«فروش نداریم»، «مردم خرید نمیکنند»، «خیلیها میان فقط قیمت میکنند و می روند» و … جملات کوتاهی هستند که اگر پایِ صحبتهایِ فعالان و شاغلان صنایع دستی بنشینید، ممکن است بارها از زبان آنان بشنوید.
مشکلاتی که اگر خطِ آنان را دنبال کنیم، به دلایلِ مختلفی میرسیم. از سیاستگذاریهایی که بیشتر جنسِ آرمان گرایانه دارند تا توقعِِ مادیِ فراوان از سویِ فعالان این حوزه. فارغ از این موارد اما سوالی که درباره صنایع دستی این روزها بیشتر ذهنِ تولیدکنندگان و فعالان را به خود مشغول کرده، این است که چرا محصولات صنایع دستی فروشِ کمی دارند؟ در همین راستا سوال دیگری نیز مطرح میشود و آن این است که چگونه میتوان تقاضا برای محصولات صنایع دستی را تحریک کرد؟
«اعتیاد عقلانی»، کلیدی برای افزایش تقاضا
گری بکر اقتصاددانِ آمریکایی است که نظریهی «اعتیاد عقلانی» را ارائه کرده است. به واسطه این نظریه عدهای از پژوهشگران مانند حسن تحصیلی و فاطمه شاکری در بررسیِ ویژگیهایِ اقتصادی صنایع دستی عنوان میکنند که این هنر ـ صنعت به واسطهی ارزش هنریای که دارد، دارای ویژگی «اعتیاد عقلانی» در اقتصاد است.
طبق این ویژگی، مصرفکنندگان و خریداران صنایع دستی و به طور کلی محصولات هنری، افرادی فرهیخته با سلایق ویژه هستند که برای افزایش تقاضایِ صنایع دستی و کالاهای هنری باید این نوع سلیقه خاص را در جامعه پرورش داد. دقیقا مانند مثالی است که همواره در دنیایِ موسیقی نیز مورد توجه قرار میگیرد: موسیقی فاخر گوش کنید تا گوشتان به آن عادت کند. درباره صنایع دستی نیز میتوان گفت هر قشر یا هر فردی مایل به خریداری محصولات این هنر ـ صنعت نیست و برای اینکه بتوانیم میزانِ تقاضا برای صنایع دستی را تحریک کنیم، باید سلیقه افراد را به نحوی پرورش دهیم که بیشتر و بیشتر تمایلاتشان برایِ تقاضایِ محصولات آن تقویت شود یا تولیدِ محصولاتِ صنایع دستی را به سمتی ببریم که سلایق متنوعتری را در خود جای دهد.
سیاستگذاری و تولیدِ بهینهیِ صنایع دستی
درباره این مسأله که صنایع دستی مشکلِ تولید دارد یا فروش، نظرات گوناگونی از سویِ کارشناسان و پژوهشگران این حوزه مطرح شده است. یک پژوهشگر که عقیده دارد صنایع دستی ایران این روزها با مشکلِ فروش دست و پنجه نرم میکند، پیشتر دربارهیِ این موضوع به خبرنگار صنایع دستی ایسنا گفته بود: «چیزی که میتواند بسترهای توسعه صنایع دستی را در سال ۱۴۰۱ به صورت اثربخشی با توجه به شرایط فعلی کشور مهیا کند، به عقیده بنده این هست که قانون حمایت از هنرمندان و فعالان صنایع دستی وارد فاز اجرایی شود و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان متولی امر مادههای ۱۴ گانه این قانون را برای اجرایی شدن پیگیری کند.»
فارغ از این موضوع که صنایع دستی مشکلِ فروش دارد یا تولید، آنچه که برای بهبودِ وضعیت این هنر ـ صنعت ضروری است، سیاستگذاریِ مناسب به منظورِ تولید بهینهی محصولات صنایع دستی است. اما وقتی از تولید بهینه و سیاستگذاری در این زمینه صحبت میکنیم، دقیقا منظورمان چیست؟
مواردی چند در بهینهسازیِ تولید صنایع دستی ایفایِ نقش میکنند. از جملهیِ این موارد تلفیقِ این هنر ـ صنعت با دستاوردهای دانش بنیان است که رییس جمهور نیز در بازدید از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر آن تأکید کرده بود. محمدرضا دشتی اردکانی (رییس فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی) در گفتوگو با یکی از رسانهها درباره این موضوع گفته است: «در گذشته عمده فعالیتهای حوزه صنایع دستی با دست و چشم انجام میگرفت، اما امروزه وجود صنعت لیزر در این زمینه بسیار تأثیرگذار بوده است و تولید صنایع دستی را به بهترین شکل ممکن برنامهریزی کرده تا گردشگران از آن استفاده کنند، لذا با وجود این اتفاق میتوان سطح تولید را با رعایت زیبایی، توجه به ظرافت، نازکبینی و نازکنگاری افزایش داد، همچنین با نگاه جدید، برنامهریزی و با استفاده از دانشمندان این رشته و فناوریهای حوزه صنایع دستی و گردشگری میتوان زمینه ترویج این صنعت را فراهم کرد.»
علاوه بر این صنایع دستی مقولهای است که در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و در کنارِ دو مورد دیگر یعنی میراث فرهنگی و گردشگری تعریف شده و این بدان معناست که صنایع دستی ارتباط تنگاتنگی با آنان دارد. فارغ از مشکلاتی که قرار گرفتنِ صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری در کنار یکدیگر ایجاد کرده، اما میتوان برای بهبودِ وضعیت، ارتباط آنان را با یکدگیر پررنگتر کرد. به عبارتی دیگر صنایع دستی جزو صنایع خلاق محسوب میشود که به واسطهیِ ارتباط تنگاتنگ با گردشگری میتواند تأثیر قابل توجهی بر رشد و توسعه اقتصادی درونزا در یک کشور داشته باشد.
در همین راستا بارها پیشنهاداتی مبنی بر راهاندازیِ بازارچههایِ صنایع دستی در کنارِ مراکز گردشگری مطرح شده اما به سببِ فروشِ محصولات غیرمرتبط هیچگاه نتیجهبخش نبوده است.
از صنایع دستی صرفا توقعِ مالی نداشته باشید!
یکی از انتقاداتی که از سویِ جمع محدودی از کارشناسانِ حوزه صنایع دستی نسبت به هنرمندان این حوزه مطرح میشود این است که برخی از آنان صرفا به دنبالِ رفعِ مشکلاتی مانند بیمه هستند و نگاهی ریشهای برای حلِ مشکلات صنایع دستی ندارند.
در همین راستا برخی نظریهپردازان عقیده دارند که صرفا قصدِ مادی از هنر باعثِ اضمحلال آن میشود و نباید صرفا با نگاهی مادی دست به خلق اثر زد. این نکته درباره تمامی هنرها از موسیقی گرفته تا صنایع دستی و رشتههای مختلف هنرهای تجسمی صادق است. به این ترتیب رسالت والایِ هنر باید پرورش انسان باشد و از طریق ثمرات معنوی و روانی، برای ارتقای کیفیت زندگی و در نتیجه افزایش بازدهی جامعه و کاهش هزینهها، اقتصاد جامعه را یاری رساند.
در حقیقت با نگاه پرورشی به هنر سلیقهی خاصی نیز تربیت میشود که میتواند تقاضا برای محصولات صنایع دستی را نیز تحریک کند.
مواردی که به آن اشاره شد، پارهای از نکاتی هستند که از سویِ پژوهشگران مختلفی نیز به آن اشاره شده اما کمتر در عمل مورد توجه قرار گرفتهاند. «بررسی ویژگیهای اقتصادی صنایع دستی»، «اثر قابلیتهای نوین صنایع دستی بر جهش تولید» و «عوامل موثر بر تداوم فعالیت در حوزه صنایع دستی» تنها پارهای از مقالاتی هستند که در آن پژوهشگران نیز به بررسی این موضوعات پرداخته و اظهار نظر کردهاند.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰