دو رکن اصلی دعوت و بعثت

پیامی که هدف آن تهذیب بندگان [یزَکِّیهِم‏]، آموختن آیات الهی و حکمت به ایشان [یعَلِّمُهُمُ] ، برداشتن زنجیرها [یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ]، و ارائه تصویری از یک زندگی اخلاقی بر اساس اسوه بودن رسول الله است [لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه]. اساس این دعوت، بندگی خداوند [لِیعْبُدُون‏] و به عبارت رساتر،

چه شرایطی در ایران باعث ظهور دانشمندان بزرگ در قرن چهارم هجری شد؟

۱. به نظرم این پیش فرض که ما در قرن چهارم و شاید دقیق تر بگویم قرن سوم و چهارم دانشمندان بزرگی داشته ایم، محل تأمل است. آیا هیچ آمار درستی از شمار مدارس و دانشمندان و کتابهای علمی محض در نسبت به کل سرمایه های موجود در تمدن اسلامی داریم؟ مسلماً کلی گویی و

آیت‌الله صافی گلپایگانی؛ میراث‌دار استقلال مرجعیت دینی در قم

1. آیت الله صافی، هم در  این تجربه ها درگیر بود و هم به خوبی آنها را به خاطر داشت و از آنها عبرت گرفت. ایشان همواره با ایده روشن و استوار از کنار آن تحولات عبور کرد و به هیچ روی خود را تسلیم فضاهای تهدید یا تطمیع نکرده دامنش را آلوده نساخت و با

گزارشی از 212 سال پیش درباره ساختن دوربین در فرنگ 

از جمله آلات مخترعه، دوربین است که از چوب و شیشه اختراع نمودند. مخترع دوربین حکیم کوپرنکوس فرنگی است که او را در عصر خود فیثاغورث می گفتند. دوربینی که اول اختراع نمود هرچیز صغیر را مثل کوهی در نظر ظاهر ساخت. از جمله آلات مخترعه نفیسه دوربین فلک فرساست که کواکب را به آن

کتابشناس برجسته‌ای که از کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران رفت

ارتباطات گسترده جهانی، تالیف و به ویژه تصحیح صدها متن تاریخی در کنار مدیریت نشریه طراز اول نامه بهارستان موجب این شهرت کم نظیر شده است. آقای موری‌موتو استاد دانشگاه توکیو می‌گفت معیار توسعه علم تاریخ در ایران با آثار رسول جعفریان شناخته می‌شود، آقای رودی مته از دلور آمریکا می‌گفت اگر قرار باشد سه

باز هم درباره متکلمان و دستکاری علوم طبیعی

این بود که آنچه آنان درباره جسم و جوهر و عرض و رنگ و نور و حرکت و غیره گفتند، و این که گاهی جوهر و عرض می گفتند، یا گاهی جسم را جمعی از اعراض می دانستند و دهها نظریه عجیب و غریب دیگر درباره  حرکت و سکون و مکان،  تولیدی متفاوت از علوم طبیعی

سقوط شبه علم‌ها و لزوم درس گرفتن از آن

بخشی از آن شبه علمها، دانش طبیعی یا همان طبیعیات  است که عمدتا معتزله با اقتباس از یونانیات و دست کاری آنها برای تحمیل باورهای ایدئولوژیک خود بر آنها در کتابهای خویش آوردند و در باره آنها، آن قدر فروعات عجیب و غریب ساختند و پرداختند که آدمی از دیدن عناوین آنها سرگیجه می گیرد. تمام

نکاتی درباره مقاله رابرت گلیو و تحقیقاتش در تاریخ تشیع مُتقدِم

بنابر این مطالب ارائه شده در این یادداشت کلاسی، همه از آقای گلیو نیست، و برای دیدن مطالب ایشان، باید به مقاله خودشان مراجعه کرد. البته این مقاله قدری قدیمی است، و بعد از آن هم درباره تشیع مُتقدم کارهای دیگری شده است. دوستداران می توانند برای تکمیل بحث به آنها مراجعه نمایند. آقای رابرت گلیو

کتاب مستطاب شش فصل؛ نقد عوام‌گرایی و ضدیت با علم در پایان دولت قاجار

او علم را ثروت زا دانسته، و فقر ایران را ناشی از عدم توجه به مفاهیم علمی می داند. او در فصلی ویژه در باره ماهیت رؤیا و خواب دیدن و در فصلی دیگر به مساله بهداشت و اهمیت آن برای سلامت جامعه می پردازد. الله کرم این اثر را در سال 1336ق / 1296

گزارش سفر ناصرالدین شاه به عتبات به قلم یکی از علمای کربلا

اما این گزارش به قلم یکی از علمای کربلا با نام آیت الله سید محمد حسین شهرستانی (م 1315ق) است. متن نوشته ایشان به عربی بوده که در این جا ترجمه شده و مقدمه کوتاهی هم در معرفی آن نوشته شده است. سفر ناصرالدین شاه به عتبات به قلم آیت الله سید محمد حسین شهرستانیمتن با