به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، افشین هاشمی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، معتقد است ساسان حیدرییافته ملقب به ساسیمانکن چیزی جز دیدهشدن نمیخواهد و کاری که میکند با آنچه میخواهد همخوان است.
او در برابر این گزاره که آیا درست است که یا باید خودتان از هوش بالایی برخوردار باشید یا تیم تیزهوشی همراهیتان کنند که بتوانید ۳ سال متوالی با ۳ تکآهنگ نگاههای بسیاری را به خود جلب کنید، گفت: «تنها یک انسان باهوش میتواند یکی از موفقترین فیلمهای اجتماعی سینمای ایران را در کنار خانمی که آدمهایی خاطراتی با او دارند، بگذارد و ترانهای منتشر کند که بسیار دیده شود و او چیزی جز این نمیخواهد و اتفاقا کاری که میکند با جنس موسیقیاش همخوان است. توجه کنید که من هرگز مخاطب آن موسیقی نبوده و نیستم، هرگز برایش تبلیغ نکرده و نمیکنم و این من نبودم که به کودکان و نوجوانان آموختم این ترانهها را در مدرسه بخوانند و سلفی بگیرند پس در واقع در این مجالِ کوتاه نه نفیاش میکنم و نه اثباتش. اما میتوان از این زاویه نگاه کرد که هر کسی میخواهد چه کند و در انجامِ آن، چه میزان موفق است؟ او میخواسته به وفور دیده شود و موفق بوده است. واکنشها به آن نیز، هم از طرفِ کسانیست که دلشان برای فرهنگ میتپد و هم کسانی که حسادت میکنند!»
نویسنده و کارگردان نمایش «شیرهای خانباباسلطنه» با بیان این که «بیایید به یک مرحله قبلتر فکر کنیم» در خصوص ویژگیهای آن مرحله گفت: «مرحلهای که میتوانستیم در آن خوراک فرهنگی خوبی پیش روی فرزندانمان بگذاریم تا اکنون دچار این نگرانی عظیم نشویم. مثالی میزنم. فیلمفارسی در سالهای منتهی به انقلاب، امری شکستخورده بود که دیگر حتی با نمایش بیپروای صحنههای جنسی هم توجهای برنمیانگیخت و در نتیجه در نبود تقاضا، خودبهخود در مسیرِ شکست واقع شد و برای حذفِ آن نیاز به دستورالعمل و بخشنامه نبود.»
او ادامه داد: «ما اگر خوراک فرهنگی درستی در اختیار فرزندمان گذاشته بودیم، اکنون احساس خطر نمیکردیم و گذر از این موضوعات نه تنها برایمان بغرنج نبود که اصلا تبدیل به مسئله هم نمیشد. اگر در نقطه خوبی از فرهنگ ایستاده بودیم، با این ترانه در حد یک کلیپ بامزه اینستاگرامی، یک دابسمش یا امثالهم برخورد میشد و از رویش عبور میکردیم، گیریم چند دقیقهای هم به آن میخندیدیم. تبدیل شدن این موضوع به مسئله و اظهارنظرهای پیرامون آن در فضای مجازی، تنها به بیشتر دیده شدن آن کمک میکند به گونهای که حتی منِ نوعی که اساسا مخاطب آن موسیقی نیستم هم میشنومش. ما همواره به دنبال مقصری برای کمکاری خود میگردیم و امروز این خواننده و فردا آن بازیگر و روز بعد کس دیگری را دستاویز قرار میدهیم.»
نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «خداحافظ دختر شیرازی» در پاسخ به این که میتوان گفت زمانی تتلو دستاویز بود، گفت: «دقیقا. کمااین که او هم در نگاهِ خودش، در جای درستِ خودخواستهاش است. من در طول زندگیام نه تنها یک بار هم به صدای او گوش نکرده بودم که اصلا از وجودِ چنین شخصی بیاطلاع بودم و اولین بار در تبلیغات انتخابات دیدمش! بعدتر بی آن که خود بخواهم، دو ترانه از او شنیدم که در آنها از کلماتِ بسیار وقیحانهای استفاده شده بود اما این همانی بود که او قصد انجامش را داشت و آن را درست انجام میداد.»
او با بیان این که «بوی ناخوشایند خود را از هر درزی وارد میکند و این ماییم که نه با بستن بلکه اتفاقا با باز کردنِ درها باید امکانِ گذرِ هوای تازه را فراهم کنیم» ادامه داد: «به نظر شما واکنش کودکی که از خردسالی باخ و موتزارت گوش داده و ساز تخصصیاش ویلن است، به این ترانهها چیست؟! وقتی تلویزیون ما حتی نشان دادن ساز را ممنوع میکند و به هر طرف نگاه میکنیم دری بسته میبینیم، انتظار دیدن چه چیزی جز آنچه اکنون هست را داریم؟ بوی ناخوشایند خود را از هر درزی وارد میکند و این ماییم که نه با بستن بلکه اتفاقا با باز کردنِ درها باید امکانِ گذرِ هوای تازه را فراهم کنیم که خود به خود آن بو را میبرد و سپس باید آنقدر فضای خانهمان را عطرآگین کنیم که این بو اصلا به مشام نرسد. وقتی سالهای سال دیوارها را سیمان و همهجا را خاکستری کردهایم هیچ عجیب نیست که آدمها جذب اولین چیز متفاوت با این فضای مسلط شوند؛ مشکل این است.»
نویسنده نمایشنامههای «کاتالیزور» و «چنانت دوست میدارم» در پایان گفت: «در ضمن یادمان نرود که وقیحترین کلمات هم بخشی از ادبیات ماست و میتوان از آن استفاده کرد، مثل استفاده درخشان ایرج میرزا از همین واژهها. قصد من ابدا مقایسه تتلو با ایرج میرزا نیست. من چنین کاری نمیکنم، چون مخاطب تتلو نیستم و به خود اجازه نمیدهم وقتی مخاطب کار کسی نبودهام در موردش اظهارنظر کنم اما این که چرا مخاطبش نیستم؟ سوالیست که پاسخش میتواند راهگشا باشد. من از موسیقیِ دیگری لذت میبرم و با شنیدنش احساس آرامش میکنم و در نتیجه تنها واکنشم بعد از شنیدن چنین کارهایی، خنده است و بس چون به گونهای از کلمات استفاده میکند که من نه جراتش را، نه جسارتش را و نه اجازهاش را دارم؛ و نه اگر انجامش دهم، منتشر میشود. ما باید از خود بپرسیم چرا به جای حذف، جایی را که باید، قوی نکردیم؟! و چرا فراموشمان شد با قوی کردن آنچه که باید، آنچه که نباید خودبهخود حذف میشود و نیازی به برخورد سلبی نیست؟!»
متن کامل گفتوگو با افشین هاشمی را بخوانید.
۵۷۲۵۹
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰