متن تبریک شب یلدا (بیش از 50 اس ام اس ویژه یلدا)
برای این که بتوانید قشنگترین و جذابترین متن تبریک شب یلدا 1402 را به عزیزانتان بفرستید، ما بیش از 50 متن ادبی، شعر و جملات تبریک شب چله را جمع آوری کرده ایم. فراموش نکنید که از بین این جملات، اشعار و متن های ادبی و عاشقانه میتوانید حرف دلتان را بیان کنید. متن تبریک
برای این که بتوانید قشنگترین و جذابترین متن تبریک شب یلدا 1402 را به عزیزانتان بفرستید، ما بیش از 50 متن ادبی، شعر و جملات تبریک شب چله را جمع آوری کرده ایم. فراموش نکنید که از بین این جملات، اشعار و متن های ادبی و عاشقانه میتوانید حرف دلتان را بیان کنید.
متن تبریک شب یلدا
یکی را انتخاب کنید:
اشعار و متون ادبی و عاشقانه شب یلدا
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانی ها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن ، شعراست محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی ازبوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوه ها در کنج خانه
شب یلدا ، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه
***
دوباره نوبت دیدار یلداست
بدون یار این یلدا چه تنهاست
وجودش نور در این تیره شب بود
بدونش این شب یلدا و سرماست
دگر یلدا برایت دل ندارم
نگاهم منتظر بر نور فرداست
همه در شور این یلدا بهارند
انار سرخ بر سفره چه زیباست
ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شب من مثل یلداست
***
از برگ برگ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام
یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام
***
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
***
در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام
***
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.
***
مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشه
یا انارات ترش از آب دراد
یا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشه
یا چند تا از گردوهایی که می شکونی پوک باشه
مهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه
***
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم…
***
نجوا کن در گوشم
دوستت دارم هایت را
مبادا شب بشنود و کوتاه شود
شعر حافظ کنارش رنگ ببازد
و پلک بزنیم و
صبح شود
صبح شود
صبح شود
***
دوستت دارم هایت
شعری جدید است
که تابه حال هیچ
شاعری نتوانسته
مثل آن را بسراید
وقتی که شب،یلدا باشد
فصل، زمستان باشد
و روشنی همین فردا باشد
***
تنها چند دقیقه ناقابل مى تواند از یک شب عادى، شب یلدا بسازد؛
ولى با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است
***
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا خدا داند کجایی
همین حالا همین حالای من باش
***
بوی یلدا را میشنوی؟
انتهای خیابان آذر…
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
قراری طولانی به بلندای یک شب..
شب عشق بازی برگ و برف…
پاییز چمدان به دست ایستاده!
عزم رفتن دارد…
آسمان بغض کرده و میبارد.
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست…
کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز…
و… تمام میشود
پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی،
رفتنت به خیر…
سفرت بی خطر
***
امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم
تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.
***
پاییز هزار رنگ میرود
و زمستان سپید رنگ از راه میرسد
و در این میان شبی است بلند
به بلندای یک فرهنگ
آئینی رنگارنگ به سان پاییز
و درون مایهای سپید به رنگ زمستان
شب یلدا، شب کنار هم بودنها بر شما مبارک
***
امشب آخرین دقیقه آذرماه را ورق می زنیم و شمع های روشن زرد پاییز را فوت می کنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانه ها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک می زنند. آن طرف هندوانه ای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزه ای رنگش را بارها مرور می کند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانی ترین شب سال، فارغ از پیچ و خم های زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.
***
چه پاییزی، چه احساسی، چجوری میتپه قلبم
زمستون میرسه از راه و من عاشق تر از قبلم
***
یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده،
دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.
***
یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند
و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند.
***
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی
روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ !
پیشاپیش یلدا مبارک
***
هندوانه رویاهایتان شیرین
انار موفقیتهایتان پر دانه
پسته خاطراتتان خندان
قصه زندگیتان خوش و عمرتان چون یلدا بلند باد
شب یلدا مبارک
***
یلدا یعنی
یک دوستت دارمِ طولانی
از لب هایی که یک سال
سکوت کرده بودند
یلدا یعنی
یک بوسه ی طولانی
از لبی به رنگِ انار
یلدا یعنی
تو را یک دقیقه
بیشتر داشتن …
***
آری خورشید ثابت کرد:
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان می رسد، حتی اگر به بلندای یلدا باشد…
بیدار و امیدوار باش
خورشیدی در راه است …
***
امشب چه طولانی، ولی عاشقانه و پرنور است. شب روشن پر امیدی است که باید در ازدحام نگاه های مهربان بنشینیم و لبخند را به خوبی بدانیم. بنشینیم نفس هامان را با هم یک دل کنیم و خاطرات سرشار را از میان سینه هامان بیرون بریزیم تا خانه ها روشن شود. شمع ها را امشب کنار شب نشینی سرور، با شعله نوازش دل برافروزیم. سفره ها را از مائده دعای خیر پر کنیم و در جیب های یکدیگر نقل و نبات مهر بریزیم. سر بلند کنیم به سمت ستاره ها. بوسه برای آسمان برکت خیز زندگی بفرستیم و آواز زمستانه ای برای آغاز فصل تازه بخوانیم؛ آوازی به رنگ و رونق حیات راستین. لبخند بزنیم. شب همچنان ادامه دارد.
***
چنین با شور و نغمه، شعر و دستان
خرامان میرسد از ره زمستان
شمردم من ز چله تا به نوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز
کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نوبهاران
***
خورشیدِ فردا کمی در تأخیر است؛ که امشب را در طولانی ترین لحظات باهم بودن پر از رمز و راز عاشقانه حیات کنیم؛ پر از نیایش خویشاوندی و همدلی. یاد کنیم از پرواز های گذشته، از سفرهای تعالی، معجزات مکرر عمر. یاد کنیم از روزگار همیشه در شتاب، زندگانی پر رمز و راز. یکدیگر را فراخوانیم به سمت یک رنگی، به سمت عشق؛ که عمر نمی ایستد؛ که لحظه، گریزان است و با هم بودن غنیمتی است فرار.
***
یلدا فرصتی است برای دیدارها، وقتی کشاکش روزگار تو را از دیدار آنان که به چشمان تو نیازمندند، بازمی دارد. آتش گرم و کرسی خانه مادربزرگ ما را به گرد خویش آورده و گرمایش را با ما تقسیم می کند تا در زمستان سر در راه، به یاد چون امشبی همیشه گرم گرم بمانیم، در میان تقویم ورق خورده پدر بزرگ، سیاووش را می بینیم که از آزمون آتش سربلند بیرون می آید و پدربزرگ چه باشکوه داستان او را می گوید.
***
حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسد.
***
در لابهلای این شب یلدائی قشنگ جمع پلنگ در بدنت خیره میشود
مهتاب نور خویشتن از یاد میبرد وفتی به روشنای تنت خیره میشود
***
انار و سیب و احساسم نماز و آیه الکرسی
چه بی اندازه خوشحالم که تو حالم رو میپرسی
***
عمق چشم هات قصه ی هزار و یک شب یلداست
تمام نمی شود هر چه می خوانم یلدات مبارک عشقم
***
از یلدا بپرس راز شب زنده داری عاشقان را. از یلدا بپرس که چگونه ستارگان بلندبخت، از آغاز زمین بی وقفه در شب ها سوسو زده و چراغ راه زندگی بوده اند. بپرس که امید به دیدار صبح و ظفر چه اصالتی دارد؛ پیروزی نور بر تاریکی را چه حکمتی است؛ چیرگی امید بر نومیدی و ظلمت چه حقیقتی است؟ یلدا می داند که انهدام سلطه تاریکی چگونه است. شاهد همیشگی زمستان است یلدا؛ که مژده دوباره رسیدن بهار را در طویل ترین و چراغانی ترین شب زمین ندا می دهد.
***
فرصت بخواهیم از عشق، از هستی، از خالق. فرصت بخواهیم که در تک تک آینه های زمین، تجربه های عزیز را ببینیم؛ که تک تک شب های عمر را در لباس خوش بختی به صبح برسانیم؛ که کوکب های اشاره گر شب های جهان را قدر بدانیم و هر آنچه طلوع سپیده را تقدیس کنیم.
فرصتی بخواهیم که باشیم و صلح در ما باشد. خورشید بی وقفه در ما باشد و تبرک نصیب دست های ما باشد. شب هنوز ادامه دارد. بیدار بمانیم که تا رسیدن نور تمام تاریکیهای خود را از پنجره بیرون اندازیم. به استقبال سپیده فردا نام های یکدیگر را در شب نشینی شعف با مهر صدا بزنیم.
***
یلدای طولانی سال، بهترین مجال برای نیم نگاهی کوتاه به لحظه هاست؛ لحظه هایی که در سرعت عبور، خلاصه می شوند و می گذرند و این گذشتن، بهترین پیام برای زیبا زیستن ماست؛ زیرا شیرینی در کنار هم بودن لبخندهای امروز، هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایی های فرداست.
***
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه،
نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
***
هنوزم دست من سرده هنوز آغوش من تنهاست
همه شب هام بدون تو برای من شب یلداست
***
شب شادی و شور و مهربانی است
زمان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارها تا تازه گردد
محبت نیز بی اندازه گردد
به هر جا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در ان رسمی قدیمی است
***
وقتی باید بدون تو سر کرد چه سود یک دقیقه بیشتر؟!
تنها دقیقه ای شبی را به بلندترین شب سال مبدل میسازد یا به تعبیری دیگر دقیقه ای به شبی منزلت یلدا شدن بخشید
اینست معمای هستی
اینست راز برتر شدن تنها به قدر دقیقه ای قدی قدمی و یاقدرو منزلتی حتی پنهانی.
شب یلدا شبیست که به قدر دقیقه ای بیشتر بودنش منزلت خاص بودن به خود گرفت و میتوان با کنار هم بودن شاد بودن احساس نهفته شب را لمس کرد و دقیقه ها را بوسید اما دل گرفت…
میان سطرهای شادی باید پرانتزی باز کرد و نوشت افسوس که در این شب تو دل خیلیا غم بیدارتر از هر شب دیگریست و این دلها یک دقیقه بیشتر باید باغم سرکنن
پازل زندگی خیلیا جاهای خالی زیادی داره…
مثل نبود عزیزان مثل نبود خیلی از بودن ها…که جای خالیش شده جا واسه حسرتها و عقده ها و غم ها و گله ها و خورده های دل شکسته بچه ها.
مختصر بگم تو اوج شادی یاد غم دیگران باشیم و برای شادی دلشون از ته قلب خدارو صدا کنیم تا دلشون شاد بشه حتی اندازه همون یک دقیقه که به شبی اینگونه منزلت داد.
شب یلداتون مبارک.
***
یلدا بهانه ای است، بهانه ای، تا ما از فرمان کانال های پر پیچ و خم سیم های ارتباطات بگذریم و لحظه های قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال های زندگی شیشه ای، بدل نکنیم.
***
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه،
نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
***
توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند
زودتر صبح بشه هم هستی ؟
***
یلداست، باد موی تو را شانه میکند مویت نماد حلقهی از دار میشود
گیسو به هم زدی و زلیخا ترین شدی یوسف تو را ز چاه خریدار میشود
***
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن
و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا
پیشاپیش شب یلدا مبارک
***
یلدا، بهانه ای است تا پندها و تجربه های ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی را که در پس وقت نداشتن ها و بی حوصلگی های کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.
***
یلدا، مجالی است برای تکرار هر آنچه روزگاری، سرمشق خوبی هایمان بوده اند و امروز بر روی طاقچه عادت هایمان غبار می گیرند و فراموش می شوند. مجالی است برای دیدن عزیزانی که تصویر و صدایشان در پس مشغله های زندگی رنگ باخته اند. مجالی است برای نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها. یلدا مجالی است؛ مجالی برای من، مجالی برای تو، تا همگی، لحظه های شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.
***
شب یلدا کنار یار بودی
به او دلبسته و بیمار بودی
شپش هایش گرفتی از سر شب
توی نادان مگر بیکار بودی؟
***
تنها چند دقیقه ناقابل می تواند از یک شب عادی، شب یلدا بسازد؛
ولی با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است
***
محفل آریائی تان طلائی
دلهایتان دریائی
شادیهایتان یلدائی
مبارک باد این شب اهورائی
***
چون تیر رها گشتـه ز چله شده ایم!
مهمان شمــا در شب چله شده ایم!
از برکت ایـن سفره ی الوان شما
تا خرخره خورده،چاق و چلـه شده ایم!
***
سهم من از شب یلدا شاید ، قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
***
یلدا مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند
***
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
***
دوباره داغ دل مـــرا تــازه میـکند!
شب یــــــــــلدایی ک نیستی…
می بینی،یـــک دقیقه چه بــر ســر مردم آورده،
مــن چــه مـیـکـشم از هــزاران هــزار دقـیـقـه نبودن!
بـی تـفـاوتـی نیـسـت،
حسـی بــه هـیـچ شـب یــلْـدایی نـدارم دیــگـر…
***
مهر رخشا نکوترین چهره است
شب یلدا تولد مهر است
این همایون شب خیال انگیز
هست درآخرین شب پاییز
بیخ وبن در حماسه گستردست
در نهادش حماسه پرور دست
لفظ یلدا اگر چه سریانیست
شب مهرآفرین ایرانی ست
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰