با نگاه به تاریخ اسلام، افراد زیادی را مییابیم که به جرم دفاع از علیبنابیطالب(سلامالله علیه) و نقل شایستگیها و فضائل او، مورد بیمهری دوران قرار گرفتند و حتی جان خود را هم در این راه تقدیم کردند. تبعید جناب ابوذر (رضیالله عنه) به صحرای خشک ربذه و رحلت ایشان در آن مکان نامناسب، گردن زدن حجربنعدی و عمروبنحمق (رضیالله عنهما) به دلیل دفاع از مولا علی، به دار آویخته شدن میثم تمار (رضیالله عنه) و… نمونههایی است که نشان میدهد دفاع کردن از حقیقت گاهی با تقدیم کردن جان خود باید همراه باشد.
دفاع از حقیقت مذهب نمیشناسد
اما بعضی مواقع، افرادی برای دفاع از حق اهلبیت جان خود را فدا کردند که شاید در ظاهر جزو شیعیان اهلبیت به حساب نمیآمدند. احمدبنشعیب نَسائی یکی از بزرگان اهلسنت است که در راه دفاع از جایگاه رفیع امیرالمؤمنین خود در برابر نواصبِ شام، سپر قرار داد تا حقیقت پنهان نماند.
عالمی از خراسانِ ایران
ابوعبدالرحمن، احمد بن علی بن شعیب نسائی، معروف به «امام نَسائی»، محدث معروف و مؤلف یکی از صحاح سته اهل سنت (سنن نسائی) است. ۲۱۴ یا ۲۱۵ هجری قمری در شهر نساء به دنیا آمد. نساء شهری است از شهرهای خراسان بزرگ که در ۶۷ فرسنگی شمال سرخس واقع شده است. منابع و آثار علمی به مسافرتهای وی به مناطقی چون خراسان، حجاز ،عراق، شام و مصر به منظور کسب دانش و استماع حدیث اشاره کردهاند.
از جمله اساتید وی که از آنها نقل روایت کرده میتوان به قتیبه بن سعید، اسحاق بن ابراهیم بن حبیب، ابراهیم بن یعقوب، عیسی بن حماد، اسحاق بن شاهین، ابراهیم بن سعید، ابوداوود سجستانی و… اشاره کرد. ابن کثیر دمشقی، تاریخنگار شهیر اهلسنت در این باره مینویسد: «نَسائی به مناطق مختلفی سفر کرد و به شنیدن حدیث و همراهی با بزرگان پرداخت.»
بدون شک نَسائی یکی از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت محسوب میشود و در شأن و عظمت علمی او در بین سنّیان همین بس که نَسائی صاحب یکی از کتب مهم و اصلی ششگانه اهل تسنن است. صحاح سته یا کتب ششگانه اهلسنت جوامع حدیثیای هستند که در آن روایات پیامبر نقل شده است و به علت سبقت و قدمتی که این آثار دارند، همینطور به دلیل جایگاه علمی نویسندگانش، از اعتبار بالایی برخوردارند. این جوامع حدیثی عبارتند از: «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم»، «سنن نسائی»، «سنن ابو داوود»، «سنن ترمذی» و «سنن ابن ماجه».
نکته مهم و اساسی در مورد زندگی علمیِ این عالم برجسته وجود کتابی است با عنوان «خصائص امیرالمؤمنین علیبنأبیطالب» که در آن فضائل امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، حضرت زهرا (سلامالله علیها) و حسنین (سلامالله علیهما) را نقل کرده است. این اثر جزو آثار مهمی است که علمای اهلسنت نسبت به اعتبار آن و روایات منقول در این اثر، شهادت دادهاند. به طور مثال ابنحجر عسقلانی، حدیثپژوه و یکی از استوانههای علم رجال در بین اهلسنت، معتقد است که اکثر روایات منقول در این اثر، جزو احادیث صحیح با سند قوی است (الاصابه، ج۴ ص۴۵۶). اما نکته مهمتر انگیزه و هدف او از تألیف این اثر است. ابنکثیر دمشقی در کتاب تاریخ خود با نام «البدایه و النهایه» مینویسد: «وأنه إنما صنف الخصائص فی فضل علی وأهل البیت ، لأنه رأی أهل دمشق حین قدمها فی سنه ثنتین و ثلاثمائه عندهم نفره من علی؛ یعنی، او کتاب خصائص را در برتری علی و اهلبیت او نوشت؛ زیرا او مردمان دمشق را در سال ۳۰۲ دید که از علی نفرت دارند.»
اما از آن جایی که مردم دمشق به پیروی از همان سنتی که معاویه پایه گذارش بود، به بدگویی از امیرالمؤمنین خو گرفته و با تنفر از آن حضرت بزرگ شده بودند، نتوانستند تحمل کنند که کسی در فضائل آن حضرت کتابی بنویسد و در آن اثری از فضائل معاویه دیده نشود؛ از این رو از نسائی خواستند که در فضائل معاویه نیز کتابی بنویسد؛ اما وقتی با مقاومت نسائی روبرو شدند، چنان او را کتک زدند که از دنیا رفت.
ابنکثیر در این زمینه چنین میگوید :«نسائی به دمشق رفت. اهل شام از او خواستند که در مورد فضیلتهای معاویه برای ایشان سخن گوید، اما نسائی گفت؛ آیا برای معاویه بس نبود که همسنگ علی شد؟ حال میخواهید برای او فضیلت نیز نقل کنید؟ پس به او هجوم آورده و آن قدر او را زدند تا از مسجد بیرونش کردند (البدایه و النهایه ج۱۱ ص ۱۲۴). در جای دیگر نقل میکند: «او کتاب خصائص را در برتری علی علیهالسلام و اهل بیت علیهمالسلام آن حضرت نوشت. مردم از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی را نقل کند، اما او چیزهایی را گفت که نباید میگفت و مخالفت کرد. لذا آن قدر به بیضههای او ضربه زدند تا جان داد (البدایه و النهایه ج۱۱ ص ۱۲۴).»
۲۱۲۲۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰