اما بنای حرم امام و ترتیبات و تشریفات حضور در مرقد مطهرش برای تجدید پیمان با آرمانهایش، همیشه دستانداز رسیدن به حال خوب زیارتش بوده است! عقلم توان حل تناقض بین آرمانهای امام با این ظواهر و زوائد را ندارد!
قلباً به این حرف مرحوم آیتالله حاج آقا مرتضی تهرانی معتقدم که میفرمود: بعد از معصوم(س) شخصیتی به عظمت امام زیر گنبد کبود آسمان نیامده. ولی به نظرم برخی عبارتها و خطابها مختص معصوم است بنا بر کلام خود امام عزیزمان!
از آرمانهای امام که میگوییم دهها عبارت پشت سر هم ردیف میشوند که ساده زیست و بیتکلف بود و انقلابش انقلاب مستضعفان؛ فقیه و عارف و زاهد بود؛ عدالتطلب بود و هوادار مظلومان. ولی افسوس که در تشرف بهمزار مطهرش انگار خبری از این حرفها نیست. من با بنا مشکلی ندارم و با عظمت و جلالش هم! با روح حاکم بر بنا مسأله دارم که خمینی روح خدا را در هیچ جایش نمیبینی! حالا ترتیبات تجدید بیعت را که نگو… روح آدم دردمند میشود از این همه ضد روحالله بودن! عناصر صحنه را اگر حذف کنی، با این ترتیبات، آن حرم مقدس با محل دفن دیگر رهبران بزرگ دنیا چه فرقی دارد؟
در روز برگزاری مراسم هفته کتاب، تیر خلاص این بیمبالاتیها به ذهنم شلیک شد: فردی، به دستور مدیر حرم، تک تک افراد ردیف اول و دوم را چک کرد و گفت: دکمه کتها را ببندید! من اما کت نداشتم و کاپشن بر تن مثل همیشه حال لباس پوشیدن خودم را داشتم در یک روز بارانی. تذکر بعدی و بعدی و بعدی مرا پرتاب کرد به عقب صفوفی که دیگران مرا در اولش جای داده بودند. اصلاً مزار خمینی بزرگ همان گوشههای بهشت زهراست که فرزندانش در آن خفتهاند، نه در این بنایی که گیر دکمه و زیپ لباس هستند برای تجدید بیعت با آرمانهای عزیزش! روح خدا، عرقچین بر سر و شمد بر دوش و فارغ از همه بهظاهر قواعد دیپلماسی و سیاست زیست و دنیا را متحول کرد وحالا با دکمه بسته کت باید با آرمانهایش تجدید بیعت کرد؟! دوست ندارم فرزندانم امامشان را از رهگذر این قواعد بشناسند. خمینی خودش از خودش بگوید کافی است. لطفاً مزاحم معرفیاش نشوید؛ باقی پیشکش!
23302
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰