به گزارش ایسنا، نشست هماندیشی اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با تعدادی از باستانشناسان با هدف بررسی دو موضوع «نظام مسائل موزه و موزهداری از دیدگاه باستانشناسان» و «مالکیت معنوی آثار موجود در موزهها و گالریهای خارج از کشور» برگزار شد. این نشست فرصتی شد تا درباره سند موزهداری که در دست تدوین است بحث شود.
نقد و تاکید بیشتر باستانشناسان بر اصلاح موزهداری در ایران و بهبود شیوه روایتگری اشیاء باستانیِ به نمایش گذاشتهشده در موزهها بود. همچنین به وضعیت وخیم منشاء و مبدأ این اشیاء درحالیکه تمرکز بر کمیت موزهها است، اشارهای شد. احقاق مالکیت معنوی اشیاء تمدن و امپراتوری ایران باستان در کشورهای دیگر نیز موضوع مورد تاکید برخی از باستانشناسان بود. همچنین برخی از باستانشناسان بر لزوم احیا سازمان باستانشناسی و یا بخش مستقلی برای باستانشناسی در نظام اداری و چارت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری صنایع دستی تاکید کردند. باستانشناسان همچنین خواستند این نشستها که مدتهاست با به انزوا کشیده شدن باستانشناسان در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از رونق افتاده و مسکوت مانده، ادامه یابد.
هادی میرزایی، مدیرکل موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این نشست تخصصی در اهمیت موزه و موزهداری در ایران سخن گفت و اظهار کرد: پیشنیه غنی ایران باعث شده است تا در ایران بزرگ آثار و اشیاء تاریخی زیادی وجود داشته باشد. در حال حاضر پنج میلیون و ۸۲۱ هزار اثر و شیء باستانی در اختیار موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است، که بخش اعظمی از آنها گنجینه و آثار باستانشناسی است. با این شرایط و به طور حتم موزههای ما نیازمند باستانشناسان هستند؛ چراکه باستانشناسی یکی از مهمترین داشتههای ما است.
او همچنین درباره روند تهیه سند موزهداری سخن گفت و این سند را یکی از انگیزههای تشکیل این نشست تخصصی برشمرد و افزود: در فرایند تدوین سند موزهداری کشور بر نظر باستانشناسان تاکید داشتیم و نسخه پیشنویس آن برای تعدادی از باستانشناسان فرستاده شد و در نهایت سوالهای کلیدی مطرح شد.
مدیرکل موزههای کشور با بیان اینکه حلقه مفقوده ما در طراحی و راهاندازی موزهها و سیاستگذاری در حوزه موزهداری، «باستانشناسان» هستند و باید از نظر باستانشناسان استفاده کرد، به گوشهای از خطاهایی که در موزههای منطقهای و استانی متأثر از نبود چنین نگاهی رخ داده است، اشاره کرد و گفت: تعریف موزههای منطقهای و استانی منجر به این شده است که در هر دورۀ مدیریتی، فقط کلنگی بر زمین بزنند و موزهای را افتتاح کنند اما وقتی به درون همان موزه میروید آثار به نمایش گذاشته شده نه تنها تناسبی با موضوع و فضای موزه ندارد، بلکه نگاه معماری و طراحی مبتنی بر هویت آثار موزه نبوده است. از طرفی میانگین ساخت موزهها به بیش از ۲۰ سال رسیده است به طوری که بیش از ۲۷ پروژه موزه نیمهتمام داریم که برای تکمیل آنها به ۱۱ همت منابع نیاز است و با این رویه اگر بودجه مورد نظر تأمین شود، میانگین ساخت این پروژههای نیمهتمام تا ۳۰ سال میرسد و این یعنی این که بعد از ۳۰ سال باید دوباره به فکر نوسازی ساختمانهای موزه باشیم.
میرزایی رویکرد جزیرهای و غفلت از نقش باستانشناسان در تعریف موزه را ضعف دیگر این بخش دانست و اظهار کرد: در ساخت پروژههای موزهای صرفا روی نقاط “کمی” هدفگذاری شده و نتیجه این شده است که مثلا در موزه منطقه فارس فقط از ۱۰ درصد فضای آن برای نمایش آثار استفاده شده است.
مدیرکل موزههای کشور در ادامه با اشاره به تأثیری که رویدادها در جذب مخاطب بیشتر به موزهها داشته است، گفت: میزان بازید از موزهها به ۲۳ میلیون نفر رسیده است و در یک سال گذشته حدود ۷۰۰ رویداد برگرار شد که ۱۳ درصد رشد بازیدکننده را به دنبال داشت که نشان میدهد با برگزاری رویداد میتوان تحولی در بازدید از موزهها ایجاد کرد.
میرزایی همچنین در بحث اصلاح نرخ موزهها با این تاکید که باید بررسی کرد از این نرخ افزایشیافته چه سهمی عاید موزهها شده است، گفت: این نظام مسائل ما را به این سمت هدایت میکند که اولویتمان چه باشد.
او همچنین از ضرورت تشکیل کارگروهی برای پگیری موضوع مالکیت معنوی آثار تاریخی با ریشه تمدنی ایران که در موزهها و گالریهای خارج از کشور شناسایی میشوند، خبر داد و از باستانشناسان مدد خواست در اینباره دیدگاه و پیشنهادهای خود را برای ضرورت تهیه فهرست قرمز آثار باستانی ایران و یا فهرستی از آثاری که به امپراتوری ایران تعلق دارند و اکنون در حوزه سرزمینی ایران قرار نمیگیرند، مطرح کنند.
در ادامه این بحث، جلیل گلشن، پیشکسوت باستانشناسی درباره میزان اثربخشی موزهها سخن گفت و با ارجاع به آمار بازدید از موزهها که به عدد ۲۳ میلیون رسیده است، این پرسش را مطرح کرد که آیا تا کنون از بازدیدکنندهها سوال شده به دانش آنها چقدر افزوده شده است؟ و در ادامه با تاکید بر اینکه مهمترین مسأله و رسالت موزه، میزان اثربخشی آن روی بازدیدکنندگان است، درباره ضرورت اصلاح نگاه عتیقهمحور به اشیاء تاریخی از طریق روایتگری درست در موزهها گفت: در قانون ۱۳۰۹ شیء بیشترین محور را داشته است کما اینکه حفاریهای تجاری و غیرعلمی پس از سال ۱۳۵۸ و بعد از انقلاب برای مقطعی ممنوع شد. در شورای انقلاب ماده واحدهای که تصویب شد حفاری تجاری و غیرعلمی را ممنوع کرد. در واقع، نگاه به میراث فرهنگی از نظر قانون برعکس میشود و دلیل پرداختن به میراث فرهنگی را روشن میکند. هرچند اکنون حفاریهای تجاری گسترش یافته و عملکرد اخیر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی عاملی بوده است تا حفاریهای غیرمجاز بیشتر شود. از رو، یکی از مهمترین رسالتهای موزه این است که نگاهی غیر از عتیقه به آثار تاریخی را به بازدیدکننده انتقال دهد.
فائق توحیدی، چهره ماندگار میراث فرهنگی و باستانشناس پیشکسوت به ضعف موزههای ایران در روایتگری اشیاء باستانی اشاره کرد و گفت: میدانیم که اولویت میراث فرهنگی، حفاظت است ولی وقتی کارش به موزه میرسد مسأله معرفی پیش میآید. آقای گلشن، سربسته مطرح کردند کسی که موزه میآید چیزی دستگیرش میشود یا نمیشود. آقای ضرغامی هم میگفت که روایت آثار را نمیدانیم و به مردم هم نمیتوانیم بگوییم. او مسئله درستی را بیان کرد. ما از نظر روایت آثار خیلی عقبیم. من بسیار پای صحبتهای مهندس محمد بهشتی (رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی) نشستم، ایشان همیشه میگفت آثار ما دو بُعد دارد؛ «غیر دراماتیکی» که منظو همان زیرنویس اشیاء در موزههاست که البته از آنها اطلاعات زیادی دستگیر نمیشود و بُعد «دراماتیکی» که جنبههای کاربردی و چرایی آثار را دربرمیگیرد. یاد کاوشهای «گیرشمن» میافتم که وقتی قمقمههای کوچک سفالی را در تپه سیلک کاشان پیدا کرد، متوجه شد لوله آنها عمودی است و به این ظرفهای کوچک عنوان «شیرمک» داد و گفت در کاوش دنبال شیردوش و شیرجوش هم بگردیم.
این باستانشناس مصداقهایی از شیوه روایتگری در موزههای خارج از ایران بیان کرد و افزود: در موزه لوور روزانه پانصد تا ششصد نفر فقط مقابل تابلو مونالیزا بیتوته میکنند تا آن را ببینند، هیچ روایتی هم ندارد، مدتها خیره میشوند تا لبخند مونالیزا را احساس کنند، این اتفاق را بُعد دراماتیکی ماجرا میگویند که ما در آن خیلی خیلی ضعیف هستیم.
توحیدی گفت: یکی از آرزوهای من این است که وقتی شئایی را کاوش می کنند روایات این آثار را هم پژوهش کنیم و در موزهها به اطلاعات بازدیدکننده بیفزاییم.
این باستان شناس سپس درباره ضرورت احقاق حقوق مالکیت آثاری با منشأ ایرانی که در خارج از کشور هستند، سخن گفت و افزود: پیش از بازنشستگی روی رژیمهای حقوقی ناظر بر میراث فرهنگی کشورها مطالعه میکردم و این نتیجه رسیدم که آثار ایران در تمام دنیا پراکنده است، دست بر قضا یک کاتالوگ از موزه بلژیک به دستم رسید که کلی آثار ایرانی داشت، ولی منشأ هیچ یک مشخص نبود و هیچکسی هم از وجود این آثار خبر نداشت. به فکرمان آمد مالکیت معنوی تمام آثار ایرانی، به هر شکل که از کشور خارج شده است، از طریق مصوبه یونسکو به کشوری که اکنون محل نمایش این آثار است القا شود تا دستکم در زیرنویس نام ایران را بنویسند.
او در این باره خاطرهای تعریف کرد و گفت: مرحوم رفسنجانی در سفری به گرجستان، دیده بود تمام آثار موزه این کشور با عنوان «تمدن شرق» زیرنویس شده است و وقتی برگشت درباره آن کلی بحث شد. ما به آنجا رفتیم و آنها را موظف کردیم که در زیرنویسها و در توضیحات کاتالوگ به زبان گرجی، عنوان ایران ذکر شود که کتابش هم چاپ شد اما الان چه اتفاقی میافتد و چقدر این موضوعات مهم است؟
توحیدی تاکید کرد: حفظ مالکیت معنوی امتیازهای زیادی به ویژه از نظر پژوهش دارد، ما که نمیخواهیم استرداد اموال داشته باشیم، اصلا نمیتوانیم مگر اموالی که در کمتر از ۲۰ سال اخیر خارج شده و دارای پرونده باشند. تمام اشیائی که در خارک از ایران وجود دارد پرونده ندارند، همه مشمول قانون یونیدو هستند. با این شرایط حداقل بتوانیم مالکیت معنوی آثار ایران در خارج از کشور را انجام دهیم.
خسرو پوربخشنده، دیگر باستانشناس پیشکسوت که در این جمع حضور داشت از غفلتی که آموزش و پرورش نسبت به تاریخ و آثار باستانی و باستانشناسی دارد سخن گفت و از اداره کل موزه ها خواست با آموزش و پرورش درباره آموزش چگونگی بازدید دانش آموزان از موزهها تفاهمنامهای داشته باشند و در این باره گفت: دانشآموز ما از تاریخ خود اطلاع ندارد و این یکی از نقصهای آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش در موزه تور میگذارد، درحالیکه دست هر بچه چیپس و پفک است و در سالن میدوند و هیچچیز هم از موزه نمیفهمند. اداره کل موزهها حداقل ابلاغ کند قبل از بازدید، کارشناسان موزه به دانشآموزش یاد دهند قرار است کجا بروند و چه ببینند.
او هم زیرنویسهای مبهم و متناقض آثار باستانیِ به نمایشگذاشته در موزههای داخل ایران را به نقد کشید و تاکید کرد: باید در اینباره همفکری رسید.
عباس مقدم، باستانشناسنیز تشکیل سایت موزه ها را با تاکید بر توجه به منشأ کشف آثار باستانی را به جای تاکید مکرر بر ایجاد موزههای شهری و منطقهای پیشنهاد کرد و گفت: اگر موزه لوور روایتسازی آثار دارد، به این دلیل است که جایی مثل «شوش» را در دسترس ندارند پس فضایی را میسازند تا آثاری که از شوش دارند را نمایش دهند. مسأله ما این است که منبع این آثار در دسترسمان است اما امروز به ویرانه تبدیل شده است. در تدوین نظام مسائل، نیمنگاهی هم به مبدأ آثار موزهها داشته باشیم. باید جایی مثل «چغامیش» موزه شود، نه اینکه ساختمانی برای موزه منطقهای بسازیم و آثار را در آن به نمایش بگذاریم. وقتی اشیاء را خاموش را در ویترینها گذاشتهایم معلوم است چیزی عاید آدمها نمیشود. باید از این قالب خارج شویم و سایتها موزه ها را راهاندازی کنیم، همین اقدام باعث حفظ آثار میشود.
محمد منتظر ظهور، دیگر باستانشناس حاضر در این نشست روی موضوع تعامل دانشگاهها و گروههای باستانشناسی و موزهها تاکید کرد و افزود: دریایی از آثار در موزهها است که امین اموالها و موزهدارها از آنها اطلاعاتی ندارند، درحالی که منبع مناسبی برای مطالعه دانشجویان هستند. سالیانه پایاننامهها و رسالههای زیادی نوشته میشود درحالی که موضوعات بیشتر آنها معطوف به پژوهشهای هنر میشود و درحالی که آثار موزهای عاری از تحقیق و مطالعه هستند. موزهها از تجربهگرایی غفلت کردهاند و باید در مقابل نسلی که هر کار کنید باز نگاهشان به آثار تاریخی «گنج» است، روی دانشآموزان بیشتر کار کرد.
او همچنین پیشنهاد کرد شبکه تلویزیونی مجزایی برای میراث فرهنگی و موزههای تخصصی با موضوعبندیهایی مثل عصر آهن، پارینه سنگی و غیره ایجاد شود.
قدیر افروند، باستانشناس و مدیر پایگاه میراث ملی ری که اشاره ای به وضعیت وخیم شهر باستانی «ری» داشت، درباره لزم به کارگیری مدیرانی با دانش باستانشناسی در موزهها و مدیریت میراث فرهنگی و لزوم احیا جایگاه باستانشناسی در ساختار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سخن گفت و از مکاتبه با موزههای مختلف جهان برای شناسایی آثار ری خبر داد.
سجاد علی بیگی، رئیس پژوهشکده باستان شناسی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز تهیه اپلیکیشن روایتگری برای جبران این نقص موزهها را پیشنهاد کرد و گفت: بسیاری از موزهها و سایتموزهها توسط افراد غیرمتخصص روایت شدهاند.
او افزود: موزههای ما به مکانهایی برای نمایش آثار تبدیل شدهاند، درحالی که تنوع محصول را ندارند. در کشورهای اروپایی پارک موزههایی وجود دارد که به روایتگری، تجربهگرایی را هم اضافه کردهاند، مثلا خانه دوره نوسنگی را ایجاد کردهاند و گندم را به دانشآموز می دهند که به همان شیوه نان را فرآوری کند. همانطور که دکتر مقدم گفتند اگر موزهها در سایتهای باستانی بود بیشتر معنی میدادند.
علی بیگی در موضوع مالکیت معنوی نیز به گستره و پراکندگی آثار ایران در موزه های خارج از کشور که بخش زیادی از آنها در نتیجه قاچاق بوده است، اشاره کرد و در ادامه پیشنهاد تهیه شناسنامه برای موزه های خصوصی با احتمال خروج غیرقانونی آنها را مطرح کرد و گفت: یافتههای زیادی در موزههای خصوصی وجود دارد که شاید چند ده سال دیگر از خارج سر درآورند و یا اشیاء سرگردانی در اختیار مردم است که از وجود بیشتر آنها اطلاع نداریم. ممکن است فکر کنیم وقتی بر ای آثار شناسنامه درست کنیم با استناد به آن، اثر خود را مطمئن تر میفروشند ولی به این هم فکر کنیم اگر این آثار سرگردان و بدون شناسنامه بمانند چه آسیبی ممکن است داشته باشند. تهیه شناسنامه برای این آثار مثل کاری است که آقای مجیدزاده در جیرفت انجام دادند و ما میتوانیم بعدها براساس همان شناسنامه، مالکیت خود را نسبت به آثار نشان دهیم و این اطلاعات آن را به سطح بین المللی اطلاع دهیم.
اسماعیل اسمعیلی جلودار، رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران به خلأ جایگاه حرفه باستانشناسی در موزهداری پرداخت و این پرسشها را با هدف روشن شدن چالشها مطرح کرد که آگاهیبخشی در موزهها از طریق کدام صنف باید انجام شود، چند مصوبه از دولت گرفته بودیم که باستانشناسان را برای موزهداری را به کار گیرند، چقدر برای آموزش و پرورش محتوا تولید کردهایم، با صدا و سیما چقدر چالش داریم و چرا صدا و سیما با ما به عنوان شرکت تجاری برخورد میکند، چقدر در موضوع باستان شناسی دیجیتال کار کردهایم و متولی سایت موزهها کجاست؟
در ادامه مهرداد ملکزاده، باستانشناس در نفی اینکه چرا الزاما باستانشناسان باید در رأس موزه قرار گیرند، سخن گفت و افزود: اتفاقا مدیریت موزه باید در اختیار افرادی باشد که دانش مدیریتی دارند، مگر آقای باقرزاده باستانشناس بودند، مدیر شایستهای بودند. نکته این است که باستانشناسان کاوش میکنند و طراحی موزه هم با موزهدار است.
او درباره مالکیت معنوی نیز بیان کرد: باید ذهنمان را گسترش دهیم، مالکیت متعلق به همه جهان و بشر است، البته که ما میتوانیم روی آثار مطالعه و پژوهش کنیم و مالکیت معنوی آن را القا کنیم اما در موزه های جهان هم می بینید که آثاری از مصر و یونان را به نمایش گذاشتهاند و تماشای همین آثار انگیزه سفر به مصر و یونان و دیگر کشورها میشود. ما هم باید با دنیا در ارتباط باشیم و درها را باز کنیم. با این مرزبندی سیاسی میخواهیم چه کار کنیم، چقدر با فرهیختگان همسایگانمان ارتباط گرفتهایم؟
احمد چایچی، باستانشناس پیشکسوت در ادامه بحثهای باستانشناسان حاضر که گاه با تفاوت دیدگاههایی همراه بود، دو موضوع مطرحشده در این نشست را دارای حساسیت دانست و این شعر فروغ فرخزداد «چراغهای رابطه تاریکاند…» در توصیف وضعیت موزهها خواند و از وضعیت آشفته برخی موزهها به ویژه موزههای خصوصی سخن گفت و افزود وقتی همینطوری مجوز میدهید و نظارت هم نیست، همین وضع میشود. موزهای که مخزن، نگهبان و راهنما نباشد موزه نیست.
او پیشنهاد بازبینی و بازنگری در موزهها را داد.
چایچی درباره حفظ مالکیت معنوی آثار ایران در خارج از کشور با توجه به فرآیندهای حقوقی و قانونی بینالمللی، تشکیل کارگروه یا کمیسیونی با عضویت وزارت امور خارجه را پیشنهاد کرد.
محمدرضا زاهدی، رییس اداره اموال منقول فرهنگی و تاریخی اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در انتهای این بحثها گفت: باید از دفتر یونسکو که سالهاست فعالیتی در این حوزه نمیبینم، درخواست کنیم تا پیگیری و مصوب کند کشورهای صاحب تمدن صاحب مالکیت معنوی آثار خود در کشورهای دیگر باشند.
هادی میرزایی، مدیر اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در پایان از باستانشناسان درخواست کرد نظرات خود را در راستای دو موضوع ضرورت حفظ مالکیت معنوی آثار ایران در خارج از کشور و نظام مسائل موزهداری دیدگاهها و راهحلهای خود را مطرح کنند.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰