ساعت ۱۰ صبح است و پله های برقی متروی فردوسی را به سمت خروجی ۲ بیرون می آییم اما انگار حال و هوای همیشگی در میدان فردوسی حاکم نیست و صدای دلار دلار پررنگ به گوش نمی رسد. البته شاید بگویید هنوز دلالان کارشان را شروع نکرده اند و خرید و فروش اصلی زمانی شروع می شود که نرخ رسمی امروز از سوی صرافی ها اعلام شود. گرچه درست است اما تا روزهای قبل از اینکه نرخ توافقی ارز حذف شود قبل از ساعت ۱۱ و اعلام نرخ جدید، برخی از دلالان با آخرین نرخ روز گذشته خرید و فروش می کردند و از ساعت ۹ صبح که می آمدید تعداد زیادی را می دیدید که در میدان ایستاده اند و دلار دلار می کنند و به دنبال فروشنده می گشتند اما امروز خیلی خبری نیست و هر کدام شان در گوشه ای ایستاده اند و از سرما دست در جیبشان فرو کرده اند.
خرید و فروش قبل از نرخ روز
یکی از دلالان رو به ما می گوید: اگر دلار داری به نرخ ۴۳ هزار تومان می خرم. وقتی می گوییم هنوز که نرخی نیامده؛ می گوید: به نرخ دیروز می خرم البته ریسکش زیاد است، شاید ضرر کنی شاید هم سود.
از دلال دیگری که در حال سیگار کشیدن است، قیمت خرید را می پرسیم، می گوید: چند دلار داری؟ می گوییم: ۲ هزار تا. می گوید: همراهت آورده ای؟ می گوییم: نه. می گوید: پس فروشنده ای نیستی و می خواهی مرا سرکار بگذاری. روزی صدتا مثل شما می آیند و فقط قیمت می گیرند.
یکی از صرافی ها میدان فردوسی در حال به روز کردن نرخ تابلوهایش است. از او می پرسیم خرید دارد؟؛ وقتی می فهمد ۲ هزار دلار برای فروش داریم، می گوید: ۴۲ هزار و ۵۰۰ تومان می خرم.
با اینکه هنوز نرخ بازار متشکل اعلام نشده، نرخ تابلویش را برای فروش ۴۳ هزار و ۴۰۰ می زند و می گوید: نرخ همین است. اما در پاسخ به برخی از متقاضیان می گوید: دلار و یورو نداریم.
در این حین یکی از دلال ها که نزدیک این صرافی نشسته در حال چک و چانه زدن با یک پسر جوان است که قصد خرید دلار دارد. می خواهد او را ترغیب به خرید دلارهایش کند و می گوید: هیچ چیز این بازار مشخص نیست؛ اگر بروی و برگردی شاید دلار ۵۰ هزار تومان شود. او را نصیحت می کند که «تا دیر نشده دلار بخر و از این مملکت برو!»
حال و هوای صرافی ها
ساعت ۱۰ و نیم صبح است؛ گرچه هنوز نرخ دلار به شکل رسمی اعلام نشده است اما صرافی های بانکی و غیر بانکی میدان فردوسی در حال ثبت نام از افرادی هستند که سهمیه ۵۰۰۰ یورویی خود را می خواهند. ثبت نام ها را انجام می دهند تا نرخ دلار اعلام شود. جلوی صرافی های غیر بانکی از صرافی های بانکی شلوغ تر است. مردم در انتظار ایستاده اند تا سهمیه خود را دریافت کنند. عقربه های ساعت که کم کم به ۱۱ نزدیک می شود سر و کله دلالان حرفه ای هم پیدا می شود اما گویی امروز بیش از آنکه دلال باشند نظاره گرند. با نگاهی به صف ها و قیمت این روزهای دلار دولتی آهی می کشند و سیگاری دود می کنند و به یکدیگر می گویند: این نرخ ها که دیگر دولتی نیست. دلار دولتی کلا برچیده شده است. یکی از آنها می گوید: “رئیس بانک مرکزی کاسبی مان را بر هم زده است!”
در شعبات ارزی بانک ها چه خبر است؟
تا نرخ رسمی اعلام شود سری به بانک های دور میدان فردوسی می زنیم. چرا که قرار بود از روز گذشته ۵ بانک ملی ایران، ملت، تجارت، سپه و صادرات ایران نسبت به فروش ارز در سرفصل تأمین نیازهای ضروری در سقف معادل ۵۰۰۰ یورو اقدام کنند. وارد یکی از شعبات بانک ملت که می شویم که ببینیم عرضه ای دارند یا خیر. یکی از متصدیان بانک می گوید: هنوز بخشنامه ای به ما ابلاغ نشده است. اما کمی از پایین تر از میدان فردوسی، شعبه ارزی بانک ملی سهمیه دلار می دهد. در این حین تعدادی از مردم نیز وارد بانک می شوند و همین سوال را می پرسند.
کمی پایین تر از بانک ملت، شعبه ریالی بانک تجارت قرار دارد و خیلی ها به این شعبه برای خرید سهمیه مراجعه می کنند اما نمی دانند که فقط شعبات ارزی بانک های اعلام شده ارز می دهند نه شعبات ریالی. نرسیده به میدان فردوسی وارد یکی از شعبات ارزی بانک ملی می شویم و صف های طولانی که برای خرید سهمیه بسته شده نشان می دهد که این شعبه فروش سهمیه انجام می دهد. متصدی بانک می گوید: بسیاری از مردم از ۵ صبح جلوی درب بانک صف کشیده اند تا بتوانند امروز خرید انجام دهند.
از او می پرسیم، چه ارزی می دهند؟ می گوید: بانک های مجاز فقط ۵۰۰۰ دلار می دهند اما صرافی ها یورو می دهند. این در حالی است که با پرس و جو از صرافی های بانکی و غیر بانکی مجاز همه در جواب می گویند: فقط ۵۰۰۰ دلار می دهیم و از یورو خبری نیست.
ساعت ۱۱ است و نرخ می آید: ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان.
همه به سمت باجه بانک برای گرفتن سهمیه هجوم می برند اما یکی از دلالان که قبلا او را در خیابان دیده بودیم در لباس مشتری خرید سهمیه به بانک ملی آمده است. در حرف زدن با او، نگاهی به گوشی می اندازد و با چک کردن نرخ دلار بازار آزاد در کانال تلگرامی اش می گوید: نرخ در بازار آزاد ۴۳ هزار و ۷۰۰ است مگر عقلم کم است که سهمیه ام را بسوزانم و دلار دولتی را با این نرخ بخرم آنهم به خاطر ۵۰۰ هزار تومان سود. در آخر هم دولت فکر کند من پولدارم و بخواهد یارانه ام را قطع کند.
خانمی که روی صندلی بانک نشسته در واکنش به نظر این دلال می گوید: نرخ آزاد و دولتی یکی شده است و ما فقط آمده ایم که سهمیه دولتی را بگیریم و نگه داریم.با این حال یکی از دلالان جوان بی توجه به نرخ، در حال گفت و گو با مردی میانسال با موهای جوگندمی است که کارت ملی اش را به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان اجاره کرده تا سهمیه اش را از بانک بگیرد.
با اعلام نرخ، تابلوهای صرافی های مجاز فروش سهمیه هم حالا عدد ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان را نشان می دهد و صف های خرید طولانی تر شده است. البته نرخ یکی از صرافی های بانکی متفاوت است و فروش سهمیه امروز را با نرخ ۴۳ هزار و ۴۵۰ تومان انجام می دهد. در پاسخ به این سوال که چرا نرخش پایین تر می گوید: نرخ ما درست است و ما از صرافی ملی نرخ ها را بر می داریم احتمالا نرخ سایر بانک ها نیز پایین می کشد و نباید با نرخ ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان بفروشند. این توضیح در حالی است که متصدی بانک ملی در گفت و گو با ما می گفت که نرخ ما بر اساس نرخنامه معاملات ارز بانک ملی است.
نکته قابل توجه این است که هیچ یک از بانک ها و صرافی های مجاز یورو نمی فروشند. گرچه دلالان یورو دارند و امروز یورو را با نرخ ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان می فروشند.
ساعت ۱۲ است و در میدان همچنان قدم می زنم. دلالان گویی امروز به دنبال مشتری نیستند و صدای دلار دلارشان خوابیده است. امروز بازار آنها نیست و این را از آنجایی می فهمی که بر عکس روزهای دیگری که از این خیابان عبور می کنی،سمت تو نمی آیند و پیگیرت نمی شوند؛ تو باید به سمت شان بروی و قیمت خرید و فروش را بپرسی و این جواب های یخ زده را که بوی معامله نمی دهد را بشنوی:
۴۳ می خرم و ۴۳۵۰۰ می فروشم
۴۳۷۰۰ می خرم و ۴۴۵۰۰ می فروشم
۴۳۵۰۰ می خرم و ۴۴ می فروشم…
بیشتر بخوانید:
۴۶۲۲۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰