سریال لوکی که در قسمت اول با استقبال مخاطبین و منتقدان مواجه شده بود؛ در قسمت دوم نیز وجههای دیگری از پتانسیلهایش را به رخ بینندگان خود کشید. قسمت اول سریال لوکی به گفته مسئولین شبکه دیزنی پربینندهترین قسمت اول سریالهایی بوده است که در این شبکه پخش شدهاند اما سوال اینجاست که آیا قسمت دوم این سریال نیز توانسته هیجان لازم را برای مخاطبان خود به ارمغان آورد؟ برای پاسخ این سوال با ویجیاتو همراه باشید.
قسمت دوم سریال لوکی در حالی به پخش رسید که قسمت اول این سریال با نمرات بالای منتقدان مورد تشویق قرار گرفته بود و این موضوع انتظارت بینندگان از این اثر را بسیار بالا برده است. انتظاراتی که پیش از میتوانیم بگوییم هیچکدام از مینیسریالهای دیزنی نتوانستهاند تمامشان را برآورده کنند اما لوکی جور دیگری ظاهر شده است.
قسمت دوم سریال سال 1985 را به تصویر کشیده و درست مانند قسمت قبل با فردی مواجه هستیم که در حال ایجاد یک اغتشاش است. فردی با صورتی نامشخص که به مامورین سازمان مغایرت زمان (TVA) آسیب میزند. البته با وجود اینکه صورت این شخص ناپیداست اما با توجه به سخنان «موبیوس» در قسمت قبل ما به خوبی میدانیم که او نسخهای لوکیست و پنهان بودن چهره این فرد مخاطب را برای شناخت او کنجکاو میکند.
باید بگویم که این کنجکاوی و انتظار دیری نمیپاید که به پایان میرسد و در انتهای همین قسمت دوم سازندگان مخاطب را با شخصیت منفی اصلی سریال آشنا میکنند. نکته بسیار جالبی که درباره این موضوع وجود دارد آن است ک معرفی این شخصیت در قسمت دوم و پردهبرداری از هویت او ریسک بسیار بزرگی را به همراه دارد؛ زیرا بسیاری از آثار مارول تا پیش از این مانند سریال «وانداویژن» مخاطب را تا پایان اثر برای دانستن هویت شخصیتهای منفی به دنبال خود میکشیدند اما افشای هویت نسخه دیگر لوکی میتواند نویدبخش آن باشد که سریال پس از معرفی او نیز حرفی برای گفتن دارد و دست خالی به میدان نیامده است.
البته مسئلهای که در این صحنه بسیار به چشم میآید، ضعف آهنگ متن سریال است. متاسفانه در این لحظات شاهد آن هستیم که آهنگ سریال به اندازه اتفاقاتی که در جریان است؛ جذاب نیست و نمیتواند به خوبی احساسات مخاطب خود را برانگیخته کند. مسئلهای که در قسمت پیش هم تا حدودی دچار ضعف بود و در صورت ادامه یافتن، میتواند روی روند صعودی اثر تاثیرات بدی بگذارد.
«لیدی لوکی» در نگاه اول جالب به نظر میرسد. او مقتدر است و برخلاف لوکی سرگشته و گیج ما خوب میداند که چه چیزی میخواهد تا به آنجایی که پیشنهادات لوکی را یکی پس از دیگری رد میکند و او را احمقی بیش نمیداند. لیدی لوکی هیچ شباهتی به لوکی شکستخورده داستان ما ندارد و همچنین موضوعات دیگری را به سرگردانیها و آشفتگیهای لوکی اضافه میکند. او خود را نسخه برتر لوکی میداند و عملکرد خوبش در فریب مامورین TVA نیز گواه این مسئله است.
شاید اکنون با خود فکر کنید که اگر واقعاً عملکرد او این چنین خوب و تحسینشده است؛ پس لوکی چیزی برای عرضه ندارد اما در این قسمت صحت این موضوع کاملاً رد میشود. آنچنان که میبینیم لوکی میتواند با هوش خود مکان لیدی لوکی را پیدا کند و به طریقی در لباس مامورین سازمان مغایرت زمان با جلب اعتماد موبیوس به لیدی لوکی نزدیک شود؛ اما شکست نقشههایش در مقابل لیدی لوکی ما را به فکر وامیدارد که روابط این دو در آینده چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا لوکی با لیدی لوکی همدست خواهد شد یا وعدههای موبیوس برای دیدار با محافظان زمان لوکی را قانع خواهد کرد و در نهایت این دو به دشمنی با یکدیگر خواهند پرداخت؟
پاسخ این سوالات را در قسمتهای آینده خواهیم دید که البته اگر هرکدامشان محقق شوند، داستان جذابیت خاص خود را خواهد داشت اما به نظر میرسد که بسیاری از بینندگان توقع دارند که لوکی به سازمان کمک کند؛ زیرا در غیر این صورت از اعتماد موبیوس سواستفاده کرده است. البته نباید از یاد ببریم که لوکی خدای شرارت است و امکان دارد که اعتماد موبیوس برای او ذرهای اهمیت نداشته باشد اما رابطه پیچیدهای که میان این دو شخصیت شکل گرفته؛ چیز دیگری میگوید.
موبیوس با اعتماد به لوکی و استفاده از روانشناسی قاطع اما گفتاری نرم در تلاش است تا به لوکی بفهماند که او نسخه برتر لوکی نیست و در حال حاضر مانند یک پسر بچه ترسیده به نظر میرسد. البته در کنار این مسئله موبیوس آگاهانه در تلاش است که با ورود به ذهن لوکی روشهای او را مورد بررسی قرار دهد تا لوکی شرور را دستگیر کند. همه این مسائل توانستهاند مکالماتی پر از کشمکش را میان لوکی و موبیوس شکل دهند.
گفتگوهای آنها با وجود آنکه گهگاهی موبیوس لوکی را تحقیر میکند؛ همیشه یک طرفه نیست و در برخی موارد لوکی نیز تمام عقاید او را زیر سوال میبرد. این مکالمات به طرز عجیبی با آنکه درباره موضوعات سادهای مانند جهان هستی یا جت اسکی هستند اما اصلاً حوصله مخاطب خود را سر نمیبرند و جذابیتهای خاص خود را دارند.
البته در جذابیت این گفتگوها دو عنصر اساسی وجود دارد که توانستهاند بسیار کمککننده ظاهر شوند. اولین مورد را میتوانیم توانایی بازیگری «تام هیدلستون» و «اوون ویلسون» بدانیم. زوجی که برومنس درخشانی را برای سریال لوکی به ارمغان آوردهاند و از نظر برخی منتقدین آنها توانستهاند از «آنتونی مکی» و «سباستین استن» در سریال «فالکون و وینتر سولجر» نیز سبقت گیرند و بهتر ظاهر شوند.
مورد دوم هم طنز جاری در تمام لحظات این سریال است. شوخیهای میان لوکی و موبیوس میتواند به راحتی مخاطب خود را بخنداند و در عین حال شیرینیاش آنقدر هم زیاد نباشد که بیننده اثر را دلزده کند.
جز شوخیهای میان این دو شخصیت حضور شخصیت کارتونی «خانم دقیقه» نیز به چاشنی طنز سریال کمک بهسزایی کرده است. خانم دقیقه با آنکه تنها مدت کوتاهی را در این قسمت حضور دارد اما از نقاط جالب توجه اثر به شمار میآید. جسارت استفاده از یک شخصیت کارتونی در مینی سریالی ابرقهرمانی باعث شده تا تفاوتهای لوکی با آثار قبلی مارول بیشتر شود.
علاوه بر خانم دقیقه شخصیتهای فرعی دیگری نیز به تدریج در طول داستان معرفی شوند و مخاطب با آنها آشنایی بیشتری پیدا میکند که از جمله آنها میتوانیم به «راونا رناسلیر» اشاره کنیم. این موضوع نشان میدهد که اثر به آرامی در حال پرداخت به شخصیتهای اصلی و همچنین فرعی خود است و شخصیتهای فرعی تنها یک وسیله برای شخصیتهای اصلی به حساب نمیآیند. آنها داستان و هویت خود را دارند که در پیشبرد داستان کمککننده به نظر میآید.
نهایتاً باید اظهار کنیم که لوکی در قسمت دوم نیز درخشان ظاهر شده است و باید منتظر قسمتهای بعدی این سریال جذاب بمانیم تا متوجه شویم که سازندگان میتوانند روند رو به رشد سریال را حفظ کنند یا خیر.
https://vgto.ir/adz
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰