به گزارش خبرآنلاین، یادداشت دکتر ابوالحسن امین مقدسی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سوگ دکتر علی شیخ الاسلامی را در زیر می خوانید:
یاد کلاس هفتم دبیرستان در شهرستان ساوه افتادم که استاد درروزهای چهارشنبه به ما عربی درس می داد از آن روز تا کنون نیم قرن می گذرد و دو چیز در ذهنم باقی مانده است یکی دقت استاد در شناخت سریع دانش آموزان دوم ظاهر آراسته.
زمان گذشت و در سال ۶۰ از بیولوژی دانشکده علوم به زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات تغییر رشته دادم. آن موقع استاد رئیس دانشکده بود نزد ایشان رفتم گشاده رویی، تواضع و راهنمایی هایش در خاطرم باقیست .
چهار سالی که در دهه هفتاد معاون اداری مالی ایشان بودم برایم پر از درس بود اصطلاح تشاءن بر زبان و رفتار استاد جاری بود و ما باید خودمان را با این اصطلاح که پر از منطق تعامل و مدیریت بود تطبیق میدادیم ، یک بار نامهای برای یکی از استادان نوشته بودم نزد ایشان بردم فرمود اگر خواستید برای علامه دکتر شهیدی نامه بنویسید چند تا صفت علامه، فرهیخته ، برجسته و ارجمند می توانید ذکر کنید ولی برای استادان دیگر به فراخور شان یک یا دو صفت بیاورید .
او معتقد بود اولین معیار برای ریاست دانشکده ادبیات ، ادب و اخلاق است و خود عامل به این منطق بود . هر کس به دفترش وارد می شد از دانشجو تا کارمند و استاد از پشت میز جلو می آمد و در هنگام خروج تا دم در اتاق و گاه بر اساس اصل تشاءن تا دم در دانشکده او را بدرقه می کرد.
خودشان نقل می کردند وقتی رئیس دانشکده دانشگاه تربیت معلم (خوارزمی فعلی) شدند آقای دکتر حداد عادل میپرسند چطور است به کارهای فرهنگی خود می رسید؟ استاد فرموده بودند فعلاً برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد دانشگاه تهران میآیم دکتر حداد به مزاح گفته بود من فکر می کردم میخواهید بگویید دیگر نماز نمی خوانم .
در ایامی که رئیس دانشگاه علامه و خوارزمی بود نماز جماعت مسجد دانشگاه تهران را ترک نکرد با توجه به اینکه استاد اهل گرایشهای سیاسی حزبی نبود نمازگزاران از اقشار و گروه های مختلف در مسجد شرکت می کردند و واقعا جو معنوی حاکم بود .
معمولاً جمع بین قدرت و اخلاق کار بسیار صعبی است ولی دکتر شیخ الاسلامی در این امر موفق بود. خیلی کم عصبانی میشد آنگاه که عصبانی می شد هرگز از چهارچوب اصول اخلاقی خارج نمیشد.
در ایامی که در خدمت ایشان بودیم در دانشکده ناهار نمی خورد . با وجود اینکه پس از ساعت اداری از دانشکده خارج می شد اما مقید بود ناهار را در منزل کنار همسر و خانواده میل کند . استمرار جلساتی که با پزشکان و گروه های مختلف داشت از نظم حاکم بر زندگی او حکایت می کرد به طوری که تا قبل از کرونا جلسات مختلفی با عمر بیش از چهل سال برپا بود.
کمتر کسی را می شناسم که در کلاس درس استاد شرکت داشته باشد و از ذوق و روح لطیف و سخن نگوید . استاد علاوه بر وظایف رسمی معلمی هرگز سخنرانی و وعظ در مجالس و مساجد را ترک نکرد . گویی ریشههای تعبد خود را در آن می جست .
افسوس که ما بعد از فراق زیبایی ها را مرور می کنیم. او بزرگ بود و بزرگ زیست و با بزرگی به ملکوت اعلا پیوست . عاش سعیدا و ما ت سعیدا .
/6262
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰