او پشت تریبون قرار گرفت. سخن گفت. اما مشتش را باز نکرد. دریافت نخست همان بود که بیبیسی مخابره کرد؛ “سیدحسن نصرالله همه را در برزخ نگه داشت!” در همین حالِ در برزخ نگه داشتنِ حریف، به قول همین بنگاه خبری، پیامش را هم به رقیبِ اصلی داد؛ “دبیرکل حزبالله لبنان آمریکا را مستقیم تهدید کرد و گفت که توانایی هدف قرار دادن ناوگان ایالات متحده را در منطقه دارند.”
در حقیقت سخنان هوشمندانه نصرالله، توامان سیاست ابهام و بازدارندگی بود. نه چنان صریح تیغ از نیام کشید که حریف هم نیام بشکند و نه آن گونه که خاطرش از این حریف قدر آسوده شود. به گفته یک تحلیلگر، “سخنرانی متین و دور از هیجان زدگی سیدحسن نصرالله نشان داد که محور مقاومت به چنان بلوغ و پختگی رسیده است که شرایط ظاهری میدان نبرد و مطالبات هیجانی افکار عمومی تأثیری در تصمیمگیریهای برنامهریزی شده این جبهه و رهبرانش ندارد.
سید حسن نصرالله هم اقدام به فرونشاندن و تعدیل فضای برانگیخته روانی جبهه مقاومت کرد و در عین حال با تهدیدات تلویحی و ابهامهایی که در سخنانش گنجانده بود، جنگ روانی به هم ریختگی در جبهه دشمن تعمیق بخشید.”
جالبتر این که سید، رژیم صهیونیستی را حریفی در خور ندانست و گفت: “همان حماس برای مقابله با رژیم صهیونیستی کفایت میکند.” او این بار با تهدید آمریکا و برحذر داشتن واشنگتن از هرگونه اشتباه محاسباتی، سطح این منازعه را به رودررویی با آمریکا – به عنوان گنده لات و عاملِ اصلی فجایع – افزایش داد. نوع صحبتهای سید از جنسِ سخنانی بود که با عنوانِ “سهل و ممتنع” در ادبیات از آن نام میبرند. برونداد این گونه سخن آن است که دشمن حساب کار دستش میآید و دوست هم همان را دریافت میکند که “جنبش نجباء” عراق دریافت کرد؛ “نصرالله دلهای گداخته را آرام کرد.”
باری. نصرالله با راهبرد ابهام و بازدارندگی، نقش بیبدیل خود را ایفا کرد. اگر دیگران هم به درستی در جایگاه خویش، نقش بایسته ایفا کنند، اتفاقات چنان رقم خواهد خورد که دو راهیی که “بایدن” از آن سخن میگوید، به شاهراه پیروزی مقاومت تبدیل شود.
21302
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰