بررسی کتاب بیت کوین ونیز است
هدف این مقاله خلاصه کردن سهگانه آلن فرینگتون در مورد بیت کوین (پول ویتگنشتاین – معدن سرمایه – بیت کوین ونیز است) است که بر اساس آن کتاب «بیت کوین ونیز است“، منتشر شده توسط مجله بیت کوین و نوشته Farrington و Sacha Mayers است. لطفاً توجه داشته باشید که این خلاصه احتمالاً عدالت را
هدف این مقاله خلاصه کردن سهگانه آلن فرینگتون در مورد بیت کوین (پول ویتگنشتاین – معدن سرمایه – بیت کوین ونیز است) است که بر اساس آن کتاب «بیت کوین ونیز است“، منتشر شده توسط مجله بیت کوین و نوشته Farrington و Sacha Mayers است. لطفاً توجه داشته باشید که این خلاصه احتمالاً عدالت را در مورد قطعه شگفت انگیزی که «بیت کوین ونیز است» انجام نمی دهد.
اچ ال منکن در مورد هنری هازلیت گفت که او “یکی از معدود اقتصاددانان تاریخ که واقعاً می توانستند بنویسند” مطمئن نیستم که آلن فرینگتون خود را یک اقتصاددان بداند، اما مطمئناً یکی از معدود کسانی است که می تواند واقعا بنویس در مورد اقتصاد هنگام خواندن «بیتکوین ونیز است»، فرد اغلب فراموش میکند که موضوع مورد بحث اقتصاد است، زیرا نویسنده به طرز ماهرانهای موفق شده است خرد اقتصادی را با توسل محدود به اصطلاحاتی که اغلب ما کسلکننده و خوابآور میدانیم، منتقل کند. فرینگتون اقتصاد را برای خواننده توضیح نمی دهد، بلکه آنها را دعوت می کند تا در مورد موضوع از اصول اولیه استدلال کنند.
از بسیاری جهات، این یک قطعه فلسفی است. منظور من این نیست که نویسنده در بحث های انتزاعی و غیر قابل هضم می پردازد، بلکه از روش شناسی واقعی فیلسوف حمایت می کند: او از یک موقعیت عینی و واقعی، یعنی ظهور یک پول رقیب (بیت کوین) استخراج می کند. برای پیشروی به سوی حقیقت، پیامدهای منطقی را به طور دقیق دنبال می کند. او مانند هر استاد واقعی موضوع خود، از اقتدار متفکران غولپیکری که بر شانههایشان میایستد سوء استفاده نمیکند، بلکه درعوض تلاش برای نشان دادن مجدد اصول اصلی اقتصاد اتریش از پایه انجام میدهد.
«بیت کوین ونیز است» همه چیز است جز یک سخنرانی در مورد اقتصاد. همه اینها استدلال، سهمیها و استعارههای رنگارنگ است که به زبانی بازیگوش ارائه میشوند، که خواندن آن را به طرز شگفتآوری لذتبخش هم برای تازهکارها و هم برای بیتکوینکنندگان باتجربه تبدیل میکند.
بخش اول، «پول ویتگنشتاین» با یک متن مناسب آغاز میشود Gedankeexperiment1 (آزمایش فکری) در مورد ظهور فرضی شکل جدیدی از پول. چنین تحقیقی طبیعتاً ما را به بررسی نقشی که مؤسسه پولی ایفا می کند هدایت می کند. چرا در وهله اول ظهور می کند؟ چه عملکردی دارد؟
نویسنده به جای تکیه بر تقسیم سهگانه توابع پولی (واحد حساب، وسیله مبادله و ذخیره ارزش)، در میزس دنبال میکند.2 وجود پول را به ابهام اجتناب ناپذیر آینده مرتبط می کند. در اینجا، آزمایش فکری شامل تلاش برای درک این است که انسان ها در صورت آگاهی کامل از آینده چگونه عمل می کنند.
اگر بخواهیم دقیقاً شرایط اقتصادی آینده، ترجیحات و نیازهای آینده خود و سایر افراد را بدانیم، در وهله اول نیازی به پول نداشتیم، زیرا میتوانیم به راحتی کالاهای لازم برای برآورده کردن خود را تولید و ذخیره کنیم. نیازهای آینده با این حال، از آنجایی که آینده ناشناخته است، بهتر است کالایی را ذخیره کنیم که می دانیم دیگران در آینده آرزو خواهند کرد، زیرا می توانیم نیازهای آینده خود را از طریق مبادلات برآورده کنیم. با توجه به اینکه هموطنان ما خود را با معمای مشابهی میبینند و از آنجایی که همه ما میخواهیم بخشی از گستردهترین شبکه تبادل ممکن باشیم، ذخیره ثروت (تبلور زمان و انرژی) در یک ظرف به نفع همه است.
مجهز به این عمل شناسی3 با درک ظهور پول، میتوانیم به سؤال اصلی بازگردیم: اگر مقداری پول رقیب ظاهر شود چه اتفاقی میافتد؟
این به احتمال زیاد منجر به یک فرآیند پویا و کثیف می شود، جایی که رقیب به تدریج و با افزایش تعداد افرادی که از آن استفاده می کنند، نقدینگی به دست می آورد. در نگاه اول، ناظر خارجی به آن وضعیت پول نمی دهد زیرا فاقد ویژگی های معمول پولی است. اما این آن را به عنوان پول به طور کلی رد صلاحیت نمی کند. از آنجایی که ارزش ذهنی است و از آنجا که جهان ساکن نیست، مفهوم معنایی/نظری پول واقعاً نباید نگران کننده باشد. آنچه واقعاً اهمیت دارد، نحوه عمل انسانهای واقعی تحت تأثیر ترجیحات ذهنی آنهاست. اگر برخی از افراد از یک رقیب به عنوان پول استفاده کنند، یا بهتر است، اگر افراد بیشتری از آن به عنوان پول استفاده کنند، قطعاً پتانسیل تبدیل شدن به آن را دارد.
با کنار گذاشتن این مشکل اصلی، فرینگتون خواننده را دعوت می کند تا بپرسد «حفظ قدرت خرید» حتی در زمینه دنیای پویا به چه معناست. از آنجایی که جهان دائماً در حال تغییر است، نمی تواند به معنای توانایی به دست آوردن همان مقدار کالای قبلی باشد. واقع بینانه تر، «حفظ قدرت خرید» باید به معنای برخورداری از سهم یکسان از کل تولید باشد.
اما، اگر بخواهیم به آن بسنده کنیم، بخش بزرگی از تصویر کلی را از دست میدهیم، زیرا به طور ضمنی در نظر میگیریم که چنین تغییراتی در بازده تولید مستقل از جریان پول است. مطمئناً اینطور نیست، و بنابراین نویسنده این بخش دوم را به توضیح اینکه چگونه ویژگیهای پولی که استفاده میکنیم بر تصمیمگیریهای ما تأثیر میگذارد، و این که چگونه بر کل ساختار تولید تأثیر میگذارد، اختصاص میدهد.
هنگامی که توانایی تامین خود و خویشاوندان خود در زمان حال و آینده نزدیک به دست آمد، می توانیم استعدادها و انرژی خود را بر روی اهداف دورتر در آینده متمرکز کنیم. از این رو، پول با تغییر رابطه ما با زمان و عدم قطعیت، نحوه نگرش ما به جهان و در نتیجه، نحوه سازماندهی خود را در آن تغییر می دهد. کالاها منحصراً به عنوان منابعی برای مصرف در نظر گرفته نمی شوند، بلکه به عنوان کالاهای مولد نیز دیده می شوند، یعنی کالاهایی که می توانیم از آنها برای افزایش موجودی کالاهای مصرفی خود استفاده کنیم.
این پتانسیل مولد که ما در منابع اطراف خود می بینیم همان چیزی است که ما آن را «سرمایه» می نامیم. با استفاده از پول، دامنه معاملات بالقوه را گسترش میدهیم، اطمینان حاصل میکنیم، و بنابراین میتوانیم خودمان را تخصصی کنیم (توسعه تقسیم کار)، که به بهرهوری بیشتر و در نتیجه انباشت سرمایه بیشتر منجر میشود. این انباشت سرمایه پس از آن منجر به طولانی شدن ساختار تولید می شود که از طریق تقسیم هر فرآیند تولید به دنباله های طولانی تری از مراحل متوالی به دست می آید که ابزارهای تخصصی تری را در بر می گیرد – یا آنچه اقتصاددانان اتریشی آن را “گردش تولید” می نامند.تولید Umweg)4، پدیده ای که ریشه در پیشرفت تمدن دارد.
به این شکل، در انتزاع، ممکن است کاملاً گریزان به نظر برسد. اما، در «معدن استریپ پایتخت»، فرینگتون از استعاره ساده ای برای تقطیر این ایده استفاده می کند.
او اقتصاد سالم را که مبتنی بر پولی سالم و موقتاً قابل فروش است، با کشاورز مقایسه میکند که زمین خود را به عنوان یک پتانسیل برای تولید (سرمایه) آینده میبیند و اقتصاد فاسد را بر اساس ارزی انعطافپذیر به تصویر میکشد که نمیتواند بهعنوان دژ محکمی عمل کند. ثروت، به عنوان معدنچی نواری که زمین را تنها به عنوان منبعی برای غارت (مصرف کور) می بیند. در اینجا، او تحلیل میکند که چگونه پول تورمی، با ترغیب ما برای به حداکثر رساندن مصرف فعلی به ضرر تولید آینده، ما را به سمت تخلیه موجودی سرمایه به جای پرورش و رشد سوق میدهد.
به طور خلاصه، «معدن استریپ سرمایه» توضیح میدهد که چگونه توسل به پولهای بیمعنی ما را به فعالیتهای اقتصادی بیمعنا محکوم میکند، یکی از این فعالیتها مالیسازی همه چیز است. در واقع، کاهش بیوقفه ارزش فیات به طور ضمنی حاکی از افزایش بیپایان تقاضا برای ذخیرههای جایگزین ارزش است که با افزایش غیرقابل اجتناب در عرضه ابزارهای مالی با بازده مصنوعی برآورده میشود. بدتر از آن، چنین فرآیند مالیسازی به خودی خود تداوم مییابد: خود را در یک حلقه خودتقویتکننده از طریق فرضیهسازی مجدد پساندازهای واقعی در یک سیستم بانکی ذخیره کسری تغذیه میکند.
یکی دیگر از پیامدهای اغلب نادیده گرفته شده چنین سیستم پولی ویرانگر پس انداز این است که توانایی ما را برای ریسک کردن، یعنی تامین مالی فعالیت های واقعی کارآفرینی، کاهش می دهد. در واقع، پسانداز، یعنی سرمایه انباشته، بافری است که به ما امکان میدهد در تلاشهای نامطمئن شرکت کنیم که ممکن است فقط در بلندمدت سود داشته باشند، یا اصلاً پرداخت نشوند (به یاد داشته باشید، آینده نامشخص است).
اما آیا ریسک کردن برای ایجاد ساختار تولید پیچیدهتر و تخصصیتر مستلزم افزایش عدم اطمینان در آینده و از این رو هدف استفاده از پول در وهله اول نیست؟ بله، اما این بهایی است که باید برای بهبود استانداردهای زندگی خود بپردازیم. بنابراین، همه چیز به پذیرش افزایش مقرون به صرفه در عدم اطمینان، به این امید که در آینده به ثمر بنشیند و از افزایش غیرضروری عدم قطعیت که به طور درونزا توسط فیات ایجاد شده است، خلاصه می شود. همانطور که نویسنده کاملاً خلاصه می کند: “پول از عدم قطعیت، سرمایه از پول و عدم اطمینان از سرمایه پدید می آید.”
اکنون که خواننده پیوندهای ظریف بین پول، عدم قطعیت و سرمایه و در نتیجه اثرات زیانبار پول فیات را درک میکند، صحنه برای ورود بیتکوین به بزرگی آماده میشود.
در بخش پایانی سهگانه، «بیتکوین ونیز است». فرینگتون با بردن ما به یونان باستان، ونیز اولیه رنسانس، امور مالی اسلامی و حتی فضای بیرونی، پایان بزرگ استعاره ها و تمثیل های خود را ارائه می کند تا ویژگی های بیت کوین را به تصویر بکشد و پیامدهای احتمالی ظهور آن را برای آینده تمدن ما ترسیم کند.
در این بخش آخر، سرزمینهای اقتصاد نظری را ترک میکنیم و قدمی به عقب برمیداریم تا از دریچههای تاریخ درک کنیم که چگونه نوآوریهای پولی و مالی قبلی اعمال خشونت، تخصیص سرمایه و انجام تجارت را تغییر داده است. بنابراین، بهتر درک کنید که ظهور «پول جهانی، دیجیتال، صدا، منبع باز، قابل برنامهریزی» چقدر میتواند برای بافت اجتماعی ما مهم و متحولکننده باشد. بیت کوین ممکن است خروجی از رژیم جهانی نئوفئودالیستی کنونی را فراهم کند، به همان شیوه ای که نوآوری های مالی و پولی از اوایل رنسانس به نفع صعود دولت-شهرهایی مانند ونیز بود و در نتیجه به تسریع پایان فئودالیسم در اروپا کمک کرد.
تناسب طبیعی چنین استعاره هایی با بیت کوین بسیاری از خوانندگان را متقاعد می کند که بیت کوین کمتر از یک انقلاب، احیای اصول اقتصادی و اخلاقی است که عظمت تمدن ما را ساخته است.
اگرچه به طور مطلق جالب است، اما مقایسههای بین بیتکوین و نخ آریادنه یا یک سیاهچاله، فقط یک مسیر انحرافی است که ما را به نتیجه واقعی این قطعه میرساند. فرینگتون پس از تمسخر معناشناسان به دلیل دیدگاه ایستا آنها از چیستی پول، به دنبال گرفتاری خود در امتناع از دادن محتوای بیشتر به هر یک از استعاره هایی است که اخیراً بیان شد. وفادار به روش فلسفی آن، او به مسئله آغازین خود با ذکر این نکته پاسخ می دهد که وجود گفتمان در مورد جوهر بیت کوین نشان می دهد که هیچ نظریه ایستایی از پول نمی تواند توضیح دهد که چگونه چنین نهادی در وهله اول ظهور کرد. همانطور که می دانیم، روند نامرتب پذیرش بیت کوین به خوبی می تواند نشان دهد که ظهور یک «پول جهانی، دیجیتال، صدا، منبع باز و قابل برنامه ریزی» جدید در برابر چشمان ما آشکار می شود.
در این موضوعات، معناشناسی و استدلال های انتزاعی فقط ما را به این نتیجه می رساند و ممکن است اغلب ما را گمراه کند. تمام آنچه مهم است، اقدامات فردی است. از این رو، او نتیجه می گیرد که بیت کوین برای بسیاری از مردم چیزهای زیادی است، اما واقعاً مهم نیست، زیرا این واقعیت بیت کوین است بر همه چیز غلبه می کند، زیرا نشان می دهد که تقاضای پنهانی برای آن وجود داشته است.
این یک پست مهمان توسط تئو موجنت است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند مجله بیت کوین.
- آزمایش Gedanke یا آزمایش فکری موقعیتی فرضی است که در آن یک فرضیه، نظریه یا اصل به منظور اندیشیدن در مورد پیامدهای آن مطرح میشود. این روش استدلال محوری در روش شناسی اتریشی است.
- لودویگ فون میزس، “نظریه پول و اعتبار”، 1912.
- پراکسیولوژی، از واژه یونانی «پراکسیس»، روش متمایز مکتب اتریشی است. این اصطلاح برای اولین بار توسط لودویگ فون میزس به روش اتریشی به کار رفت، که نه تنها معمار و توسعه دهنده اصلی این روش شناسی بود، بلکه اقتصاددانی بود که آن را به طور کامل و با موفقیت در ساخت نظریه اقتصادی به کار برد (رجوع کنید به کنش انسانی، 1949 در خاص)
- “سرمایه و منافع: تاریخ انتقادی نظریه اقتصادی”، یوگن فون بوم باورک، 1884.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰