به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پس از اعلام رسمی ورود ویروس کرونا به ایران که شرایطی از پیش تجربه نشده را ایجاد کرد، موجی از وحشت نه فقط اهالی هنر که تمام جامعه را دربرگرفت. موجی که کسانی علیرغم گرفتاری ناگزیر در دست آن، از امیدشان حراست کردند و افشین هاشمی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون از جمله هنرمندانی بود که چنین کرد.
حاصل این حراست از امید را میشد در ویدئوهای «حالوحول خودمونی با موسیقی ایرونی» در صفحه اینستاگرام او، حضورش بر صحنه نمایش «عشق روزهای کرونا»ی محمد رحمانیان در محوطه تالار وحدت، بازی در نمایش آنلاین «آقای شادیِ» آریان رضایی و نگارش دو نمایشنامه که تنها بازنویسیشان مانده است، دید.
او در پاسخ به اینکه چگونه توانست با وجود چنبره کرونا بر زندگیمان، همچنان به کار خود ادامه دهد، گفت: «من به این قبیل اتفاقات، از سویی دیگر مینگرم. «زندگی زیباست» روبرتو بنینی را به خاطر بیاورید که مردِ یهودی گرفتار در اردوگاه مرگ نازیها، میکوشد فرزند خردسالش را قانع کند که آنچه میبیند چیزی جز بازی نیست! من در زندگی شخصیام، جزو آن دسته از آدمها هستم که در زمانِ مشکلات میتوانند بر خود مسلط شوند و منطقی عمل کنند و پس از گذر از آن مشکل است که ناگهان احساس خالی بودن میکنم و میاُفتم.»
او ادامه داد: «واکنشی که اندوه جمعی و داغ مشترک، در من برمیانگیزاند این است که هر کدام، به اندازه خود، چگونه میتوانیم از آن بکاهیم؟ این اندازه، شاید کاشتن دانهای در باغچه خانه خودمان باشد بیتوقع ایجاد تغییری بنیادین در تمام باغچههای شهر. به عقیده من، در شرایط فعلی برای تغییر موقعیت به قهرمانانی کوچک نیازمندیم که بتوانند سیمخاردارهای پیش رو را با تیغهایی کوچک خُردخُرد عقب بِبَرَند، چرا که نه تیغی بزرگ در دست داریم و نه اگر داشتیم امکان و اجازه استفاده از آن را پیدا میکردیم.»
هاشمی افزود: «با احترام تمام به کلیه فعالان سینمای اجتماعی که میکوشند درد بخشهای پنهان جامعه را عیان کنند، گمان میکنم این عیان کردن درد یک سوی ماجراست و سوی دیگر آن نشان دادن روزنه امید است و بردن مخاطب به جایی برای نفس کشیدن؛ و این دو اگر توامان باشند، خوبند. به همین دلیل هنگام کار در سینما، سوالم از خود این است که چگونه میتوانم با حفظ آنچه اصول اخلاقی میدانمش، لبخندی بر لبی بیاورم، دلی را امیدوار کنم و ترکیبی از تفریح و اندیشه ارائه دهم؟ بر سینما که رسانهای با مخاطب همگانیست تاکید کردم چون در تئاتر به واسطه این که مخاطبش را ویژهتر میدانم، گاهی تلخترم.»
او در پاسخ به این که آیا پردهخوانیهایش برای نابینایان یا آنطور که در سایت سوینا آمده است، توضیحدار کردن صحنه آثار سینمایی و سریالها را میتوان عمل به مسئولیت اجتماعی و نمونهای از همین عقب راندن یا بریدن خُردخُردِ سیمخاردارها دانست، گفت: «سوینا حاصلِ زحماتِ گلاره عباسی است و من هر زمان که بخواهد، اگر فرصت کنم، در کنارش هستم. من مسئولیت اجتماعی را نه شعاری بزرگ که برخاستن و درست انجام دادن وظایف کوچکی میدانم که بر عهده هر کسیست. کسانی که موقعیتشان با یکدیگر متفاوت است و اگر بخشی از آنها بتوانند شرایط دسترسی بخش دیگر را به چیزهایی که در دسترس خودشان هست، فراهم کنند، چرا که نه؟»
او در پایان گفت: «اکنون که در ۴۵ سالگی، آرامآرام وارد بخش دوم زندگیام میشوم بیش از گذشته به ایجاد فضایی فرهنگی برای رشد نسل آینده میاندیشم. فضایی که اجزای تشکیلدهندهاش میتواند فیلمها، داستانها و آوازهایی برای کودکان و نوجوانان باشد و فکر کردن به اینهاست که باعث میشود حتی در شرایط پیچیده و دشوار که شیوع کرونا نمونهای از آن بود، از خود بپرسم چگونه میتوان کاری کرد؟ برای «کاری نکردن» همواره بهانههایی هست و شاید بخشی از آنها واقعیت داشته باشد، اما تصور این که احتمالا ترجیح بخشهایی در نگاه رسمی همین وادادگی و کاری نکردن است، باعث میشود بکوشم کاری کنم. میل تبدیل یک موقعیت بغرنج به امکانی تازه است که به عنوان مثال ویدئوهای «حالوحول خودمونی با موسیقی ایرونی» را شکل داد.»
متن کامل گفتوگو با افشین هاشمی را در از نگاه به چیستی و آدمهای جنگ تا «آخ» گفتنهای مَجازی بخوانید.
۵۷۲۵۹
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰