ایالات متحده آمریکا در دوره بایدن به دنبال ایجاد مدیریت ناامنی در منطقه و ایجاد توازن ضعف در چارچوب نظریه رئالیسم تدافعی است. دولت آمریکا معتقد بر این امر است که باید در بین قدرت های منطقه نوعی توازن به وجود آید؛ توازن ضعفی که در مسیر ایجاد بالا بردن احتمالی قیمت نفت باشد. از همین رو به نظر می رسد که در آینده ای نزدیک شاهد بروز مسائل امنیتی در منطقه، ناآرامی ها و آشوب های احتمالی باشیم.
حضور بلندمدت آمریکا در منطقه هزینه های زیادی را برای این کشور دربر داشت و در حال حاضر دولت آمریکا همانطور که جو بایدن وعده داده به دنبال خروج نیروهای نظامی خود از منطقه است، مساله ای که باعث تزریق ناامنی ها به منطقه می شود. منطقه ای که آمریکایی ها پس از حوادث 11 سپتامبر سه گام را در آن یعنی مدیریت ناامنی در منطقه، توازن ضعف میان قدرت های منطقه ای و مدیریت امنیت نسبی را دنبال می کنند. به گونه ای که بتوانند بحران ها را از خاورمیانه یا «هارتلند نو» به سمت «نوهارتلند» یعنی فلات ایران و سپس به سمت «هارتلند علیا» هدایت کنند.
به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا بار دیگر به نظریه قدرت هوشمندتر آمریکایی به عنوان پارادایم بازگشته و در صدد آن است تا نقش بازیگر والد بالغ را ایفا کند. بدان معنا که با خروج نیروهای نظامی خود از منطقه و محدودتر کردن فعالیت ها در آن، زمینه های جلب افکار عمومی را فراهم کند و از طرف دیگر با کاهش تعهدات خود زمینه های مجدد رشد جریان های آشوب ساز در منطقه فراهم شود. این که آمریکا تا چه اندازه در این زمینه موفق خواهد بود زمان مشخص خواهد کرد. اما المان هایی در منطقه دیده می شود که این معنا در حال حصول است. می توان پیش بینی کرد که در صورت تحقق آن آمریکایی ها به دنبال بازتعریف سه گام ذکر شده و گذار از گام دوم به گام سوم در جهت یک زایش تاریخی خونبار در منطقه هستند. باید منتظر بود و دید با بازی دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی این اجازه به ایالات متحده آمریکا داده خواهد شد یا خیر.
اینطور نیست که بپنداریم آمریکایی ها می توانند تمام اهداف و نقشه های خود را عملی کنند و به نتایجش دست یابند. این موضوع بستگی به نوع کنشگری رقبای واشنگتن در سطح بین المللی و مخالفان آنها در گستره نظام بین الملل و نظم منطقه ای دارد.
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰