بیوگرافی حامد سلطانی و علت فوت همسر اول + ازدواج دوم (تصاویر)

نام اصلی: حامد سلطانی

متولد: 13 شهریور 1367 مشهد

زمینه فعالیت: تلویزیون

پیشه: مجری

مدرک تحصیلی: گرافیک

همسر اول: فائزه صفری(فوت شده)

فرزندان : فاطمه سلما و محمدمهدی

همسر دوم: اطلاعی در دست نیست

اینستاگرام حامد سلطانی

بیوگرافی حامد سلطانی و همسرش

حامد سلطانی در 13 آذر 1367 در مشهد به دنیا آمده است. او مدرک لیسانس از رشته گرافیک دارد و کارش را نیز از همکاری با واحد فرهنگی آستان قدس شروع کرد. سپس به عنوان فعال جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به سرعت در کارش (مجری گری) رشد کرد.

اصالت و خانواده حامد سلطانی

حامد سلطانی در بلوار وکیل آباد مشهد و در خانواده ای با مادر خانه دار و پدر فرهنگی بازنشسته بزرگ شد. او در یکی از مصاحبه هایش گفته بود که همیشه افتخار کردم بچه محله امام رضا هستم.

از طراح پوستر تا اجرای جهادی

در واقع آقای سلطانی ابتدا طراح پوستر آستان قدس رضوی بود. بعدها چون مهارت سخنوری داشت باعث شد مجری اردوهای جهادی و همایش های مذهبی شود.

از مستندسازی تا تیزر

در همین حال او از مسیرش را از گرافیک که در آن تحصیل کرده بود به سمت همکاری با رسانه های پیگیر اهداف گفتمان انقلاب اسلامی تغییر داد و وارد عرصه مستندسای و تهیه اخبار و تدوین شد. او همچنین در کنار فعالیت فرهنگی به ساخت کلیپ ها و تیزرهای تبلیغاتی نیز مشغول بود.

با گپ

حامد سلطانی در زمان دولت روحانی با برنامه اینستاگرامی «گپ آمد» سعی داشت با سوال از مسئولان آن زمان مورد توجه قرار بگیرد که چندان موفق نبود. بعد نیز او در قامت مجری وارد همکاری با پایگاه خبری «مشهد پیام» شد و فعالیت بعدی اش نیز برنامه سازی اینترنتی به نام «کل کل» بود که بیشتر یک برنامه طنز بود.

ازدواج و همسر حامد سلطانی

حامد سلطانی با خانم «فائزه صفری» ازدواج کرده بود و ثمره این زندگی مشتر دو فرزند به نام های «فاطمه سلما» متولد بهمن 1393 و «محمد مهدی» متولد اسفند سال 1397 است.

مستند از سیل لرستان تا اجرای میدون

فروردین 1398 بود که بعد از چند مستند سازی پیرامون حوادث سیل لرستان، توجه تهیه کننده تهرانی «محمدحسین هاشمی گلپایگانی» را به خود جلب کرد. به این ترتیب به دعوت او، حامد سلطانی از مهر 1398 از مشهد به تهران نقل مکان کرد تا اجرای برنامه «میدون» را برعهده بگیرد.

استرس اولین روز اجرا

او از استرس اولین روز اجرا چنین یاد می کند: “اولین روز ضبط برنامه میدون خیلی استرس داشتم، اینکه جلوی دوربین در استودیویی با آدم های حرفه ای برای من که اولین بارم بود، سخت بود. در نخستین پلاتو، خیس عرق بودم، چهار تا کلمه رو نمی توانستم کنار هم بچینم و این بخش بارها و بارها تکرار شد و  شب خیلی سختی را تجربه کردم.”

اجرای «اعجوبه ها»

با این حال او بعد از دو فصل اجرای میدون، در مهر 1400 ریسک بزرگی کرد و اجرای «اعجوبه‌ ها» را برعهده گرفت که قبلا اجرای آن با مهران غفوریان بود و خیلی هم طرفدار داشت. با این حال این برنامه با دکور و ساختار متفاوت به مسیرش ادامه داد. آقای سلطانی از بهمن همین سال نیز مجری برنامه صبحگاهی «سلام صبح بخیر» شد. او همچنین یکی از مجریان اجراهای ارگانی ابوذر روحی و سرود سلام فرمانده نیز است.

سانحه رانندگی و فوت همسر و پسرش

سحرگاه 4:10 دقیقه صبح جمعه 13 خرداد 1401 خودروی شخصی حامد سلطانی که در آن همسر و فرزندانش نیز حضور داشتند در مسیر خور و بیابانک دچار واژگونی شد. در این حادثه همسر 33 ساله و پسر 5 ساله او در دم جان باختند اما او دختر 10 ساله اش مصدوم شدند.

باز نشدن ایربگ های خودرو

بعد از حادثه کارشناسان با بررسی صحنه سانحه و رد لاستیک بر روی شانه خاکی جاده، دلیل حادثه را بی احتیاطی راننده خودرو به علت عدم توجه کافی به جلو، ناشی از خستگی و خواب‌ آلودگی و تخلف سازنده خودرو به دلیل باز نشدن ایربگ‌ های را علت این سانحه اعلام کردند.

دل نوشته بعد حادثه ناگوار

آقای سلطانی بعد از فوت همسرش با انتشار عکسی از وی نوشت: “در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن / من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می‌ رود” الهی رضاً برضائک و تسلیماً لأمرک لا معبود سواک [الهی راضیم به آنچه برای من می خواهی و تسلیم امر توأم]

بازگشت به اجرا

حامد سلطانی مرداد 1401 دو ماه بعد از فوت همسر و فرزندش با اجرای ویژه برنامه محرمی «حسینیه معلی» دوباره روی صحنه اجرا حاضر شد.

حضور دوباره در اعجوبه ها

آقای مجری در ماه مهر 1401 دوباره با انتشار یک متن احساسی از به عهده گرفتن اجرای برنامه اعجوبه‌ها به خاطر دخترش خبر داد.

سه مقصد مورد علاقه

او به سفر علاقه دارد و بیشتر دوست دارد به اصفهان، مازندران، مشهد مقدس، خوزستان و عراق (شهر نجف و کربلا) سفر کند.

سه کتابی که توصیه می کنم

همچنین آقای مجری می گوید اگر اهل کتاب خواندن هستید حتما «پریدخت»، «خال سیاه  عربی» و «رویای نیمه شب» را مطالعه کنید. این سه کتاب، مورد علاقه او نیز هستند.

ازدواج دوم

حامد سلطانی نزدیک به یک سال بعد از فوت همسرش روز شنبه 24 تیر 1402 به طور رسمی خبری از ازدواج دومش منتشر و زندگی جدیدش را آغاز کرد.

او در پست اینستاگرامیش نوشته بود:

….یا رفیق
توی همه ی یک سال و اندی گذشته هیچوقت به اندازه ی امروز یک جرعه نفی راحت از گلویم پایین نرفته بود…..
جای زخمهای روی تنمان میسوخت و استخوانمان ترک برداشته بود قلبمان گاهی تند میزد و گاهی آرامتر از آنی که باید… گاهی یک چیزی مثل توپ تنیس توی شزم این طرف و آن طرف میرفت و تب، مهمان ناخواندهی لحظه های ناخوشیمان بود
نه فقط من نه فقط همسفر هشت ساله ی زندگی ام، نه فقط پدر و مادرهایمان همه هر کسی که سهمی از دلتنگی داشت میدید میسوخت، درد میکشید،

تب میکرد…… سخت است لبت به خنده وا شود ولی ترکهای دلت را کسی نبیند… همه ی این روزها و همیشه و تا بوده دست حضرت خدا روی شانه مان.
میشد و میشود؛
حالا هم…
چند صباحی است که صحبت از طبیب در میان است….
حس نشسته و دارد یکی یکی نسخه میپیچد برای دلمان؛

یکی یکی چیدن آجرهای تکه پاردی دیوار دل ما صبر بسیار میخواهد و همت بلند و دل دریایی، اما به لطف خدا هرچه که باید باشد هست.

دل دادیم به دل تقدیر و قسمت دستمان را گذاشتیم توی دست هم تا از نو بسازیم خانه ای را که به مصلحت معمار هستی محتاج مرمت بوده و چه مبارک سحری است در پیشگاه حضرتِ خورشید که امید به نورپاشیاش در لحظه لحظه ی زندگیمان دوای هر ناامیدی است…..
جمعمان جمع است در این صحن و سرای پر از عطر بهشت؛ گمانم همه ی کسانی که باید باشند هستند حتی پدر و مادری که دلشان اقیانوس محبت است

حاج محمود صفری و اهل خانه اش حتی بابای شهیدی که تک دخترش حالا عروس خانه ی ماست و حتی دلمان قرص است به لطف حضرت محبوب چشممان به دعاهای شما و شاکریم که همسفر کوچکمان هم این روزها شیرین تر میخندد… ما حالا یک خانواده ی سه نفره ایم
خوش آمدی طبیب ما….