به گزارش «مبلغ»- حجت الاسلام «محمد مهدی الهی منش»؛ روانشناس اسلامی، موسس مجموعه تربیت بنیادی یک لیست بلند بالا از راهکارها و تکنیکها را ارائه میدهد.
این نکات و تکنیکها خاص دوران کودکی است. خیالتان تخت باشد که با عمل به این راهکارها قطعا سیم دل فرزندانمان وصل میشود به نماز. از حالا به بعد با سلسله گزارشهای راهبردی برای نمازخوان شدن فرزندان که کلید اصلی عاقبت بخیریشان است با ما همراه شوید.
اولین توصیه این روانشناس دینی ایجاد انگیزه است. اگر میخواهیم رفتاری در فرزندانمان ایجاد شود چه دینی چه غیر دینی باید برای او ایجاد انگیزه کرد. حالا چطور برای خواندن نماز در فرزندم ایجاد انگیزه کنم؟
بچهات را چقدر میشناسی؟
«فرزندتان را بشناسید.» این کلیدیترین جمله در ایجاد انگیزه است. الهی منش معتقد است اگر میخواهیم در کسی ایجاد انگیزه کنیم باید قوانین کلی حاکم به وجود و روان او را بشناسیم. هر چقدر فرزندمان را بیشتر بشناسیم و بدانیم که درون او چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزی باعث بروز رفتارهایش میشود، بهتر میتوانیم در او ایجاد انگیزه کنیم.
تفاوت انگیزه بخشی برای نماز در دوران کودکی و نوجوانی
البته حواستان به یک نکته مهم باشد و آن هم تفاوت ایجاد انگیزه برای نمازخوان شدن فرزندان در دوران کودکی و نوجوانی است. «ایجاد انگیزه در فرزندان تا قبل از اینکه قوه تعقل و تفکر در آنها شکل بگیرد از بیرون است. کودک خودش نقشی در ایجاد انگیزه ندارد و تماما تحت تاثیر محیط پیرامونش است. اما در دوران بلوغ انگیزه باید درونی باشد. یعنی برای یک پسر ۱۶-۱۵ ساله والدین نباید ایجاد انگیزه کنند که نماز بخواند. چون انگیزه درونی در اثر شناخت در نوجوان ایجاد میشود. یعنی یک نوجوان براساس فکر و به اندازهای که بفهمد و قانع بشود انگیزه برای رفتار پیدا میکند.»
این جملات به نقل قول از موسس مجموعه تربیت بنیادی را در ذهنتان داشته باشید تا با مهمترین قدم یعنی انواع روشها برای ایجاد حس خوب در کودکان نسبت به نماز آشنا شوید.
انواع روشها برای ایجاد حس خوب نسبت به نماز
«الگوسازی و قهرمان پروری، محبت و احسان، تشویق و پاداش گاه و بیگاه» این سه راهکار اصلی و کلی را در یک گوشهای، کاغذی، دفترچه یادداشتی بنویسید و ادامه راه را با الهی منش همراه باشید.
برای بچههایتان یک قهرمان جذاب عاشق نماز باشید
«برای بچههایتان قهرمان باشید؛ یک قهرمان جذاب عاشق نماز. بچهها در خردسالی عاشق قهرمانها هستند. وقتی کودک یک قهرمان جذاب را میبیند، حس درونی در او ایجاد میشود که باعث میشود تلاش کند که شبیه آن قهرمان بشود. تقلید میکند و رفتارهای آن قهرمان را انجام میدهد. از آنجا که پدر و مادر اولین قهرمانهای زندگی فرزندانشان هستند. پس اگر من پدر یا من مادر خودم نسبت به نماز حس خوب داشته باشم میبینم که بچهها هم ناخوداگاه نسبت به نماز علاقهمند میشوند و از ما تقلید میکنند.»
از فلسفه نماز برای کودک بگویم؟ / با این روش فرزندتان نمازگریز میشود نه نمازخوان!
به کودکم از فلسفه نماز بگویم؟ الهی منش یک خیر محکم در پاسخ به این سوال میدهد و میگوید: «نیاز نیست دست و پا بزنید و شش ساعت بخواهید از نماز و فایده آن و خدا و … برای کودک صحبت کنید. همین که بچهها حس خوب شما را میبینند کافیست. یک سجاده قشنگ، عطر خوب، با آرامش و متانت و.. نماز خواندن پدر یا مادر این حس خوب نسبت به نماز را به بچه منتقل میکند.
اصلا در دوره خردسالی نباید از مفاهیم دینی به بچهها گفت. چون زمینه دین زدگی آنها در بزرگسالی را فراهم میکند و وقتی او به دوره نوجوانی رسید، چون خودش به این مفاهیم نرسیده و در خردسالی به او تزریق شده نمیتواند از این مفاهیم دفاع کند و به آن عمل کند وحس میکند این مفاهیم را به خورد او دادهاند و این باعث تنفر او میشود و اتفاق بدتر اینکه بعد از تنفر دیگر گوش شنوا هم ندارند که بخواهی دوباره از مفاهیم دینی برایش بگویی.»
تشویق کودکان برای نماز خواندن
در جمع بگویید ماشالله…
تشویق و پاداشهای گهگداری حسابی کارگشاست. الهی منش در توضیح این راهکار میگوید: «اگر گاهی بچه خردسال شما کنار شما نماز خواند اگر او را بوسیدی، بچه را بغل کردی، گاهی اوقات گاه و بیگاه خیلی محدود به او هدیه دادی گفتی خوشم اومد نماز خواندی و آمدی مسجد حس خوب نسبت به نماز به راحتی در کودک ایجاد میشود. البته تشویق باید محدود باشد. فقط حس خوب ایجاد کنیم. خاطره خوبی که وقتی بچهمان نوجوان شد تجدید خاطره کند و بگوید مثلا یادش بخیر اولین نماز صبح که خواندم بابام برام کتونی خرید.»
از خدا در ذهن بچه تصویر خشن و سختگیر نسازیم
«یکی از علتهای دین گریزی نوجوانان و بزرگترها تصویری است که از خدا در بچگی در ذهن اینها ساختهاند. یک خدای سختگیر، خشن. اهل عذاب که منتظر است تو یک اشتباهی بکنی و پرتت کند داخل جهنم. این خدا هیچ جذابیتی برای صحبت کردن ندارد. اما در مقابل خدایی که مهربان است، بخشنده است. خدایی که هزار بار هم اگر اشتباه کنی برگردی دستت را میگیرد. خدایی که سختگیر نیست. این خدا جان میدهد برای حرف زدن، ارتباط برقرار کردن. پس فقط کافی است در دوران کودکی از خدا یک تصویر خوب از ذهن بچه بسازی.» اگر تا به حال دست فرمانتان در ایجاد شناخت از خدا در ذهن بچههایتان این بوده حرفهای الهی منش را آویزه گوشتان کنید.
خودت با خودت و خدا چند چندی؟
«ما به اندازهای که محبت و مهربانی از یک نفر دریافت میکنیم به همان اندازه او را دوست داریم. آدمها هر چه را نفهمند محبت را خوب میفهمند. بچهها از نگاهی که به شما میکنند میفهمند که دوستشان دارید یا نه. حالا چطور بیاییم محبت و مهربانی خدا را به بچه نشان دهیم؟ دست بچه را بگیریم ببریم بیرون بگیم نگاه کن این اسمان، درخت، دست، چشم را خدا آفریده؟
نه این کار را نکنید. اینها شناختی است که نباید در دوران کودکی اتفاق بیفتد. اگر کودک شما در رفتار شما شکرگزاری و مهربانی و محبت نسبت به خدا را ببیند در دلش میگه چه خدای مهربانی که مامانم اینقدر دوسش داره؛ که مامانم اینقدر قربان صدقهاش میره. نیاز نیست مستقیم با او در مورد خدا حرف بزنیم، بگذارید بچه هاغیر مستقیم در رفتارهای شما با خدا آشنا بشوند. این خیلی اثرگذار است و بچه عاشق این خدا میشود.» راهکارهای الهی منش به قسمتهای جالبی میرسد.
میبینید آمدیم بچه را درست کنیم، فهمیدیم اول باید خودمان را اصلاح کنیم. ماجرای تربیت همین است. وقتی رابطه من با خدا خوب نیست خودم با نماز حالم خوب نشود. خودم محبت خدا را درک نکنم. شکرگزار نباشم. چه توقعی از بچهام دارم؟ که نماز اول وقت بخواند که اگر وقتی بزرگ شد، دوستانش مسخرهاش کردند که حجاب داری یا نماز میخوانی. با اقتدار بگوید من عاشق خدا هستم و این کار را انجام میدهم. خودمان را بسازیم تا بچه هایمان ساخته شوند.
جمعهای باحال و مذهبی را پیدا کنید
فضاسازی و به کارگیری روح جمعی. این راهکار را هم حسابی باید جدی بگیرید و برای عمل به آن برنامهریزی کنید. اما منظور از فضاسازی و به کارگیری روح جمعی چیست؟ موسس مجموعه تربیت بنیادی در این خصوص کلی حرف دارد برای گفتن؛ «بچهها در دوران کودکی به شدت تحت تاثیر محیط اطراف خودشان هستند. نوجوان میتواند خلاف جریان آب حرکت کند و برعکس بقیه کار کند. اما کودک مثل مایع است. داخل هر ظرفی بریزیم شبیه همان ظرف میشود. اگر داخل جمعی رفت که حس خوب داشتند نسبت به نماز، او هم حس خوب پیدا میکند. ولی اگر وارد جمعی شدند که حس خوب ندارد، نماز را مسخره میکنند، بیاعتنایی میکنند، طعنه میزنند. او هم این حس بد را دریافت میکند.
پس رابطهمان را با خانوادههای مذهبی، با مسجد، با جمعهای مذهبی باحال زیاد کنیم. بگردید این جمعها را پیدا کنید رفیق شوید. با همدیگر بروید پارک، کوه، مسافرت، خانه هم بروید. در این شرایط دیگر نیازی نیست به بچه بگوییم نماز بخوان. همین که بچه در این جمع باحال این توجه و علاقه به نماز را ببیند نمازخوان میشود.»
با خانوادههای بینماز قطع رابطه کنیم؟
حالا در مقابل خانوادهای که نماز نمیخوانند، طعنه میزنند، مسخره میکنند. با این خانوادهها که شاید اطراف ما چندتایی از آتها باشند چه کنیم. الهی منش از رفت و آمد کنترل شده میگوید؛ «چه کنیم با این خانوادهها رابطه نداشته باشیم؟ داشته باشیم اگر مجبوریم و از نزدیکانمان هستند. ولی مدیریت شده. رابطه با این خانواده در مقایسه با خانوادههای مذهبی ۱۰ به ۹۰ باشد یعنی رابطه محدود باشد. مخصوصا در دوران خردسالی که تاثیر پذیری خیلی بالاست.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰