاشت و نتوانست به اهداف اعلام شده برای حمله به غزه دست یابد! عامل اصلی تحقق این آتش بس مقاومت و تاب آوری مردم غزه از طریق همدلی مردم با گروههای مقاومت بود. که سبب ایجاد انسجام ملی و تصمیم به ایستادگی درمقابل کوچ اجباری شد که استراتژی اسراییل همراه بجا گذاشتن سرزمین سوخته بود! آنها این جنگ نامتقارن راعلیه موجودیت خود تلقی، از آن دفاع و آتش بس را به اسراییل تحمیل کردند! دو هدف اصلی که نتانیاهو و اسرائیل اعلام کرده بودند که با حمله به غزه میخواهند به آن دسترسی پیدا کنند، اول نابودی حماس بود ، که بعدا عدول کرد به اینکه توان نظامی حماس نابود شود، و محقق نشد. الان میبینیم هنوز خودشان اعلام میکنند کارخانههای تسلیحات حماس دارد کار میکند، ۷ هزار نفر نیرو در روزهای اخیر جذب کرده و فعال است. هدف دوم اسرائیل در حمله به غزه هم آزادی گروگانها بود که آنهم از طریق جنگ متحقق نشد.
عوامل آتش بس
اما عامل فرعی و بیرونی آتش بس برمی گردد به شرایط بین المللی و فشارهای داخلی و دموکراتها تا برای خود دست آورد بسازند و ترامپ که قدرت نمائی کند و مقداری هم فشارهای داخلی. این آتش بس خیلی سریع و زودتر میتوانست اتفاق بیافتد، هشت یا نه ماه پیش قابل دسترس بود ولی شخصیت نتانیاهو و اهداف سیاسی اش به دلیل پروندهها و مشکلاتی که در دادگاه اسرائیل دارد، مانع شد. متأسفانه دموکراتها در امریکا خیلی در این قضیه بد عمل کردند، آنها هم اهداف شان با اهداف اعلام نشده و اقدامات نتانیاهو که یک بخشی از مردم غزه را کوچ دهد و با تغییر بافت شهری و زیستی غزه ، سرزمین سوخته بجا بگذارد همپوشانی داشت. به عبارتی آمریکا هم در شخم زدن غزه دخیل بود. ولی من فکر میکنم که نتانیاهو به اهداف خودش نرسیده است و به طبع در روزهای آینده، خواهیم دید که یکسری از مشکلات در اسرائیل از جهت تضاد درونی به وجود خواهد آمد که نشان میدهد اهدافش متحقق نشد.
پس در وزن دادن عوامل و پارامترهای دخیل در تحقق آتش بس باید خیلی دقت کنیم. عامل خارجی از جمله فشار بایدن و ترامپ در رسیدن به این نقطه نقش دارند، ولی حواس مان هم باشد روغن ریخته را نذر امامزاده نکنند. اصل قضیه این بود که اسرائیل در باتلاق غزه ماند، این یک واقعیت است، دو دفعه غزه را از شمال تا جنوب شخم زد. ولی هنوز کارگاههای تسلیحاتی مقاومت در غزه دارند کار میکنند، همینطوری روزی چند تا، کم یا زیاد، ارتش اسرائیل کشته میدهد و طولانی شدن جنگ ارتش را تحت فشار قرار داده و مشکل دار نموده. از قبل هم تحلیلگران میگفتند که رفتن به غزه راحت است، اما بیرون آمدن از آن سخت است.
آمریکا دست اسرائیل را باز گذاشته بود
بخشی از طولانی شدن جنگ هم به این دلیل بود که امریکا دست اسرائیل و نتانیاهو را باز گذاشت و با دادن تسلیحات و با نشان دادن چراغ سبز، حتی به قیمت تهدید قضات دیوان بین المللی کیفری عامل موثری در ایجاد چنین حجمی از خسارت و نسل کشی بود. این کار خیلی سختی نیست که بفهمیم که نتانیاهو اینقدر هم دست اش باز نیست که بتواند یک همچنین جنایتی را رقم بزند، ولی به هر صورت این اتفاق افتاد. نتانیاهو دنبال آن بود که از دو سه میلیون نفری که ساکن غزه هستند، یک میلیون را به کشورهای همسایه کوچ دهد. خوشبختانه هم اردنیها مقاومت کردند و هم مصری ها. یعنی همین که مرز بسته شد و همکاری نشد، اثرگذار بود. در این مورد هم ابتدا آمریکا از اسرائیل حمایت میکرد و در یکی دو سفر اول آقای بلینکن به منطقه تلاش کرد اردن و مصر را راضی کند اما آنها نپذیرفتند. اما عامل اساسی مردم غزه بودند که پای فلسطین ایستادند و به عقیده من این ایستادگی و مقاومت باعث شد که اسرائیلیها درمانده شوند. آنها نشان دادند مقاومت فقط نظامی نیست بلکه مولفه های آن مخصوصا باور به ایستادگی در مقابل ظلم و اشغال و حفظ وطن حرف اول را میزند.
بی اعتمادی به اسرائیل در رعایت توافقات
گروههای مقاومت و مردم غزه فقط مقابل اسرائیل نبودند بلکه آمریکا و کل غرب کنار رژیم صهیونیستی بودند و از نظر مادی، معنوی و حمایت تسلیحاتی و رسانه و … به اسرائیل کمک کردند. اما اگر به زمان بندی نحوه آزاد شدن اسرای اسرائیل نگاه کنید، یک فرمول سه ، چهار ، سیزده مورد توافق قرار گرفته که کلا ۴۲ روز طول میکشیدتا ۳۳ اسیر اسرائیلی آزاد شوند! روز اول سه تا، یک هفته بعد چهارتا و دو هفته بعد سیزده تا اسیر آزاد میشوند و همین زمانبندی از جهت آزادی اسراء نشان میدهد که اعتمادی به اسرائیل به رعایت توافقات نیست و مقاومت اعتمادی ندارد و نمیآید همه اسرا را یکباره آزاد کند بلکه مرحله به مرحله اسرا را تحویل میدهد و این خودش یک الگوی رفتاری و یک الگوی مذاکره است و نشان میدهد سازمان سیاسی و رزم حماس یک سازمان پیچیدهای است وعلیرغم شهادت برخی سران شاید نزدیک سی چهل درصد دست نخورده است . اما در کنار این سازمان سیاسی و رزم گروههای مقاومت ، حمایت صد در صدی مردم غزه حتی آنها که طرفدار حماس نبودند یک انسجام حداکثری بازتولید کرد که اسرائیل نتوانست در آن رخنه کند و این سازمان مکمل سازمان رزم و سازمان سیاسی شد. پس دقت کنیم، مقاومت فقط جنبه نظامی اش نیست، همین که مردم ایستادند و صحنه را خالی نکردند و علیرغم اینکه اسرائیل خیلی با سران عشایر که درغزه بودند مذاکره کرد که آنها را از گروههای مقاومت جدا کند ولی نتوانست و مردم ایستادند.
ایران باید با کشورهای منطقه و غرب روابط دیپلماتیک بیشتری داشته باشد
اسرائیل به هر صورت زیر فشار افکار عمومی است، اگر نخبگان، رسانه و بالاخره مردم آزاد، مسئله غزه را در دستور کار افکار عمومی نگه دارند، به عقیده من فشاری که روی اسرائیل است، ناچار میکند مقداری پایبندی به آتش بس را رعایت کند. بنظر من پتانسیل ادامه وضع موجود دیگر نیست و برعکس شرایط سیاسی و فشار افکار عمومی بین المللی و تغییراتی که در دنیا اتفاق میافتد و اولویتهایی که امریکا با آمدن ترامپ برای خودش دارد، من حدس میزنم که دست اسرائیل خیلی نباید باز باشد برای اینکه بخواهد توافق را بشکند یا کاری انجام بدهد. البته اسرائیل عادت دارد بعد از هر توافق اینچنین دبه در بیاورد و بازی روانی کند تا بر مشکلات داخلی سرپوش بگذارد! در مقابل سایر گروههای مقاومت هم باید خیلی هشیار باشند زیرا من ترس دارم رژیم صهیونیستی همان طور که تا حالا عمل کرده است یعنی غزه را شخم زد ، به سراغ حزب الله و سپس سوریه رفت ، الان اگر این شرایط را کنترل نکنیم و مدیریت بحران نداشته باشیم امکان خیز اسرائیل به سمت دریای سرخ و درگیری با انصارالله یمن نیز وجود دارد، بنابراین ایران هم باید ازنظر دیپلماتیک یک مقداری فعالیت بیشتری با کشورهای منطقه و غربی داشته باشد. انشاالله!
سفیر سابق ایران در اردن
۲۱۲۱۲
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰