نیما یوشیج، با نام قبلی علی اسفندیاری، شاعری پیشرو بود که با درهم شکستن قواعد شعر کلاسیک، سبک جدیدی را در شعر ابداع کرد و آن را «شعر نو» نامید. نوآوری نیما، مانند هر پدیده جدید دیگری، ابتدا با مخالفت و حتی دشمنی روبهرو شد و سرودههای او را ناهمخوان با قواعد شعری نامیدند؛ اما نیما با استواری در راه درستی که پیش گرفته بود، ثابت کرد که شعر نو، در مسیر و ادامه راه شعر کلاسیک است. در این نوشتار به شرح مختصر زندگی نیما یوشیج، معرفی آثارش و روند شکلگیری شعر نو میپردازیم.
آنچه در این مقاله در مورد نیما یوشیج میخوانید:
نیما، پدر شعر نو
علی اسفندیاری، معروف به نیما یوشیج در ابتدا به سبک کلاسیک خراسانی شعر میسرود. اشعار او مطابق با اصول شعری قدیم، دارای وزن، قافیه و عروض شعر کلاسیک بودند؛ اما این نوع شعر، آن چیزی نبود که نیما سودای آن را در سر داشت. او چیزی فراتر از قالبهای معین و از پیش تعیین شده میخواست. همان طور که خود میگوید:
ما درست به دورهای رسیدهایم که شعر مرده است. مسیر نظر تنگ و محدودی که قدما داشتهاند، به پایان رسیده است. انتهای دیوار است. راه کور شده است.
شعر نیما در قالب و چهارچوب نمیگنجید؛ ازاینرو، او شیوهها و قواعد سنتی شعر را از میان برداشت و اینگونه شعر نو متولد شد.
آشنایی با زبان فرانسه و مطالعه اشعار شاعران اروپایی، دریچهای جدید به ذهن او گشود. او با دگرگونی ساختار، قالب و فرم شعر کهن، سبکی نو ارائه کرد. به همین سبب بسیاری از شعرا و ادیبان آن زمان از جمله «ملکالشعرای بهار» به مخالفت، سرزنش و حتی تمسخر نیما و اشعارش پرداختند، چراکه معتقد بودند آنچه که نیما میسراید شعر نیست. نیما در پاسخ به این مخالفان گفت:
در اشعار آزاد من، وزن و قافیه به حساب دیگر گرفته میشوند. کوتاه و بلند شدن مصراعها در آنها، بنا بر هوس و فانتزی نیست. من برای بینظمی هم به نظمی اعتقاد دارم. هر کلمه من از روی قاعده دقیق، به کلمه دیگر میچسبد. شعر آزاد سرودن برای من، دشوارتر از غیر آن است.
اگرچه در ابتدا شعر نیما مخالفان زیادی داشت، با حمایت نویسندگان پیشرویی مانند «صادق هدایت» و چاپ آثارش در مجلههای معتبر آن زمان، کمکم شعر نو جایگاه خود را در میان شعرا و مردم پیدا کرد.
نیما، قواعد قرنها شعر کهن را درهم شکست
بسیاری شعر «ققنوس» نیما را اولین شعر نوی فارسی و سرآغاز تحول شعر میدانند؛ اما آنچه که ما در ققنوس میخوانیم، نتیجه سالها تامل، آزمون، تحول، هنجارشکنی و تلاش نیما است. او پس از سالها مطالعه سبکهای شعری، زیر و رو کردن عروض و قافیه و درآخر با درهم شکستن قواعد، شعر نو را آفرید و به ادبیات معاصر معرفی کرد.
البته نیما تنها به تغییر فرم و قالب شعر بسنده نکرد. تاثیرات نیما بر شعر را میتوان در دو دسته شکلی و محتوایی بررسی کرد.
تغییر شکل
نیما چهارچوب عروضی و وزن شعر کلاسیک را بهطور کلی تغییر داد. در شعر نو، خبری از قافیه شعر کلاسیک نیست. اگرچه شاعر به اوزان عروضی وفادار است، آزادانه کاربرد و اندازه آنها را تغییر میدهد. میتواند مصرع را بلندتر یا کوتاهتر کند. نیما معتقد است هرجا که شعر کامل شد باید آن را پایان داد و نباید محتوا و کلام را فدای قالب و شکل کرد. بنابر این در شعر نو، برخلاف شعر کهن، بعضی مصرعها بلند و بعضی دیگر کوتاه هستند.
تغییر محتوایی
نیما شعر را اجتماعی کرد. فریدون مشیری دیگر شاعر معاصر دراینباره میگوید:
مهمترین کاری که نیما کرد این بود که شعر را از کاخ عاج خواص به میان مردم آورد.
در شعر نیما بهعنوان فردی برخاسته از اجتماع، با رنجها، شادیها و مطالبات یکسان با مردم، این نزدیکی و یکی بودن با جامعه دیده میشود. شعر نیما برخاسته از میان مردم و برای مردم است، نه برای انجمن شاعران یا دربار پادشاهان. برای نمونه، نیما که خود روستایی بود بسیاری از کلمات گویشهای روستایی را وارد شعر کرد. او میگوید:
جستجو در کلمات دهات و اسم چیزها، هرکدام نعمتی است. نترسید از استعمال آنها. خیال نکنید قواعد مسلم زبان، زبان پایتخت است. زور استعمال، این قواعد را به وجود آورده است.
البته پیش از نیما نیز شاعرانی بودند که در جهت تغییر شکل و فرم شعر کهن کوشیدند؛ اما هیچیک چون نیما موفق به ایجاد تحولی بزرگ و جاودان نشدند. ازاینرو، نیما را «پدر شعر نو» مینامند.
آرامگاه نیما کجاست؟
نیما یوشیج در۱۳ دیماه ۱۳۳۸ خورشیدی در تهران چشم از جهان فروبست و پیکرش برخلاف وصیت او در گورستان ابنبابویه تهران به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۲ پسرش شراگیم، طبق وصیت پدر، پیکر او را به شهر یوش، زادگاه نیما منتقل کرد و به خاک سپرد. آرامگاه وی اکنون در حیاط خانه پدریاش در یوش، درکنار آرامگاه خواهرش « بهجتالزمان اسفندیاری» و «سیروس طاهباز» نویسنده و مترجم، قرار دارد.
خانه نیما از بناهای تاریخی دوره قاجار است که توسط سازمان میرات فرهنگی ثبت ملی شده و بازدید از آن برای عموم آزاد است.
- نشانی: استان مازندران، شهرستان نور، روستای یوش، خانه تاریخی نیما یوشیج (مشاهده روی نقشه)
خانه و آرامگاه نیما یوشیج، منبع عکس: اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان مازندران، نام عکاس: حسین شفیعنیا
زندگینامه نیما
نیما یوشیج روز ۲۱ آبان ۱۲۷۶ در روستای یوش از توابع شهرستان نور در مازندران زاده شد. پدرش «ابراهیمخان اعظام السلطنه» کشاورز، دامدار و از بزرگان یوش بود. نیما در کودکی به خاطر آزارهای معلم روستا از مدرسه گریزان بود؛ اما به هر ترتیب، خواندن و نوشتن را در مدرسه روستا آموخت و به لطف پدرش فوت و فن زندگی روستایی را بهخوبی یاد گرفت. او تا ۱۱ سالگی در یوش زندگی کرد و پس از آن بههمراه خانواده، راهی تهران شد. ابتدا به مدرسه «حیات جاوید» رفت و سپس برای فراگیری زبان فرانسه در مدرسه کاتولیک «سن لویی» به ادامه تحصیل پرداخت. نیما از کودکی در چهارچوب قواعد خشک از جمله قوانین مدرسه نمیگنجید؛ به همین سبب، آنطور که خود در خاطراتش میگوید، بارها از مدرسه فرار کرد و اشتیاقی به نشستن پشت نیمکت نداشت. تا اینکه معلم و شاعر مشهور آن دوران «نظاموفا» او را به مدرسه و بیشتر به شعر علاقهمند کرد. نیما چندین سال بعد شعر بلند افسانه را به «نظاموفا» تقدیم کرد. این شعر از زیرساختهای شعر نوی فارسی است.
نیما به گفته خود شاعر رنج مردم است
یوشیج اولین شعر خود را به نام «قصه رنگپریده» در سن ۲۳ سالگی و با سرمایه شخصی چاپ کرد. سپس در سال ۱۳۰۱ منظومه بلند «افسانه» را در مجله «قرن بیستم» به سردبیری «میرزاده عشقی» منتشر کرد. عضویت او در تحریریه مجله «موسیقی» و آشنایی و همکاری با شاعران و نویسندگان پیشرویی چون «صادق هدایت»، «محمدضیاء هشترودی»، «عبدالحسین نوشین» و «میرزاده عشقی»، به او در گسترش شعر نو کمک کرد. او در زمان همکاری با این مجله، شعرهای «ققنوس»، «غراب» و مقاله «ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان» را منتشر کرد.
نیما از بنیانگذاران «انجمن شاعران شمع سوخته» بود. همه اعضای این انجمن از جمله «هوشنگ ابتهاج»، «سیاوش کسرایی» و «احمد شاملو» از پیشگامان و بزرگان ادبیات معاصر ایران بوده و هستند.
نیما در جوانی دوبار دلباخته شده بود که هر دو بار به شکست انجامید؛ اما سرانجام با «عالیه جهانگیری» که از بستگان «جهانگیرخان صوراسرافیل» بود ازدواج کرد. عالیه مدیر مدرسه بود و پس از مدتی به شهر بابل و سپس رشت منتقل شد و نیما نیز همراه او به این دو شهر کوچ کرد. حاصل ازدواج آنان پسری به نام «شراگیم» است.
نیما در ۲۲ سالگی به استخدام وزارت دارایی درآمد؛ اما پس از مدتی این شغل را رها کرد و برای مدتی خانهنشین شد و بیشتر وقت خود را به سرودن اشعاری پرداخت که شعر فارسی را برای همیشه متحول کرد.
نیما فعالیتهای سیاسی نیز داشت و از مخالفان حکومت قاجار بود. او تصمیم داشت به «میرزا کوچک خان جنگلی» بپیوندد تا همراه جنبش جنگل علیه حکومت قاجار مبارزه مسلحانه کند؛ اما پس از چندی از تصمیم خود منصرف شد.
نیما یوشیج پس از دورهای بیماری ذاتالریه برای درمان به تهران آمد اما معالجه موثر نبود و او در ۱۳ دیماه ۱۳۳۸ در تهران درگذشت.
انجمن شاعران شمع سوخته. از راست:سایه، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان؛ منبع عکس: مجله بخارا، نام عکاس: ناشناس
مجموعه آثار نیما
آثار نیما یوشیج به چند دسته اشعار، نامهها، داستانها، نمایشنامه و مقالهها تقسیم میشوند.
نامههای او بیشتر خطاب به خانواده، دوستان و همفکران هستند. موضوع آنها بیشتر درمورد نقد شرایط اجتماعی آن دوران و تحلیل و بررسی شعر است. در لابهلای این نامهها میتوان به روند تحول شعر نیما، افکار و اندیشههایش در مورد زندگی، سیاست، جامعه و ادبیات پی برد.
از جمله داستانهای او میتوان به «مرقدآقا»، «آهو و پرندهها»، «توکایی در قفس»، «کندوهای شکسته» شامل پنج داستان کوتاه اشاره کرد. نمایشنامه نیز نیما «کفش حضرت غلمان» نام دارد.
از جمله مقالههای او میتوان به «حرفهای همسایه»، «درباره شعر و شاعری» و «ارزش احساسات»، «درباره جعفرخان از فرنگ آمده»، «تعریف و تبصره» و «شعر چیست» اشاره کرد.
از دیگر تالیفات نیما میتوان از مجموعه آثار زیر نام برد:
«قلم انداز»، «حکایات و خانواده سرباز»، «مانلی و خانه سریویلی»، «فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ»، «نامههای عاشقانه»، «شعر من»
اشعار نیما
سبک و قالب شعر نیما را میتوان به سه بخش تقسیم کرد.
- قالب سنتی: نیما پیش از ابداع شعر نو در قالبهای سنتی مانند غزل، رباعی و مثنوی شعر میسرود.
- دوره تحول: دوره تحول در شعر نیما که شامل اشعاری مانند «خارکن»، «ای شب» و «محبس» است.
- شعر نو: شعر نو یا شعر نیمایی که نتیجه تحولی بزرگ در شعر نیما و بهدنبال آن در ادبیات ایران است. از این گروه شعری میتوان به اشعار «در شب زمستان»، «داروگ» و «مهتاب» اشاره کرد.
نیما همچنین اشعاری به زبان مادری خود یعنی مازندرانی طبری دارد که مشهورترین آن شعر «روجا» است.
مجموعه اشعار نیما یوشیج؛ منبع: عکس ایران کتاب
بیت تخلص نیما
نیما یوشیج در اشعار کهن خود از جمله، قطعه، رباعی و غزلیات، بارها از تخلص شعری خود «نیما» استفاده کردهاست. در زیر به چند نمونه اشاره میشود:
«آنچه نیما کند از زشت و نکو / به نهان نقشی از آن برداری»
یا در غزلی میگوید:
«فراق نامه نیما به آب اگر شویند/ کسی از آن نتواند زدود نام قفس»
در شعر نو، نیما از تخلص خود در اشعار استفاده نمیکند.
چرا علی اسفندیاری به نیما یوشیج معروف شد؟
«علی اسفندیاری» نامی است که نیما از کودکی به آن خوانده میشد. او برای تخلص شعری خود، ابتدا تصمیم داشت نام «مانی» را انتخاب کند؛ اما در نهایت با جابهجایی حروف آن، نام «نیما» را به معنی کمان بزرگ، برای خود برگزید. در حدود سال ۱۳۰۰ که دولت اقدام به صدور شناسنامه برای مردم کرد، او نام «نیما یوشیج» را برای خود انتخاب کرد؛ چراکه نیما تخلص شعری و یوشیج برگرفته از روستای یوش، زادگاه او بود.
عکسهای نیما یوشیج
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰