این هنرمند با سابقه که سالهاست در زمینه کار هنری برای کودکان فعال است، با انتقاد از عملکرد ضعیف نهادهای فرهنگی مرتبط با کودکان و نوجوانان تاکید می کند که برای پرورش شهروندان مفید باید هزینه کنیم.
او ابراز تاسف می کند که بسیاری از هنرمندان فعال و نامدار گروه سنی کودک و نوجوان به اجبار از این حوزه دور ماندهاند.
بزدوده میگوید: اصل و نسب ما کار کودک است ولی وقتی به اجبار از اصل خود دور میشویم، برای گذارن زندگی ناچاریم به کارهایی بپردازیم که هیچ ربطی به کار اصلیمان ندارد. دوری ما از کار برای کودکان و نوجوانان، مرگ تدریجی است.
این کارگردان تئاتر درباره جایگاه تئاتر کودک به عنوان ابزاری برای زندگی بهتر، توضیح میدهد: بیش از ۵۰ سال است که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این موضوع را فریاد میزنیم که تئاتر فقط یک وسیله سرگرمی سالم نیست بلکه راهی است برای پرورش فرزندانمان.
او با انتقاد از پایین بودن سطح کیفی فعالیتهای فرهنگی مربوط به کودکان اضافه میکند: متاسفانه هیچ یک از گروههایی که برای کودکان کار فرهنگی انجام میدهند، به این موضوعات مهم مربوط به این حوزه آگاهی ندارند. دلیلش هم خیلی ساده است. بسیاری از آنان آموزش آکادمیک مرتبطی ندیدهاند یا اگر هم دانشآموخته دانشگاه هستند، باز هم در این زمینه کم تجربهاند زیرا با کمال تاسف باید بگویم در دانشگاههای هنری ما دپارتمانی برای تئاتر کودک و نوجوان نیست. تنها دو واحد درسی در این زمینه تعریف شده است. با این وصف، دانشجویی که فقط دو واحد درسی در زمینه تئاتر کودک گذرانده، با چه زمینه مطالعاتی میخواهد وارد این حوزه شود. بسیاری از دانشآموختگان تئاتری ما کمتر در حوزه تئاتر کودک مطالعه کردهاند.
بزدوده خاطرنشان میکند: بیش از ۵۰ سال پیش این مسائل را هشدار داده بودیم. وقتی میگوییم تئاتر کودک نیازمند قصه است، این حرف درستی است ولی محتوای آن قصه را هم نباید فراموش کنیم. اینکه یک قصه با چه تفکر و زمینه فرهنگی از دل یک تئاتر به کودکان منتقل میشود، اینها همه مسایلی است که همچنان با آن دست به گریبان هستیم.
این هنرمند باسابقه در زمینه تئاتر کودک و تئاتر عروسکی با تاکید بر لزوم ارتباط بینارشتهای برای ارتقای سطح کیفی تئاتر کودک و نوجوان یادآوری میکند: یک فعال تئاتر کودک باید مدام از مشورتهای جامعهشناسان، روانشناسان کودک بهرهمند باشد. نمیتوانیم بدون مشورت با این متخصصان، محصولات فرهنگی مناسبی برای کودکان و نوجوانان بسازیم.
او با ابراز تاسف از اینکه برخی مربیان تئاتر کودک در آموزشگاههای آزاد، پیشینه قابل قبولی در این زمینه ندارند، ادامه میدهد: برخی از افراد به صرف داشتن علاقه و عشق به کودکان تصور میکنند میتوانند مربیان قابلی باشند. در حالیکه عشق به کودکان یک مقوله است و آموزش درست به آنان مقولهای دیگر که نیازمند مطالعه، تجربه و دانش کافی است. متاسفانه بسیاری از این مربیان راه و رسم آموزش تئاتر به کودکان را نمیدانند و از دانش روز دنیا هم بی خبر هستند.
بزدوده که جزو هنرمندان برخاسته از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، با ارایه توضیحاتی درباره شیوه کاری کانون در سالهای گذشته یادآوری میکند: ما در دل کتابخانههای کانون به آموزش نوجوانان مشغول شدیم و از دل همین کتابخانهها هنرمندانی مانند فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی، ایرج طهماسب و … برخاستند. اما امروز چه کسانی را در قد و قواره این هنرمندان پرورش دادهایم؟ چون متاسفانه نگاهها عوض شده است.
او اضافه میکند: پیش از انقلاب، عضویت در کتابخانههای کانون رایگان بود. آن زمان فقط با ارایه دو قطعه عکس عضو کتابخانه میشدیم و علاوه بر کتاب، از آموزش طراحی و نقاشی و فیلمسازی و دیگر آموزشها بهرهمند میشدند و این امکان را داشتند که بهترین فیلمهای مربوط به کودکان را که در سراسر جهان ساخته شده بود، ببینند. هدف کانون این بود که نسلی را پرورش بدهد که اگر هنرمندان خوبی هم نشدند، سلیقه هنری بالایی داشته باشند و این کار را از طریق ارایه خوراک دیداری و شنیداری با کیفیت به این هنرجویان انجام میداد.
او ادامه میدهد: در آن دوره کانون پرورش فکری در تمام نقاط کشور و حتی دورافتادهترین شهرها کتابخانه داشت و به دلیل رایگان بودن عضویت، کودکان تمام طبقات اجتماعی میتوانستند از امکانات آن بهرهمند شوند ولی متاسفانه سالهاست که کانون ورودی میگیرد و این اولین ضربهای است که به کودکان اقشار ضعیف وارد میشود.
بزدوده توضیح میدهد: ۵۰ سال پیش در کانون به صورت رایگان به هنرجویان آموزش فیلمسازی میدادند و فیلمهایشان را به خارج از کشور میفرستادند، آنان بهترین کتابها را در کتابخانه های کانون میخواندند، بچهها با بهترین استادان تئاتر کودک دنیا همچون دان لافون، اسکار باتک و هنرمندان داخلی مانند بیژن مفید آموزش تئاتر دیدند. کانون بدون گرفتن ریالی شهریه، هنرجویان را پرورش میداد اما متاسفانه بعدها راهش عوض شد.
بزدوده با ابراز تاسف از ضعف بزرگ آموزش و پرورش در پرورش کودکان و نوجوانان ادامه میدهد: با کمال شرمندگی باید بگویم که آموزش و پرروش ما سماق میمکد. میلیونها دانشآموز داریم که برای آنان کاری نکردهایم. به دانشآموزان یاد نمیدهیم چگونه توانمندیهای خود را ارتقا بدهند و آنان را با تواناییهایشان آشنا نمیکنیم. اینها بزرگترین مشکلاتی است که بارها فریاد زدهایم ولی گوش شنوایی وجود ندارد.
این کارگردان تئاتر اضافه میکند: کانون پرورش فکری همین حالا هم با همان بضاعت اندک خویش میکوشد عملکرد مفیدی داشته باشد. این مرکز با این هدف که همجوار مدرسه باشد، شکل گرفت. اما الان کجاست؟ در کنار کانون و آموزش و پرورش، حضرت والای تلویزیون چه میکند؟! دهه شصت تتمه آثار درخشانی که تلویزیون برای کودک و نوجوان کار میکرد، تولید شد و حالا سالهاست که در این رسانه هیچ خبری نیست. اصلا دغدغه رسانه ملی، کار برای کودک و نوجوان نیست و متاسفانه حتی آموزش و پرورش هم چنین دغدغهای ندارد.
بزدوده با ابراز تاسف از جای خالی هنرمندانی مانند رضا بابک، بهرام شاده محمدلو ، مرضیه برومند و … در ساخت برنامههای کودک تلویزیون ادامه میدهد: این بزرگان بیرون گود نشستهاند و از تجربههای ارزشمندشان هیچ بهرهای نمیبریم. کی قرار است از خواب غفلت بیدار شویم و پرورش و مراقبت از کودکان و نوجوانانمان را به اهلش بسپاریم؟! همه این هنرمندان آمادگی دارند برای کودکان سراسر ایران کار کنند، نه فقط کودکان تهران.
عادل بزدوده در پایان با تاکید بر لزوم ارتقای بودجه کانون پرورش فکری میگوید: بچهای که با کار فرهنگی درستی پرورش پیدا کرده باشد، فردا برای جامعه خود فرد مفیدی میشود. برای داشتن شهروندان مفید باید خرج کنیم. با کار فرهنگی است که کودکان متفکر میشوند و چنینی کودکانی به ایران خدمت خواهند کرد ولی سیاستهای نادرست سالهای گذشته سبب شده نسل جدید دلش برای کشورش نتپد. اگر غفلت کنیم، این نسل ایران را تنها میگذارند و دلشان برای آن نمیسوزد و ما مقصر ایجاد این وضعیت هستیم، ما که نتوانستیم آنان را بدرستی پرورش بدهیم و عشق به کشور را در آنان زنده کنیم.
۵۸۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰